Tuesday, June 28, 2011

چرا الآن در حمله به مجاهدین خلق، خود رژیم هم به شدت دست دارد و چرا درک این موضوع برای نتیجه‌گیری‌ی عملی مهم است؟


به غلَت‌های اهتمالی‌ی املاعی توجه نکنید*

اول: این را بگویم که اگر سازمان مجاهدین خلق، سازمان دمکراتی بود، به خاتِرِ کشتن صدها یا هزاران پاسدار و بسیجی، دستشان را می‌بوسیدم و برای اینکه ابروهایتان را از این حرفم در هم نکشید، باید بگویم که اگر از جنبش‌های آزادی‌خاهانه‌ی کنونی‌ی خاورمیانه و آفریقا درسی نگرفته‌اید، بروید به عنوان مثال، یه مقدار راجع به نلسون مندلا بخانید تا اسیر تفکرات سوسول‌دمکرات‌ها (گفتم سوسول‌دمکرات‌ها) نشوید.

دوم: در چرایی‌ی این موضوع، یعنی به شدت دست داشتن رژیم در تبلیغات بر علیه مجاهدین در حال حاضر (تاکید می‌کنم: در حال حاضر)، باید بگویم که این حکومت که زبان خوش و حتا زبان تهدید را نمی‌فهمد (مگر اینکه مردم روزی روزگاری، که ممکن است همین فردا جرقه‌ای زده شود، در عمل به ارگان‌هایش حمله کنند)، فهمیده است که اگر مردم جرعت کنند و کار به جنگ تمام عیار بکشد، ممکن است مورد حمایت نیروهای مسلح اف.ان و ناتو قرار بگیرند و برای همین سعی می‌کند حمله‌ی احتمالی‌ و حمایتی‌ی این نیروها به حکومت جمهوری اسلامی را شبیه به حمله‌ی صدام به ایران (بر فرض که اول خود حکومت، به خاتِرِ دست‌یابی به نعمت، به حکومت صدام حمله نکرد) و مساوی با حمله به وتَن/مملکت/سرزمینِ‌مادرپدری جلوه داده و با سوءاستفاده از احساسات وَتن‌پرستانه/دوستانه، حامیان چنین حمله‌ای را هم‌راهان مسعود رجوی و سازمانش جلوه داده و نیروهای بیشتری را بر علیه جنبش آزادی‌خاهانه‌ی مردم بسیج کند و خیلی‌ها را دچار تردید کند.

سوم: به این خاتِر هم که شده، ما باید خیلی خیلی مُواضِب باشیم که در تبلیغات علیه سازمان مجاهدین خلق، با اهداف رژیم همسو نشویم. برای همسو نشدن، باید نوک تیز حمله‌مان به این سازمان را متوجه دمکرات نبودن/ توتالیتر بودن آن کرده و مجبورشان کنیم که برنامه و خاسته‌هایشان را به صورت مدون اراعه دهند تا درست بفهمیم که حرف حسابشان چیست، وگرنه اگر آن‌ها نیروهای حامی‌ی رژیم خمینی را کشتند، خوب نیروهای خمینی هم آن‌ها را کشته بودند یا کشتند. این به آن در.



* در رابته با غلَت‌های املاعی

خانم مسیح علی‌نژاد، از تیتر زدن‌هایی مثل «مسولان پنبه از گوش در آورند تا مرگ دیگری رخ ندهد» خودداری کنید


به غلَت‌های اهتمالی‌ی املاعی توجه نکنید*

اول: خانم علی‌نژاد، مزدوران، همدستان و معموران این حکومت اشغال‌گر (جانشینان اشغالگران ایران به رهبری‌ی عُمَر) مسعولیت دارند که تشخیص دهند که چه کسانی یا چه تعدادی! را باید کتک زنند، شکنجه دهند و بکُشند و اگر به این وضیفه‌شان درست عمل نکنند، ممکن است شیشه نوشابه را در مورد خودشان هم اعمال کنند. و این را هم شما خوب میدانید. شما اگر نوشته بودید: « مسعولان، تا مردم قیام نکرده‌ و تکه‌ی بزرگشان را گوششان نکرده‌اند، پنبه از گوش درآورند»، حرف درستی زده بودید، اما با این تیتری که بکار برده‌اید، این شک و شبهه ایجاد می‌شود که مسعولان یا مسعولانِ مسعولان و یا مسعول بزرگ خبر ندارند! و باید پنبه از گوش درآورند.

دوم: «تا مرگ دیگری رخ ندهد» یعنی چی؟ مگه اتفاقی رخ داده یا پیش اومده؟! تَرَف را به قصد کشت زده‌اند، شما می‌نویسید: «تا مرگ دیگری رخ ندهد»؟! واقعن که!

پس! لُتف کنید و دقت بیشتری در آن چه مینویسید به عمل آورید.



* در رابته با غلَت‌های املاعی

Monday, June 27, 2011

نوری‌علا: امام خمینی پدیده‌ای تازه و دلگرم کننده در تاریخ تشیع / اسلام واقعی که بت می شکند، نه آنکه بت می آفریند!ا


به غلَت‌های اهتمالی‌ی املاعی توجه نکنید*

اخیرن آقای اسماعیل نوری علا گفتند که «از نظر من، جاده صاف‌کن حکومت خمينی و جانشين‌اش وجود تفکر ملی ـ مذهبی ... بوده که در سير تکامل خود به آفرينش هيولا منجر شده است.»

اما انگار این آقا، که از نضر من یکی از بزرگترین «جوکر» [بزله گو] و سَفسَته گرها هستند، فراموش کرده اند که خودشان هم جاده صاف‌کن حکومت خمينی بودند: (کپی شده از اینجا)


« اسلام واقعی که بت می شکند، نه آنکه بت می آفریند!

اسماعیل نوری علا، هفته نامه ایرانشهر، 23 آذر 1357

دو هفته پیش " نامه سرگشاده به همه مبارزان جنبش مردم ایران" ( 2) به امضای چهار تن از روشنفکران ایرانی در ایرانشهر به چاپ رسید به این نیت که بحثی روشنگرانه به دنبال آن پدید آید، و در مقدمه آن گفتیم که ایرانشهر نظریاتی را که در تایید یا رد یا اصلاح مطالب این نامه دریافت کند با حفظ موضع بی طرفانه خود منعکس خواهد کرد.لازم نمی بینیم باردیگر تکرار کنیم که چاپ مطالبی که در ادامه این بحث می آید به هیچ رو نباید نظرات و مواضع تلقی شود و شرکت کنندگان در این بحث شخصا مسوول نوشته های خویشند. امیدواریم دیگر خوانندگان صاحبنظر ما نیز شرکت در این بحث را برخود فرض بشمارند.

شاملوی گرامی!
چندی پیش جناب حسین ملک لطف کرده و یک نسخه از نامه سرگشاده ای را که هفته قبل در ایرانشهر چاپ شد برای من فرستاده بود. همان زمان مطالبی به فکرم رسید که چون دیدم آن نامه را کمتر کسی خوانده و من هم وسیله ای برای انتشار حرفهایم ندارم آنها را نانوشته و ناگفته رها کردم اما اکنون که تو آن را به دست چاپ سپرده ای و از دیگران هم خواسته ای در این مقوله شراکتی داشته باشند، من نیز دیگرباره به صرافت طرح آن مطالب افتاده ام و انشاء الله این مطالب آنقدرها هم " بی منطق" نباشد که نتوانی چاپشان کنی.

به نظرم می رسد که نویسندگان نامه سرگشاده، با توجه به خطر " دامنه گرفتن آتش اختلاف بین روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی" خواسته اند به خصوص مساله ای بنام " روحانیت در ایران" را مورد بررسی قرار داده و نشان دهند که در پی جنبش مردم ایران " مشکلات از زمانی شروع می شود که روحانیت بخواهد، با توجه به ضعف موقتی سازمان های سیاسی موجود، خود بطور دائمی جانشین همه احزاب گردد....( و) احتمال دارد که در طی مدت کوتاهی دین اسلام هم مانند فلسفه شاهنشاهی بهانه ای برای زورگوئی و حق کشی و برقراری استبداد جدیدی گردد....( اما) مراجع عالیقدر خود بهتر از هرکسی می دانند که جامعه روحانیت نباید و نمی تواند در سازمانهای سیاسی و حکومتی مداخله و شرکت کند." به عبارتی دیگر نویسندگان نامه سرگشاده می گویند که، اگرچه اکنون در ایران براساس شرایطی خاص روحانیت جانشین رهبری سیاسی شده است، اما همین شرایط ایجاب می کند که اکنون، و نیز پس از پیروزی جنبش مردم ایران، این روحانیت موقع و حدود طبیعی خود را بازشناسد.

این استدلال در محدوده خویش منطقی بنظر می رسد. اما به گمان من اساس آن بر دو پیش فرض نهاده شده که هر دو از بنیاد غلط و ناشی از غفلت نسبت به ماهیت جنبش کنونی مردم ایرانند. این دو پیش فرض عبارتند از اینکه، نخست، چون خواسته های مردم ایران به " زبان" و " رنگ" و " پوشش" مذهبی بیان می شود، پس بواقع روحانیت ایران رهبری جنبش را در اختیار دارد و نتیجه اینکه روحانیت و مذهب در ایران یکی هستند، و دو دیگر اینکه چون سیاست و مذهب دو مقوله جدا از همند از هم اکنون باید بفکر اختلافات احتمالی بود.
من از این " تز" دوم آغاز می کنم که طرفداران بسیار دارد و در بین آنها همه گونه آدمی یافت می شود. " دولت ها" و " آخوند دولتی" همین را می گویند و " روشنفکران غیر مذهبی" هم بر همین عقیده اند. و این همه از سر چیست؟ چرا همه می کوشند مذهب را بعنوان رابطه ای " شخصی" بین انسان و خدا تعریف کنند و آن را از حوزه سیاست و عمل سیاسی خارج نمایند؟ پاسخ روشن است: مذهب جذابیت دارد و توده ها را بسوی خود جلب می کند، پس می تواند بنیاد دولت و نیز همه اقشار منتفع از وضع موجود را بلرزاند و از سوی دیگر در برابر تبلیغ دائم روشنفکر غیرمذهبی سد شود. مذهب می تواند خصم هر دوی این طرفین تخاصم باشد، پس هر دو توافق می کنند که مذهب را با امور سیاسی نباید کاری باشد و در عین حال هر دو می کوشند از آن بعنوان نیروئی بر علیه دیگری استفاده کنند.

اما در این میان مذهب( پیش از آنکه به دست دولتیان قلب شود، به دست آخوندهای وابسته ارتجاعی شود، و از یکسو از روشنفکران غیرمذهبی دشنام بخورد که تریاک توده هاست، و از سوئی دیگر بعنوان چیزی مفید اما کهنه و ناهماهنگ با زمان، بدست آنها بایگانی شود) چه بوده است و چه می تواند باشد؟ به آغاز مذهب بنگریم تا دریابیم که مذهب ندای توده مظلومی است که در آمد و شد و تغییر و تبدیل قدرتها همیشه له شده. مذهب در چهره واقعی خویش گریز انسان است از پرستش خدایان سیاسی، نفی دستگاه ظلم و مغزشوئی، و پرواز اوست به سوی آزادی واقعی. و همین مذهب است که همه " اراده های معطوف به قدرت" را می ترساند. مذهب در شکل ناب خویش نه دستگاهی دارد، نه سلسله مراتبی، نه لباسی، و نه هیچ کاخی. هیچ قشری نماینده او نیست- نه به این معنی که آنچه می ماند انسان منفرد است و خدا، بلکه به این معنی که آنچه می ماند جامعه است و خدایش، یعنی همان مفهومی که در خلاء بتخانه ها و بت ها می روید.

یکی گرفتن مذهب با قشری که خود را سخنگوی مذهب می داند و مذهب را در پوشش کتب مرموز ناخواندنی، کلمات ناشناس، علوم غریبه و دانشی دست نیافتنی مخفی می کند یک اشتباه تاریخی است. و درست به همین دلیل است که هر از چند گاه یکبار روشندلی از راه می رسد، جرات می کند، از چماق تکفیر و حبس و شکنجه نمی هراسد، بت ها را می شکند، و مذهب را در افق طبیعت واقعی آن پیش روی توده مظلوم قرار می دهد.

اما در این کار هیچ اراده معطوف به قدرتی در کار نیست. هدف این پالایش شکستن قدرتهاست که صرفا برای دوشیدن و بهره کشی در کارند. پس اگر سیاست را به معنی کوششی برای دستیابی به ماشین دولت و حکومت و استفاده از " مزایای" آن معنی کنیم مذهب واقعی به راستی سیاسی نیست، اما اگر مذهب را کوشش جاودان بشر برای شکستن این ماشین و بت خانه های حاکم بر آن بدانیم آن گاه مذهب چیزی جز سیاست نیست. آنچه طالبان قدرت را به خطر می اندازد نه نماز است و نه روزه و نه حتی خرافاتی که در طول زمان با مذهب درمی آمیزد. آنان از این می ترسند که انسان آشنا با مفهوم توحید، انسان بت شکن، انسان مخالف زور، انسان مبارز بر علیه تجمع ثروت و وسائل تولید در دست مشتی مفتخور زالو، از دل مذهب برخیزد. آنگاه چه اتفاقی خواهد بود بین قصر فرعون با بت خانه مکه و کاخ کرملین و قصر نیاوران؟

این مقدمه را گفتم تا بتوانم بیافزایم که مقوله کنونی ایران از آن مقوله های باصطلاح " کلاسیک" نیست. این را باید بیشتر توضیح داد، می دانم نویسندگان نامه سرگشاده می نویسند: " علیرغم ظواهر امر، ماهیت واقعی مبارزات کنونی مردم ایران بیشتر اجتماعی و سیاسی است تا مذهبی... بیش از هر چیز این شرایط اجتماعی و اقتصادی خاص نواستعمار در ایران بود که موجبات خشم و نارضائی توده مردم را فراهم آورد و بخشی از جامعه روحانیت را به بلندگویان این خشم و نارضائی مبدل ساخت." و خلاصه اینکه رنگ مذهبی گرفتن مبارزه در ایران ناشی از بسته شدن کلیه مجاری طبیعی اعتراض سیاسی است.

اینها همه درست است، اما این فقط یک روی سکه را نشان می دهد. در آن روی دیگر باید بر جنبشی وقوف یافت که سالهاست در خاک امت های اسلامی رشد کرده و در ایران ما، در همین پانزده ساله اخیر، به بر نشسته است. و این دیگر تنها در حوزه های مدارس علیمه و در میان قشر روحانیت رخ نکرده است. اتفاقا روحانیت رسمی در ایران- شاید از ترس از بین رفتن مبانی معنوی دین- چند سالی با این پدیده مبارزه کرده و ماهیت ان را به درستی تشخیص نمی داده است. و این پدیده همان پالایشی است که از پس قرن ها سکوت و جمود در دل مذهب تشیع رخ داده و معنای تشیع دیگرباره سرخی خون حسینی و غرور بت شکن توحیدی را در خود پرورانده است. تشیع امروز ایران در واقع خویشتن را از تسلط بی چون و چرای قشر روحانیت آزاد می سازد و رهبری این نهضت آنگونه نیست که بیش از این تعریف می شده. اکنون اگر مردم از امام تشیع نام می برند این امامت به معنی آن تعریف قدیمی " فقیه مسلط بر عربی آب نکشیده، و آداب وضو و استنجاء" نیست. اکنون کسی صرفا به خاطر " اعلمیت" و " زهد دنیاگریز" کسی پای علم او سینه نمی زند. امام تشیع اکنون مقامی دیگر دارد، نه عمامه نشانه اوست، نه عبا، نه ریش بلند، و نه تسبیح. امام اکنون کسی است که با تکیه بر مواریث خون زده تشیع قیام کند، بت بشکند، امر به معروف حقیقی و نهی از منکر واقعی کند. اکنون شرط امامت اعلمیت تنها نیست، بلکه امام باید " ارشدیت" داشته باشد. و این ارشدیت از همان جنس " رشادت" است و نه " مرشدیت" نه کبر سن و ریش سفید! پس روحانیت را نیز اکنون باید در افق جدیدی دید و تصفیه کرد.

اما اگر از این مفهوم اثباتی امامت سخن گفتم لازم است از جنبه سلبی آن هم حرف بزنم. اکنون امام انتخاب می شود- نه بوسیله شورای روحانیت، بلکه بوسیله مردمی که از ستم به جان آمده اند- و خلع می شود، اگر که در این راه نتواند ارشدیت خویش را حفظ کند. اکنون در واقع عصر اعلمیت گذشته است، منابع فقه هزاران بار ورق خورده اند، اصول و فروع بیرون کشیده شده اند. رساله ها نوشته شده اند، و " باب اجتهاد هم که همچنان باز است و جای جولان در فروع فراوان. ما اکنون پای در عصر ارشدیت امام نهاده ایم. هرکسی از علوم دینی خواست بهره ای بگیرد قدمش روی چشم همه، اما بهره گیری از آن علوم و " عالم" شدن در آن حوزه به معنی کشیدن مردم به زنجیر " تقلید" بی چون و چرا و اطاعت کورکورانه نباید باشد.

ارشدیت کمال بخشنده اعلمیت است، و تقلید مذهبی اکنون جای خود را به پیروی آگاهانه و انتخابی مردم از امام سیاسی می دهد.

ترس نویسندگان نامه سرگشاده ترس بجایی بود، اگر ملت ایران به امام خمینی صرفا بعنوان یکی از اعضای روحانیت سنتی می نگریست و می خواست از او تقلید کورکورانه کند، و یا امام خمینی خود ماهیتا تفاوتی با آن مراجع تقلید سنتی نداشت. اما امام خمینی پدیده ای تازه و دلگرم کننده در تاریخ تشیع است. او رهبر سیاسی جنبش است، جنبشی که تعریفی جز برانداختن ظلم و تقلید کورکورانه و شکستن بت های دیکتاتوری سیاسی و مذهبی ندارد. چه کس او را امتحان کرده تا بداند آیا از همه علماء به علم دین واقف تر است یا نه؟ و چگونه این اعلمیت، و در نتیجه، رهبری غیرانتخابی و تحمیلی، مردم را به تقلید از او کشانده است؟ نه! امام خمینی را مردم " انتخاب" کرده اند، به جهت اینکه در عین علم به احکام شرع به مقام ارشدیت نیز رسیده است. او در پی آن نیست تا قشر روحانیت را حاکم بر سرنوشت ما کند، بلکه در پی آنست تا ما را از دیکتاتوری همه اقشار حاکم و خواستار اطاعت کورکورانه برهاند. و هر آنکس از روحانیت سنتی که در این راه قدم گذارد مقدمش گرامی است، اما اگر تردیدی در این راه از خود نشان دهد دیگر کسی برای رساله و اعلمیت و زهدش فاتحه هم نمی خواند. اکنون علم را با عمل می سنجند. اکنون نقاب ابا( اشتباه از متن است، عبا صحیح است) و عمامه کنار زده شده است و رهبری مردم شیعه باید از آن کسی باشد که امام کفن پوش کربلا را در پیش روی دارد. جز این، هر رهبری، حتی در اوج محبوبیت، یکشبه در بایگانی تاریخ مطول ما مدفون خواهد شد.

پس باکی نیست اگر جنبش مردم ایران ماهیتی " سیاسی- مذهبی" دارد. این در واقع ذات طبیعی هر جنبش توده ای در مشرق زمین است. ملت ایران خواستار حکومت علماء نیست، بلکه خواستار حکومت اسلامی است. مگر ما فراموش کرده ایم که شاه سلطان حسین هم عالم به علم مذهبی بود؟ مگر او را " ملا حسین" نمی خواندند؟ نه! ما خواستار حکومت هیچ شاه سلطان حسینی نیستیم. و از همین روی از طرح مساله " حکومت اسلامی" در ایران نباید باکی داشته باشیم، چرا که اکنون ایرانیان خواستار آن اسلام واقعی اند که بت می شکند، نه آنکه بت می آفریند. آن اسلام که زیر پایه های تخت باصطلاح " الهی" اموی و عباسی و در زیر عبای کعب الاخبارها و غزالی ها فرومرده است. آن اسلام که زاینده زینب هاست، نه آن اسلام که حرمسراهای شاهان صفوی را پر کرده.
طلاب دینی دانشجویان حقوق دینی اند و فقها و مجتهدین حقوقدانانند و نه بیش. و امام خمینی چه برنامه ای ارائه داده جز بازگشت به ایران، انجام انتخابات آزاد، و برقراری حکومت مردم بر مردم؟ این تفاوت اوست با آن روحانیتی که خواستار اجرای قانون اساسی است، صرفا برای بدست آوردن حق " وتو" با فرستادن پنج نماینده به مجلس- گوئی که همه مشکلات ما از همین عدم حضور آقایان ناشی می شود و بس! باری، به همین علت ها است که امام خمینی در راس جنبش امروز مردم ایران قرار دارد، اما آنان که جز این فکر کنند به ناچار کنار گذاشته می شوند.

خلاصه اینکه خلط " دینی بودن" جنبش مردم ایران با " رهبری سیاسی قشر روحانیت" نباید موجب پیدایش سوء تفاهم شود. اگر اراده مردم ایران مطرح است، این مردم چنین می خواهند: حکومتی اسلامی، یعنی حکومت مردم بر مردم با تکیه بر مبانی مترقی حقوق اسلامی و تشیع سرخ علوی.

این از روز روشن تر است که آن قشری از اجتماع ما به دیکتاتوری، زور و سانسور دست می زند که بر مردم تکیه ندارد- خواه آن قشر روحانی باشد خواه روشنفکر غیرمذهبی. نهضت امروز مردم ایران، درست براساس همان قولی که از مرحوم آیت الله نائینی نقل شده بود، " نه استبداد دینی می خواهد نه استبداد ضددینی" نه دیکتاتوری روحانیت و نه دیکتاتوری پرولتاریا.

اما نویسندگان نامه سرگشاده در پایان پیشنهادهائی هم طرح کرده بودند که نشانه آینده نگری و دوربینی آنهاست، لکن من این پیشنهادها را نه جامع یافتم و نه مانع. آنچه گفتم برای روشن کردن این بود که ملت ایران اکنون دنباله رو رهبران از پیش ساخته نیست، بلکه مجهز به ایدئولوژی و معیاری است که به مدد آن سره را از ناسره می تواند جدا کند و رهبران واقعی خویش را بازشناسد و انتخاب کند. اما این مانع آن نیست که اذعان کنیم هنوز، بقول نویسندگان نامه سرگشاده دچار مشکل فقدان یک نیروی جانشینی هستیم. اما به نظر من شتاب جریان و تنگی زمان هیچکدام مهلت آن را نمی دهد که وقت را به کنفرانس ترتیب دادن و نشست و برخاست کردن بگذرانیم. به نظر من اکنون وقت آنست که این نیروی جانشین هرچه زودتر آفریده شود و در جریان عمل و از طریق آزمایش های عملی بخود شکل نهائی بگیرد.

آیت الله خمینی اکنون از پشتیبانی کامل ملت ایران برخوردار است، پس می تواند به کمک افراد مورد اعتماد خود – که خود بخود مورد اعتماد مردم ایران هم خواهندبود- به آفریدن سازمان های رهبری سیاسی دست زند. به نظر من نخستین قدم در این راه تشکیل یک دولت در تبعید است. این دولت با پشتیبانی مردم ایران از هم اکنون می تواند تمرین اداره مملکت را شروع کند. ایران اکنون جامعه ای وسیع است، با تشکیلاتی پیچیده و سازمانی بغرنج. اعضای این دولت باید مطالعات خود را درباره برنامه های فردای ایران از هم امروز آغاز کنند و در همه زمینه ها – و از جمله نفت و سیاست خارجی که از مهمترین عوامل تعیین کننده آینده اند، به پیش بینی بپردازند، کمیته مطالعه و برنامه ریزی تشکیل دهند، و مواضع خود را در قبال مسائل مملکتی روشن سازند. آنگاه این ماشین آماده بصورت همان نیروی جانشینی درخواهد آمد که فقدان آن کار را به بن بست فعلی کشانده است. و در این حال خون گرانبهائی که اکنون بی دریغ شهرهای ما را رنگین می کند موجب انتقال این دولت به ایران و ضامن اجرای صحیح و بدور از فساد و ندانم کاری برنامه های آن خواهد بود.

اسماعیل نوری علا، هفته نامه ایرانشهر، 23 آذر 1357

2) " نامه سرگشاده به همه مبارزان جنبش مردم ایران" عنوان نامه ای بود که در تاریخ دهم آذرماه 1357 در هفته نامه ایرانشهر به چاپ رسید. این نامه که توسط چهار نفر، امیر پیشداد، مولود خانلری، حسین ملک و حسین مهدوی امضا شده بود، سعی کرده بود با نگاهی سکولار تردید ها و سووال هایی را که نسبت به جهت گیری دینی و نقش روحانیون در انقلاب داشت مطرح کند. نوشته آقای نوری علا در حقیقت پاسخی به این تردیدها بود.»


* در رابته با غلَت‌های املاعی

Friday, June 24, 2011

این مصاحبه‌ی نیک‌آهنگ و رضایی را فراموش نکنید: اگر یکنفر بدون تف و صابون رفت در انتهای این دو نفر [موسوی و کروبی] و زبانم لال گیر کرد دیگر درنیامد چه جوری می‌شود ؟


به این میگن مبارزه‌ی شرافتمندانه‌ی سیاسی!!

علی‌رضا رضایی: « مشروح دیدار فوق محرمانه ما با نیک آهنگ در پاریس !...

ما : دست شما درد نکند . راستی ما چرا باید از موسوی بد بگوئیم هی ؟ دلت خنک می‌شود خدای نکرده ؟ آخر ما از موسوی یک کم خوشمان می‌آید بعضی وقتها و از کروبی بیشتر کم خوشمان می‌آید خیلی وقتها .

نیکان : خنگ خدا ! همین است که بعد از اینهمه مدت هنوز گشنه می‌باشی ما که مهمانیم باید در پاریس برای تو سیب زمینی سرخ کرده و از آن نوشیدنهای مبتذل بخریم دیگر . الآن باید یا بدون تف و صابون بروی در انتهای این دو نفر دربیائی یا باید با یک تن تف و صابون هم از انتهای همین دو نفر رد نشوی . اینطوری می‌توانی هر روز سی دفعه سیب زمینی سرخ کرده که خیلی دوست میداری بخوری با نوشیدنیهای مبتذل دیگر .

ما : عجب ! آنوقت ببخشید جسارتاً اگر یکنفر بدون تف و صابون رفت در انتهای این دو نفر و زبانم لال گیر کرد دیگر درنیامد چه جوری می‌شود ؟

نیکان : آنوقت طرف تازه می‌شود سبز اللهی !...»



Wednesday, June 22, 2011

ساکت ننشستن و برای آزادی فعالیت کردن، درستی‌ی فعلی‌ی تاکتیک «راه‌پیمایی در سکوت» را نمی‌تواند زیر سوال ببرد


به غلَت‌های اهتمالی‌ی املاعی توجه نکنید*

از نضر من، بر خلاف آنچه که سفسته‌گران میخاهند وانمود کنند، ساکت ننشستن و برای آزادی فعالیت کردن، رَبتی به درست نبودن «راه‌پیمایی در سکوت» ندارد! آیا آن کسی که مثلن با پخش اعلامیه یا شعارنویسی بر در و دیوار و اسکناس بر علیه حکومت، خود را در معرض ختَر قرار می‌دهد، ساکت نشسته است؟ آیا آن کسی که مثلن سعی می‌کند فامیل بسیجی و پاسدارش را قانع کند که اسلام خامنه‌ای، اسلام تالبانی است، ساکت نشسته است؟ آیا تا شعار داده نشود، احساس می‌کنید مبارزه‌ای صورت نگرفته است؟ شجاعان محترمی که چنین فکر می‌کنند، شعارشان را بدهند. اصلن روز یا روزهای معینی را برای دادن شعار انتخاب کنند. ترفداران سکوت که نمیتوانند با حضور و سکوتشان، برنامه‌ی آن‌ها را به هم بزنند! پس آن‌ها هم مهربانی کنند و اگر روزی به عنوان «راه‌پیمای در سکوت» مشخص شد، یا به خیابان نیایند (هرچند که بهتر و لازم است که بیایند و برای آمدن دیگران هم تلاش کنند) و یا اگر آمدند،  شعار ندهند و به دیگران هم بگویند که شعار ندهند. البته یادمان باشد که هر بَسات سیاسی‌ای که به هر دلیلی پهن می‌شود، اگر زمینه‌ی دلایلش را از دست بدهد، باید جمع بشود، حتا یک روزه. فقَت کافی است در آن روز، مثل 25 خرداد 88، یک میلیون به خیابان بیایند، تا هم شعار داده شود و هم این دفعه به مراکز حکومتی حمله شود.


* در رابته با غلَت‌های املاعی

Tuesday, June 21, 2011

من که می‌گم «اجرای کامل قانون اساسی» مساوی است با راه‌پیمایی حداقل 10 میلیونی و پیروزی نهایی بر دیکتاتوری


به غلَت‌های اهتمالی‌ی املاعی توجه نکنید*

اگر نتیجه‌ی دو شعار یا خاسته‌ی مختلف یکی است، کم‌ختَرترش را انتخاب کن.

روی سخنم با سرنگونی‌تلَبان دمکرات و متعادلی است که به جای سهل‌انگاری و هوچی‌گری، سعی می‌کنند مبارزه‌ی مردم را راحت‌تر، هموارتر، کم‌ختَرتر، بالنده‌تر، پیگیرتر، پرجمعیت‌تر و مهیاتر برای ضربه‌ی نهایی ‌کنند.

از نضر من، فرقی اساسی بین تحقق خاسته‌های اصلاح‌تلَبان و سرنگونی‌تلَبانِ دمکرات، وجود ندارد و حکومت این را به خوبی فهمیده است. حکومت اگر بخاهد به خاسته‌ی اصلی‌ی اصلاح‌تلَبان، یعنی اجرای کامل قانون اساسی، تن دهد، در واقع حکم برکناری خود را به امضا رسانده است و مگر یک سرنگونی‌تلَب چه می‌خواهد؟ اجرای کامل قانون اساسی، بدون توجه به اینکه اصلن چنین احتمالی دارد امکان و بدون توجه به سناریوهای مختلف آن در صورت امکان، مساوی است با کسب حق تضاهرات قانونی در کشورمان. یعنی تحقق راه‌پیمایی چندین میلیون نفری، و این ردخور ندارد! به رهبری‌ی سرنگونی‌تلَبان هم که شده، اعلامیه‌ای صادر می‌شود و از همه‌ی مردم خسته از 32 سال (+ ... ) حکومت اشغال‌گر دعوت می‌شود که از سراسر ایران به تهران آمده و در راه‌پیمایی هفته‌ی بعد در فلان خیابان به ترَف فلان میدان مرکزی شرکت کنند. فکر می‌کنید چند میلیون می‌آیند؟ [جواب بدید!] من که می‌گم حداقل ده میلیون. و این 5 یا 10 یا 15 میلیون نفر هم آنقدر در خیابان‌ها می‌مانند تا اصلاح‌تلَبان قدرت را موقتن در دست گرفته و زمان انتخابات بدون شَرت و شُروت و کاملن آزادانه‌ی اعضای «مجلس نویسندگان قانون اساسی جدید» و رفراندوم بعد از آن را تعیین کنند. بدون ذره‌ای شک معلوم است که این قانون اساسی جدید، صرف‌نضر از اینکه اسم حکومت چه شود، قانونی دمکراتیک بوده و به این ترتیب، آزادی، برای اولین بار در ایران قانونی می‌شود. (یادمان باشد که قانون اساسی مشروتِه، بنا به اجبار زمان، قدرت وسیعی را در اختیار پادشاه باقی می‌گزاشت).

با توجه به این متلب، چرا سرنگونی‌تلَبان با تبلیغ خاسته‌ی «اجرای کامل قانون اساسی» مخالفت کنند وقتی می‌دانند که اجرای آن مساوی با سرنگونی رژیم است؟ از دو حال خارج نیست. یا حکومتیان قبل از قیام فراگیر و نهایی مردم، به جدی و قدرتمند بودن آن‌ها پی برده و با ضمانت‌ها، بخشش‌ها، مزاکرات و سازش‌های لازم، تن به عقب‌نشینی داده و حکومت را به اصلاح‌تلَبان می‌دهند و یا با رهبری سرنگونی‌تلبان بدجوری سرنگون می‌شوند.

پس بیایید تا آن‌جا که می‌توانیم، به جای ایجاد مزاحمت برای یکدیگر، در یک اتحاد تاریخی، همگی، همگی، همگی اعلام کنیم که خاهان «اجرای کامل قانون اساسی» هستیم. خاسته‌‌ای بسیار بسیار قانونی، بسیار بسیار برحق و بسیار بسیار مضلومانه. خاسته‌ای که ندای وجدان آن پاسدار و بسیجی و لباس‌شخصی تفنگ و چاقو و چماق‌بدست را می‌تواند پرصداتر کند اگر ذره‌ای وجدان در او باقی مانده باشد.



* در رابته با غلَت‌های املاعی


Sunday, June 12, 2011

مجموعه‌ی گزارشات از وقایع 22 خرداد 1390 خورشیدی. همراه با یک تحلیل از خبرنگاران سبز


خیابان ولیعصر کم کم داره شلوغ میشه و رفت و آمد ها بطرز غیر معمول زیادتر شده
http://www.kanoonjb.com/index.php/2010-11-18-07-56-03/9618-2011-06-12-12-44-34
-میدان ونک : از ساعت 4 بلاخره سر و کله ی نیروهای انتظامی کاملن پیدا شد و میدان محاصره است .
-نیروهای لباس شخصی محدودی در خیابانهای فرعی اطراف مشاهده شده .
-پارک ساعی و ملت بیشتر از معمول شلوعن و خیلی ها به درستی از اونجا شروع میکنن . راهکار خوبیه
-اینترنت محدوده هایی از عباس آباد و تخت طاووس اختلال شدید داره .
-نیروهای انتظامی در مقابل جام جم مستقر میشن
-بلوار کشاورز و پارک لاله ، سعادت آباد ، شهرک غرب ، عباس آباد ، تخت طاووس ، سید خندان ، هنوز خبری از نیروهای امنیتی نیست
-خیابان ولیعصر کم کم داره شلوغ میشه و رفت و آمد ها بطرز غیر معمول زیادتر شده

///////////////////////////////////////////

وضعیت خیابان ولیعصر
http://i54.tinypic.com/2zno58o.gif
کل مسیر از نیروهای انتظامی، سربازان وظیفه انتظامی همراه با باتوم، نیروهای گارد ویژه و بسیج و سپاه پر شده است. در میدان ونک به خاطر تعداد بالای نیروهای نظامی رنگ میدان به کلی تغییر کرده است. در داخل اکثر کوچه ولیعصر یک ماشین پلیس به همراه چند نیرو وجود دارد.

////////////////////////////////////////

حضور بسيار كمرنگ نيروهاي امنيتي و آمادگي مردم براي شركت در تظاهرات ۲۲خرداد
http://kanoonjb.com/index.php/2010-11-18-07-56-03/9616------------22
وبلاگ تا آزادی :...امروز شهر تهران تا ساعت 14:30 ظاهرا روز آرامی را سپری کرده و حتی از گشت های ارشاد هم خبری نیست اما رفته رفته با تعطیل شدن ادارات و موسسات، رفت و آمد لباس شخصی ها و گشت های نامحسوس آنها در سطح شهر افزایش یافته است. ...
طبق معمول چنین روزهایی پایگاه بسیج مقداد در خیابان آزادی پر رفت و آمد است و نیروهای لباس شخصی از یک ساعت پیش خود را به این محل می رساندند.
از دانشگاه شریف خبر می رسد که فضای امنیتی شدیدی در داخل دانشگاه برقرار کردند و از صبح امروز هنگام ورود کارت های تردد دانشجویان کنترل می شد. موضوعی که از دانشگاه تهران و امیرکبیر هم گزارش شده است....
اما موضوع قابل توجه دغدغه نیروهای امنیتی در مورد محل تظاهرات است. مسیر تظاهرات امروز از میدان ولیعصر تا میدان ونک اعلام شده مسیری که برخلاف خیابان انقلاب و آزادی امکان استقرار نیروهای امنیتی در آن به علت عرض کم خیابان و عدم وجود فضاهای میدانی کار را برای سرکوبگران سخت می کند. وجود چند پارک در طول این مسیر و همچنین ادارات و شرکت ها باعث می شود که ناخداگاه این مسیرها هنگام غروب شلوغ و پرتردد باشد که این گویای تصمیم درست جوانان برای تظاهرات امروز در تهران است.
تا این لحظه وضعیت اینترنت عادی است و از اختلال در شبکه تلفن همراه هم گزارشی نرسیده است.

//////////////////////////////////////////

گزارشگران سبز:‌ گزارش لحظه به لحظه از ناآرامی‌های امروز در کشور ۲۲ خرداد
http://www.greencorrespondents.com/2011/06/blog-post_6796.html
پیش از ظهر: به گزارش منابع خبری خبرنگاران سبز، جمعیتی که مقابل بیمارستان مدرس واقع در جنوب زندان اوین برای اعتراض به شهادت رضا هدی‌صابر جمع شده بودند، اعتراض خود را با فریاد الله‌اکبر نشان دادند. هدی‌صابر زندانی سیاسی است که در اعتراض به شهادت هاله سحابی اعتصاب غذا نمود و به دلیل عدم رسیدگی پزشکی مسئولان زندان به شهادت رسید. نیروهای ضدشورش با حضور در محل جو مقابل بیمارستان را امنیتی کردند.

ساعت ۱۱:۳۰: گزارش‌های مردمی حاکی از آن است که نیروهای انتظامی که تحت عنوان گشت ارشاد به طور معمول در میادین اصلی تهران حاضر بوده‌اند، در محل‌های معمول حاضر نیستند و مانور حجاب و عفاف به کلی تعطیل شده است. /
ساعت ۱۳: به گزارش رادیو کوچه وضعیت در داخل دانشگاه صنعتی شریف متشنج و امنیتی گزارش شده است. /
ساعت ۱۴: رادیو کوچه به نقل از شاهدان عینی گزارش داد خیابان‌های تهران و بخصوص خیابان‌هایی که قرار است محل تجمع معترضان باشند هنوز از نیروهای امنیتی خالی بوده و نیروهای نظامی و لباس‌شخصی‌ها آرایش نظامی همیشگی را به خود نگرفته‌اند. /
ساعت ۱۴:۳۰: وضعیت اینترنت در تهران عادی است و اطلاع رسانی جریان دارد. /
ساعت ۱۵: از شیراز خبر می‌رسد که جو این شهر به شدت امنیتی شده است. به گزارش خبرنامه بین‌المللی ایرانیان، از پل زیرگذر زند تا میدان جمهوری، سراسر بلوار زند به اشغال نیروهای یگان ویژه و ضد شورش درآمده است. پیش از این آژانس ایران خبر گزارش کرده بود که نیروهای انتظامی و موتورسوارهای لباس شخصی در چهارراه پارمونت این شهر مستقر شده‌اند. /
ساعت ۱۵: ۱۵ : گزارش‌های مردمی حاکی از آن است که خیابان دمشق در حوالی میدان ولیعصر یکی از محل‌های دپوی نیروهای سرکوبگر است. /
ساعت ۱۶: گزارش‌های مردمی از شهر رشت، خبر از امنیتی شدن فضای شهر می‌دهند. بنابراین گزارش‌ها، کلیه پوسترها و بنرهای سیدعلی خامنه‌ای از درختان نخل خیابان مطهری پائین کشیده شده و نیروهای سرکوب میدان شهرداری را به اشغال خود درآورده‌اند. /
ساعت ۱۶:۱۵: به گزارش شاهدان عینی نیروهای انتظامی میدان ونک تهران را به محاصره خود درآورده‌اند. تا این ساعت حضور نیروهای لباس شخصی از این منطقه گزارش نشده است. /
ساعت ۱۶:۱۵: رادیوکوچه به نقل از شاهدان عینی گزارش داد حرکت نيروی گارد ويژه در اروميه به طرف خيابان خيام به منظور سرکوب راه‌پمايی سکوت در اروميه از ستاد فرماندهی نيروی انتظامی واقع در خيابان امينی اروميه شروع شده است. /
ساعت ۱۷: گزارش‌های تائيد نشده از شلوغی و جمعيت غير معمول پياده‌روهای خيابان وليعصر خبر می‌دهند. مردم بدون شعار دادن تظاهر به تردد عادی می‌کنند. /
تهران / ساعت ۱۷:۰۵: بنا به گزارش‌های رسیده نيروهای ضربت از کوچه بيستم خيابان وزرا‌ وارد خيابان ولی‌عصر شدند /
ساعت ۱۷:۱۵: فيس‌بوک دانشجويان سبز ايران خبرداد که خيابان وليعصر محدوده پل بزرگراه شهيد همت به دليل نبود نيروهای امنيتی قابليت آغاز و شکل گيری تجمع را دارد /
ساعت ۱۷:۳۰: گزارش‌های تائيد نشده شاهدان عینی حاکی از آن است که کل مسير ميدان ونک تا ميدان وليعصر از نيروهای انتظامی، سربازان وظيفه انتظامی مسلح به باتوم، نيروهای يگان‌ويژه و بسيج و سپاه پر شده است. در ميدان ونک به خاطر تعداد بالای نيروهای نظامی رنگ ميدان به کلی تغيير کرده است. در داخل اکثر کوچه وليعصر يک ماشين پليس به همراه چند نيرو وجود دارد. /
ساعت ۱۷:۳۰: خبرنگار تحول سبز از استقرار نیروهای امنیتی در ابتدای خیابان فلسطین خبرداد. /
ساعت ۱۷:۳۰: به گزارش اختصاصی خبرنگاران سبز، نیروهای امنیتی به صاحبان مغازه‌ها دستور داده‌اند تا به محض اعلام آنان مغازه‌های خود را تعطیل کنند. بر اساس همين گزارش،نيروهای امنیتی تا ابتدای خيابان فلسطين مستقر شده و در اطراف ميدان وليعصر نيز علاوه بر نيروهای مستقر شده ماشينهای گارد ويژه که اکثرا حامل نيروهای کمکی نيز هستند ديده می شود /
اخبار تکمیلی مربوط به پس از ساعت هجده را در این خبر بخوانید:
http://www.greencorrespondents.com/2011/06/blog-post_362.html

ساعت ۱۸: براساس گزارش‌های شاهدان عينی، پارک‌های ساعی و ملت مملو از جمعيت معترض است که همچنان سکوت کرده‌اند. سراسر خيابان وليعصر توسط نيروهای سرکوب‌گر کنترل شده است. /
ساعت ۱۸: خبرنگار اعزامی خبرنگاران سبز از تعطیل شدن پاساژها و مغازه‌های میدان به دستور نیرو‌های انتظامی خبر می‌دهد. /
ساعت ۱۸:۱۰: خبرنگار ما گزارش می‌دهد حداقل ۵ ون نيروی انتظامی در حوالی ميدان فلسطين مملو از دستگيرشدگان است. /
ساعت ۱۸:۱۰: خبرنگار اعزامی خبرنگاران سبز گزارش می‌دهد که نيروهای انتظامی زن نيز مشغول درگيری و دستگيری بانوان شرکت کننده در اجتماع امروز هستند /
ساعت ۱۸:۲۰: ندای سبز آزادی از تجمع جمع کثير و بی‌سابقه مردم در حوالی صدا و سيما خبر داده است. دستور تعطيلی کليه مغازه‌های خيابان وليعصر صادر شده است. /
ساعت ۱۸:۲۰: خبرنگاران سبز موفق شد اطلاعات دقيقی از داخل نيروهای انتظامی مستقر در محل به دست آورد. بنابراين اطلاعات ترس در دل نيروهای انتظامی رسوخ کرده و فرماندهان اين نيروها در مکالمات ميان خود به آزادکردن بازداشت شدگان امروز تا ساعات پايانی شب اشاره کرده‌اند. خبرنگاران اعزامی خبرنگاران سبز که در خيابان وليعصر تهران حضور دارند به صحت اين اظهارات مشکوک هستند. بنابراعلام اين خبرنگاران، آزادسازی دستگير شدگان به جمعيت حاضرين و ساير شرايط از جمله احتمال شعاردادن يا ندادن آنان بستگی دارد. /
ساعت ۱۸:۳۰: بنابر گزارش‌های تائيد نشده، درگيری مردم با مامورين در حوالی ميدان آزادی تهران آغاز شده است /
ساعت ۱۸:۳۰: از مشهد خبر می‌رسد که حضور نیروهای سرکوب در میدان فلسطین، سه راه راهنمایی و احمدآباد چشمگیر است. این گزارش‌ها هنوز تائید نشده است. /
ساعت ۱۸:۵۰: صفحه فيس‌بوک ۲۵بهمن از احتمال پيوستن بدنه نيروی انتظامی به جنبش سبز طی روزهای آينده و در صورت ادامه اعتراضات خبر داد./
ساعت ۱۸:۵۰: خبرنامه ملی ايرانيان از دستگيری يک دختر جوان به اتهام داشتن تصوير ميرحسين در گوشی موبايلش خبر داد. به نوشته اين خبرنامه کاروان های موتور سوار نيروهای سرکوب و لباس شخصی در دسته های ۶۰ تا ۵۰ دستگاه موتور به بالا به طور مداوم اقدام به حرکت در خيابان ولی عصر به سمت ميدان ونک می‌کنند. هم اکنون ترافيک شديد در اين محدوده گزارش شده است. /
ساعت ۱۸:۵۰: حضور مردم در تقاطع مطهری-ولی عصر به سمت ونک، پرشمارتر از نقاط پايين تر خيايان ولی عصر تهران گزارش می شود.مردم در سکوت کامل در حال راهيپمايی هستند . به گزارش خبرنگاران کلمه، هرچه به ميدان ونک نزديک تر می شويد بر حضور مردم افزوده می شود.در لحظه تنظيم خبر حضور مردم در خيايان ولی عصر – پارک ساعی قابل توجه تر از ساير نقاط اين خيايان بوده است. گزارش های تاييد نشده از درگيری پراکنده مردم با نيروهای گارد در ميدان ولی عصر خبر می دهد. /
ساعت ۱۹:۰۰: بازتاب‌های وقايع امروز بين‌المللی شد. خبرگزاری فرانسه از حضور هزاران نيروی سرکوب برای جلوگيری از اعتراض معترضان و امنیتی شدن فضای شهر خبر داد. اين خبر در ساير رسانه‌های بين‌المللی نيز بازتاب يافت /
ساعت ۱۹:۰۰: شاهدان عینی خبر می‌دهند که سرکوبگران تلاش دارند تا سینما استقلال و سینما آفریقا را که محل تجمع مردم شده است، تعطیل کنند. به گزارش شاهدان، حضور زنان چشمگیر توصیف شده است. گزارش‌های تائید نشده‌ای از حضور آسیه باکری در تجمع امروز خبر می‌دهد /
ساعت ۱۹:۰۰: شاهدان عینی خبر می‌دهند که در تجریش نیروهای سرکوب از شلیک هوایی برای متفرق کردن تظاهرکنندگان استفاده کرده‌اند /
ساعت ۱۹:۱۰: خبرنگار خبرنگاران سبز که در ميدان وليعصر حضور دارد، خبر از دستگيری‌های وحشيانه مردم داد. به گزارش موثق اين خبرنگار، ون‌های متعدد نيروی انتظامی با دستگيری مردم پر شده و پس از انتقال آنان به نقاط نامعلوم، مجددا در ميدان وليعصر حضور می‌يابند. به گزارش خبرنگار ما لحظاتی پيش يک زن و شوهر سالخورده مورد ضرب و شتم وحشيانه نيروهای سرکوب قرار گرفتند. اين دو تن سپس با همان جراحات و بدون رسيدگی پزشکی به داخل ون انتقال بازداشتی‌ها منتقل شدند. خبرنگار ما گزارش می‌دهد مردم به تدريج از سمت ميدان وليعصر درحال حرکت به سوی شمال و به سمت تقاطع فاطمی و مطهری با خيابان وليعصر می‌باشند. بر اساس برآورد خبرنگاران سبز، دستگيری‌های وحشيانه امروز را می‌توان با ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ مقايسه نمود. به گزارش خبرنگار ما جمعيت حاضر در محل فراتر از انتظار برآورد می‌شود. ولی همچنان نياز به حضور جمعيت بيشتر احساس می‌شود.

///////////////////////////////////////////////

ازدحام جمعیت در میدان ونک و اطراف صدا و سیما
http://takseda1385.blogspot.com/2011/06/blog-post_1012.html
الان یکی از دوستانم در صدا و سیما خبر دارم کرد که جمعیت انبوهی در اطراف میدان ونک گرد هم آمده اند، به گفته این دوست عزیز، ازدحام جمعیت در حوالی صدا و سیما وحشتناک است. رفیق من همچنین گزارش می دهد که علاوه بر انبوه جمعیت در خیابان ولی عصر، تعداد زیادی از نیروهای گاردی با همان هیبت گلادیاتوریشان سوار بر موتور و چماق بدست ایستاده اند و دستور داده اند که تمام مغازه های خیابان ولی عصر کره کره ها را پائین بکشند و تعطیل کنند.

//////////////////////////////////////////////////

ازدحام جمعیت در میدان ونک و اطراف به صدا و سیما
ایجاد شده در: 06/12/2011 - 17:16
http://irangreenvoice.com/article/2011/jun/12/13591
ندای سبز آزادی_ بر اساس آخرین اخبار دریافتی از تهران، هم اکنون جمعیت کثیری از مردم در خیابانهای منتهی به میدان ونک و اطراف صدا و سیما در حال تردد هستند.
به گزارش ندای سبز آزادی ، در همین رابطه یک شاهد عینی به خبرنگار ما گفته است: « هم اکنون جمعیت انبوهی در اطراف میدان ونک گرد هم آمده اند. »
به گفته وی، ازدحام جمعیت در حوالی صدا و سیما کم سابقه است. این شاهد عینی همچنین گزارش می دهد که علاوه بر انبوه جمعیت در خیابان ولی عصر، تعداد زیادی از نیروهای گاردی با همان هیبت گلادیاتوریشان سوار بر موتور و چماق بدست ایستاده اند و دستور داده اند که تمام مغازه های خیابان ولی عصر کره کره ها را پائین بکشند و تعطیل کنند.

/////////////////////////////////////////////////////

گزارش لحظه به لحظه از مشهد
http://gamazuf.wordpress.com/2011/06/12...
ساعت 17 : ماموران در میدام فلسطین جمع شدند. از صبح سه راه راهنمایی تحت نظر نیروهای سپاه است. میدان پارک لباس شخصی ها درون ماشین های شخص در حاشیه پیاده رو
ساعت 18 :میدان فلسطین تا سه راه راهنمایی مملو مامور اما هنوز خبری نیست
18:20 — تا به حال این تعداد مامور یک جا ندیده بودم
18:30 – احمد آباد پر از نیروهای نوپو ( نیروهای ضد شور ش ) شد
18:45 – جمعیت کم کم جمع شدند سکوت کامل ولی مامور ها همه جا هستند
18:50 عزیزان ساندیس خور اضافه شدند. استتار اینا منو کشته عین لوبیا قرمز هستند تو شعله زرد
19:03 – هم همه در خیابان راهنمایی -خبر درگیری در تهران به تظاهرات کنندگان رسیده مردم درحال نزدیک شدن به هم هستند
19:35 -هیچ خبر نیست ما نگاه مامورا می کنیم اونا هم عین گاوی که به چاقو خیره میشه مردم و میپان دلم می خواد یه یا حسین میرحسین بگم ولی هنوز نمی شه

////////////////////////////////////////////////////////

مجموعه گزارشات سایت کلمه
راهپیمایی سکوت / حضور مردم و نیروهای گارد ضد شورش در خیابان ولی عصر
http://www.kaleme.com/1390/03/22/klm-61425/
حضور سنگین نیروهای گارد ضد شورش حد فاصل میدان ولی عصر تا میدان ونک سنگین گزارش شده است.براساس گزارش خبرنگاران کلمه، حضور مردم در پیاده روهای خیایان ولی عصر بیشتر از روزهای معمولی است و مردم در سکوت مشغول راه پیمایی هستند.
شورای هماهنگی راه سبز امید، با صدور بیانیه ای از معترضان درخواست کرده بود که عصر امروز به مناسبت سالگرد انتخابات پرمناقشه خرداد ۸۸ در پیاده روهای خیابان ولی عصر راهپیمایی سکوت کنند.
همین گزارش حاکی است که در لحظه تنظیم خبر (ساعت ۱۸:۳۰) هر لحظه بر حضور مردم در خیایان ولی عصر بویژه میدان ونک افزوده می شود.همچنین گفته می شود که نیروهای امنیتی به مغازه هایی که در مسیر راهپیمایی واقع اند دستور تعطیلی داده اند.

راهپیمایی سکوت / حضور پرشمارتر مردم در تقاطع مطهری-ولی عصر و ساعی
http://www.kaleme.com/1390/03/22/klm-61437/
حضور مردم در تقاطع مطهری-ولی عصر به سمت ونک، پرشمارتر از نقاط پایین تر خیایان ولی عصر تهران گزارش می شود.مردم در سکوت کامل در حال راهیپمایی هستند .
به گزارش خبرنگاران کلمه، هرچه به میدان ونک نزدیک تر می شوید بر حضور مردم افزوده می شود.در لحظه تنظیم خبر (۱۸:۴۵)حضور مردم در خیایان ولی عصر – پارک ساعی قابل توجه تر از سایر نقاط این خیایان بوده است.
گزارش های تایید نشده از درگیری پراکنده مردم با نیروهای گارد در میدان ولی عصر خبر می دهد.
خبرگزاری های خارجی از جمله خبرگزاری فرانسه از حضور پر تعداد نیروهای ضد شورش و لباس شخصی در دومین سالگرد انتخابات بحث برانگیز ۸۸ در تهران بویژه ولی عصر خبر داده اند.

راهپیمایی سکوت / درگیری گارد ضد شورش با مردم مقابل پارک ساعی
http://www.kaleme.com/1390/03/22/klm-61448/
نیروهای گارد ضد شورش و لباس شخصی مقابل پارک ساعی در تهران به راهیپیمایی سکوت مردم حمله برده اند.
به گزارش خبرنگار کلمه از این منطقه، در ساعت ۱۹:۳۰ تعدادی از ماموران گارد ضد شورش به تجمع مردم در این منطقه که بسیار پرشمارتر از سایر نقاط ولی عصر بوده، با شوکر و باتوم تهاجم برده اند.
همه ی مغازه ها و حتی سینماهای این محدوده بسته شده است اما مردم در این ناحیه حضور دارند.
شورای هماهنگی راه سبز امید، با صدور بیانیه ای از معترضان درخواست کرده بود که عصر امروز به مناسبت سالگرد انتخابات پرمناقشه خرداد ۸۸ در پیاده روهای خیابان ولی عصر راهپیمایی سکوت کنند.
همین گزارش حاکی است حضور مردم در خیایان ولی عصر بویژه حوالی میدان ونک بیشتر شده است.

راهپیمایی سکوت / حضور آرام و پرشمار مردم در خیابان ولی عصر همچنان ادامه دارد
http://www.kaleme.com/1390/03/22/klm-61455/
حضور مردم در حد فاصل خیابان شهید بهشتی تا زرتشت تهران، پرشمار گزارش می شود.مردم همچنان در آرامش و سکوت کامل راهپیمایی می کنند.در دیگر نقاط خیابان ولی عصر نیز حضور مردم زیاد و کاملا با آرامش و سکوت است.پیاده روهای میدان ولی عصر تا میدان ونک مملو از جمعیت است و اغلب مغازه ها نیز تعطیل است.
براساس گزارش های رسیده به کلمه، بسیاری از مغازه های مسیر راهپیمایی به دستور نیروهای امنیتی بسته شده اند.سینما آفریقا و فلسطین نیز با همین دستور تعطیل شده اند.
حضور نیروهای بسیجی ها که بسیار کم سن و سال به نظر می رسند، در برخی از نقاط خیابان ولی عصر پر رنگ است. در مسیر راهپیمایی خودروهای پلیس مستقر هستند.

راهپیمایی سکوت/ حضور گستره مردم در راهپیمایی سکوت و سردرگمی نیروهای امنیتی
http://www.kaleme.com/1390/03/22/klm-61463/
مسیر اعلام شده از سوی شواری هماهنگی راه سبز امید برای راهپیمایی سکوت با حضور انبوه مردم و تردد آنان در پیاده روها و در حالیکه سکوت اختیار کرده اند بیش ازهر چیز باعث سردرگمی نیروهای امنیتی شده است.
به گزارش ندای سبز آزادی، درگیریهای پراکنده در ضلع شمالی میدان ولیعصر رخ داده است که تا کنون با عدم عکس العمل از سوی مردم مواجه بوده و جمعیت حاضر در سکوت به راهپیمایی خود ادامه میدهند.
گزارش های دیگر حاکیست ترافیک بسیار شدید در بلوار کشاورز و فرعی های جنوبی آن شکل گرفته است و همچنین نیروهای امنیتی سعی دارند که بالاجبار مغازه ها و مراکز تجاری منطقه را تعطیل کنند.
گزارش های ارسالی دیگر نیز خبر از تراکم جمعیت در اطراف چهار راه کالج و چهار راه ولیعصر را میدهد

راهپیمایی سکوت/ بازداشت تعداد زیادی از مردم معترض و آرامش مردم
http://www.kaleme.com/1390/03/22/klm-61465/
چند صد نفر از معترضان در حالی که در حال راهپیمایی سکوت بودند و شعاری هم نمی دادند، امروز توسط نیروهای گارد شورش در خیابان ولی عصر تهران بازداشت شدند.
خبرنگاران کلمه گزارش کرده اند که واکنش بازداشت شدگان حتی در زمان بازداشت نیز با سکوت و آرامش همراه بوده است...

/////////////////////////////////////////////////

تشدید فضای امنیتی و ممانعت از شکل گیری تجمعات در تهران
http://enghelabe-eslami.com/%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/12497-2011-06-12-14-59-09.html
خبرگزاری هرانا – در پی فرارسیدن دومین سالگرد انتخابات جنجالی ریاست جمهوری در ایران نیروهای امنیتی متشکل از سپاه، نیروی انتظامی و لباس شخصی از صبح امروز در نقاط مختلف شهر تهران حضور چشم گیری داشتند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، نیروهای امنیتی در میادین اصلی شهر تهران حضور چشم گیری داشته و با برخورد خشن و توهین آمیز با رهگذران از ایستادن ایشان جلوگیری میکنند.
شاهدان عینی به گزارشگر هرانا گفتند در چهار ولیعصر نیروهای امنیتی با ضرب و شتم یک جوان را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند.
گفتنی است، جمعیت زیادی در اطراف چهار راه ولیعصر، میدان ولیصر حضور داشته و نیروهای امنیتی موتور سوار در نقاط مختلف در حال مانور امنیتی هستند.

/////////////////////////////////////////////////////

گزارش از 22 خرداد سبز 1390 قزوین
http://js281.wordpress.com/2011/06/12/%DA%AF...
پلیس ها و سربازها از چند ساعت قبل در میدان عارف و عابر پیاده های اطراف و در پله های سالن مطالعه روبروی میدان عارف جمع شده بودن در دسته های چند نفره به همراه لباس شخصی ها که کنار آنها ایستاده بودن. چند تا پراید که داخل آنها لباس شخصی ها بودن با پلیس ها هر چند مدتی صحبت می کردن. ساعت 6 یک کمی باران آمد. مردمی که برای تجمع سکوت آمیز به میدان عارف آمده بودن با رفتن به پارک ملت درست روبروی میدان عارف که جمعیت زیادی راه تشکیل می دادن به این صورت تجمع سکوت آمیز انجام دادن.
بعضی از مردم به پارک ملت نرفتن و به خیابان خیام رفتن که نزدیک میدان عارف است رفتن. خیابان خیام هم ماشین های پلیس به همراه پلیس ها و سربازها گرفته شده بود ساعت 6:15 به بعد خیابان خیام عابر پیاده هاش خیلی شلوغ شده بود و در خیابان خیام ماشین ها ترافیک زیادی ایجاد کرده بودن.
در پارک ملت تجمع خیلی زیاد بود چون پارک ملت درست روبروی میدان عارف هست و حتی در اوایل پارک ملت (روبروی میدان عارف) مردم نشسته بودن و با سکوت کردن در پارک اعتراض خود را ابراز کردن.

////////////////////////////////////////////////

رشت: حکومت غیر مردمی حتی از راهپیمایی سکوت مردم هم میترسد
http://jsguilan.wordpress.com/2011/06/12/%D8%AD...
امروز مردم رشت نیز مانند مردم سراسر کشور به خیابان آمدند و طبق خواسته شورای هماهنگی آرام و بدون شعار در مسیرهای تعیین شده حضور پیدا کردند. نیروهای امنیتی نیز خیابان مطهری را با موتورهای خود قرق کرده بودند و سردرگم به این سو آن سو می رفتند، زیرا هیچ بهانه ای برای درگیری با مردم نداشتند، چند دستگاه اتوبوس و مامورین یگان ویژه نیز در شهرداری و همچنین جلوی زندان شماره 2 مستقر بودند، حدود 200 موتور سوار نیز در خیابان ها بطور منسجم مشغول مانور بودند و انگار می خواستند این نکته را یادآور شوند که حکومت غیر مردمی حتی از راه پیمایی سکوت مردم هم میترسد.
پی نوشت: بر اساس گذارشات مردمی حدود ساعت 8:30 نیروهای امنیتی در چند نقطه از خیابان مطهری با مردم درگیر شدند.

////////////////////////////////////////////////////

گزارش سایت خودنویس
گزارش خیابانی یک شهروند روزنامه‌نگار از ۲۲ خرداد ۱۳۹۰ در تهران
http://www.khodnevis.org/persian/%D8%B1...
این گزارش شامل مشاهدات خیابانی نگارنده حد فاصل زمانی ساعات ۷ - ۸ عصر از میدان ونک تا پارک ساعی است. در اطراف میدان ونک نیروهای لباس شخصی با بی‌سیم لابلای جمعیت عابر دیده می‌شدند، استقرار نیروهای لباس شخصی، بسیج و گارد پیاده در هر دو طرف پیاده رو‌های خیابان ولی عصر قابل رویت بود و عده‌ای از لباس شخصی‌ها با دوربین‌های آماتوری از جمعیت عابران فیلمبرداری می‌کردند.
بر اساس دعوت شورای هماهنگی راه سبز امید بر راهپیمایی سکوت حد فاصل میدان ونک تا میدان ولی عصر، عصر امروز خیابان‌های شهر شاهد حضور چشم‌گیر نیروهای انتظامی، بسیج، لباس شخصی و هواداران جنبش سبز بود که بعد از چندین ماه مجددا به خیابان آمده بودند.
۱- میدان ونک
صحن آب‌نمای سابق میدان ونک توسط نیروهای لباس شخصی، گارد ویژه کلاه کج و استقرار موتورهای انها تماما اشغال بود و اجازه عبور افراد از وسط میدان داده نمی‌شد. پیاده روهای میدان ونک تقاطع خیابان ونک، خیابان ملاصدرا توسط نیروهای انتظامی و گارد ویژه موتورسوار اشغال شده بود. همین وضعیت در برابر ایستگاه تاکسی میدان ونک نبش ملاصدرا دیده می‌شد.
چند مینی بوس نیروی انتظامی با رنگ فـُرم سبز و چند مینی بوس فیات قدیمی که ظاهرا بصورت اجاره در اختیار نیروهای انتظامی قرار گرفته بود در خیابان ولی عصر تقاطع میدان ونک مستقر و نیروهای انتظامی کادر در ان بصورت کشیک اماده باش بودند. تمام مینی بوس‌ها پر بود.
در اطراف میدان ونک نیروهای لباس شخصی با بی‌سیم لابلای جمعیت عابر دیده می‌شدند؛ ماشین‌های شخصی دراطراف میدان پارک کرده بودند و افراد بیسیم بدست در انها قابل رویت بودند.
۲- ولی عصر از ونک به سمت توانیر
خطوط ویژه اتوبوس و خط‌های حرکت ماشین‌های شخصی به جولان‌گاه لباس شخصی‌های موتور سوار تبدیل شده بودند، ترکیب موتور سوارها شامل لباس شخصی. نیروهای گارد با لباس‌های مشکی و کلاه کج‌ها با باتوم‌های حمایل به پشت و گاز اشک آور و گاه موتور سوارهای لباس خاکی.
استقرار نیروهای لباس شخصی، بسیج و گارد پیاده در هر دو طرف پیاده رو‌های خیابان ولی عصر قابل رویت بود و عده‌ای از لباس شخصی‌ها با دوربین‌های آماتوری از جمعیت عابران فیلمبرداری می‌کردند. حضور نیروهای پیاده نظام و مستقر در دو طرف خیابان ولی عصر در محدوده توانیر و پل همت چند برابر می‌شد. ارتفاعات و پارک نزدیک توانیر کاملا در اشغال نیروهای لباس شخصی بود و امکان عکس برداری یا فیلمبرداری به کسی از این بلندی‌ها داده نمی‌شد.
همین وضعیت در ادامه خیابان ولی عصر تا پارک ساعی دیده می‌شد؛ نیروهای لباس شخصی گاه عابران موبایل به‌دست را مورد بازرسی قرار می‌دادند.
حضور خیابانی سبزها
برخلاف روزهای عادی پیاده روهای خیابان ولی عصر مملو از رهگذران دختر و زن جوان و پسران و مردان میان‌سال بود که عده‌ای به سمت ونک و عده ای به سمت پایین در عبور و مرور بودند.
مانند راهپیمایی‌های قبلی اجازه توقف عابران در پیاده روها داده نمی‌شد.

/////////////////////////////////////////

صدای آلمان
«راه‌پیمایی سکوت ۲۲ خرداد برگزار شد»
http://www.dw-world.de/dw/article/0,,6547182,00.html?maca=per-rss-per-all-1491-rdf
بنا به اظهارات حاضران در راه‌پیمایی ۲۲ خرداد، با تاریک شدن هوا این راه‌پیمایی پایان یافته است. میدان‌های ونک و ولیعصر در اختیار نیروهای امنیتی بوده و جلوی پارک ساعی تهران، درگیری بین راه‌پیمایان و پلیس به‌وجود آمده است. /
ر دومین سالروز انتخابات ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۸، "راه‌پیمایی سکوت" در تهران برگزار شده است. بنا به اظهارات شاهدان عینی حضور چشمگیر نیروهای امنیتی در میدان‌های ولیعصر و ونک مانع از شکل گیری تجمعات اعتراضی در این اماکن شده اما در اطراف پارک ساعی تهران درگیری بین پلیس و راه‌پیمایان به‌وجود آمده است. طبق گفته شاهدان عینی با تاریک شدن هوا، راه‌پیمایی ۲۲ خرداد پایان یافته است.» ... /
دستگیری چند نفر جلوی پارک ساعی تهران /
یکی از حاضران در این راهپیمایی مسیر طی شده و مشاهدات خود از راه‌پیمایی ۲۲ خرداد را این‌گونه برای دویچه ‌وله بازگو می‌کند: «امروز از ساعت ۶ بعداز ظهر، میدان ونک و میدان ولیعصر رسما در اختیار ماموران امنیتی و لباس شخصی بود. نزدیک به هم در این میدان ها ایستاده بودند. ترافیک خیابان ولیعصر خیلی سنگین بود. تظاهركنندگان آرام در پياده‌روها راه می‌رفتند. به نظرم نيروهای امنیتی از راه‌پیمایی مسالمت‌آمیز و سکوت عصبانی شده بودند چون جلوی پارک ساعی یک‌باره نیروهای پلیس و لباس‌شخصی، یک موتور سوار را دوره کرده و او را زدند. جمعیت شروع به هو کردن پلیس کرد. هم مردمی که در پیاده‌روها بودند و هم مردمی که در ماشین‌ها بودند، پلیس را هو می‌کردند. پلیس به مردم حمله کرد. لباس شخصی‌ها چند پسر را مقابل پارک ساعی دستگیر کرده و روی زمین نشانده بودند. دیدم چند نفر را نیز از ماشین‌ها پیاده کرده و دستگیر کردند. به محض تاريک شدن هوا مردم در خیابان‌ها نماندند.» /
حضور معترضان در محدوده چهارراه ولیعصر /
یکی دیگر از شاهدان عینی که در چهارراه ولیعصر و مسیری غیر از مسیر اعلام شده برای این راه‌پیمایی حضور داشته به حضور آرام راه‌پیمایان اشاره می‌کند و می‌گوید: «ساعت ۷ بعد از ظهر در محدوده میدان انقلاب بودیم که دوستان به ما گفتند چهارراه ولیعصر شلوغ است. هر چهار طرف چهارراه ولیعصر جمع زیادی حضور داشت و پر از جمعیت بود. بخشی از نیروهای ضد شورش در چهارراه ولیعصر حضور داشتند و شندیدیم که بسیجی‌ها در پارک دانشجو جمع شده‌اند و به آن سمت نرفتیم. در محدود پارک دانشجو دستگیری یا حمله به مردم ندیدیم. با توجه به این که چهارراه ولیعصر جزو محدوده راه‌پیمایی نبود، حضور مردم خوب بود.» ...

///////////////////////////////////////////

صدای آمریکا
حمله ماموران امنیتی به معترضان در تهران در سالگرد انتخابات ۱۳۸۸
http://www.voanews.com/persian/news/iran-election-2011-protests-06-12-2011-123716974.html
مخالفان دولت ایران می گویند پلیس در شهر تهران، در دومین سالگرد انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، به معترضان حمله و شماری از آنان را بازداشت کرده است.
سایت های نزدیک به معترضان روز یکشنبه، ٢٢ خرداد اعلام کردند که ماموران پلیس باتوم به دست، تلاش کردند که صدها نفر از معترضانی را که به خیابان ها آمده بودند، متفرق کنند.
...

//////////////////////////////////////////////

رادیو فردا
حضور دوباره معترضان در سالگرد انتخابات و تدابیر شدید امنیتی در تهران
http://www.radiofarda.com/content/f8_demo-anniversary-of-elections/24232670.html
خبرگزاری فرانسه روز يکشنبه به نقل از شاهدان عينی گزارش می‌دهد که هزاران تن از نيروهای امنيتی جمهوری اسلامی ايران به منظور جلوگيری از هر گونه تظاهرات مخالفان در دومين سالگرد انتخابات رياست جمهوری در خيابان وليعصر تهران مستقر شدند.
...
یک شاهد عینی که خود در «راهپیمایی سکوت» در خیابان ولی‌عصر شرکت کرده، در گفت‌وگو با رادیو فردا حضور مردم را «بسیار گسترده» توصیف کرد و گفت در دو طرف پیاده‌روهای خیابان ولی‌عصر معترضان بدون دادن شعار حضور داشته‌اند؛ این شاهد عینی همچنین گفت که خود شاهد بازداشت چند نفر بوده است. /
با این حال خبرگزاری دولتی ایرنا از حضور عده قلیلی در راهپیمایی معترضان خبر داده و بازداشت شماری از معترضان را بدون ذکر تعداد آنها تایید کرده است. /
یک شهروند دیگر تهرانی که خود او نیز در این راهپیمایی سکوت شرکت کرده مشاهدات خود را در اختیار رادیو فردا گذاشته است. /
به گفته این شهروند تهرانی، جمعیت در پیاده‌‌روهای خیابان ولی‌عصر بسیار بیشتر از روزهای عادی بوده است. /
به گفته این شاهد عینی، با وجود حضور نیروهای یگان ویژه هواداران جنبش سبز در پیاده‌روهای خیابان ولی‌عصر، حدفاصل میدان ولی‌عصر تا میدان ونک پر شمار بوده‌اند. /
به گفته این شخص، در محدوده پارک ساعی ماموران موتور سوار پیاده‌روهای خیابان ولی‌عصر را قطع کرده تا مردم نتوانند به سمت شمال این خیابان حرکت کنند اما مردم با رفتن به داخل پارک یا از طریق کوچه‌های فرعی ماموران را دور زده و به راهپیمایی سکوت خود ادامه داده‌اند. /
برپایه گزارش‌های رسیده در مواردی نیز ماموران امنیتی کسانی را که لباس‌های سبز پوشیده بودند دستگیر کرده یا از آنها توضیح می‌خواستند. /
این گزارش‌ها می‌افزاید ماموران امنیتی همچنین در مواردی سرنشینان برخی خودروها را که به آنها مظنون بوده‌اند، دستگیر کرده‌اند. /
همچنین برپایه برخی از گزارش‌ها معترضان در چند شهر ایران و از جمله شیراز، مشهد و قم نیز به مناسبت ۲۲ خرداد به خیابان‌ها آمدند. ...

///////////////////////////////////////////

راهپيمايی سکوت ۲۲ خرداد از منظری ديگر
http://www.greencorrespondents.com/2011/06/blog-post_3507.html
راهپیمایی سکوت ۲۲ خرداد ۱۳۹۰ تفاوت‌های اساسی با تجمعات برگزار شده در سال ۱۳۸۹ داشت. این تفاوت‌ها از بسیاری جهات به سود جنبش بود. با شناخت این تفاوت‌ها شاید بتوان مجددا به مشارکت حداکثری همه معترضان در تجمعات روزهای آینده رسید. /
خبرنگاران سبز/نقد و نظر/کورش هدایت:
تجمع عصر روز ۲۲ خرداد ۱۳۹۰ از چندين لحاظ با ساير تجمعات اخير جنبش سبز مانند ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ تفاوت‌های اساسی داشت. تجمع ۲۲ خرداد را از بسياری از جهات می‌توان شبيه تجمعات نيمه اول سال ۸۸ دانست. /
نخستين تفاوت اساسی در اين بود که تجمع ۲۲ خرداد هيچگونه تلفات جانی نداشت. ولی تجمع ۲۵ بهمن حداقل دو شهيد و ده‌ها مجروح برجای گذاشت. از طرفی اغلب دستگير شدگان تجمع ۲۲ خرداد به سرعت آزاد شدند. در حالی که بسياری از دستگيرشدگان تجمعات قبلی هنوز در بازداشت هستند. اين مسئله به شدت بر انگيزه و هزينه‌های شرکت کنندگان در تجمع اثرگذار است. هرچه هزينه‌های شرکت در اعتراضات کاهش يابد، انگيزه معترضان برای شرکت در تجمعات بعدی افزايش می‌يابد. /
امنيت مسئله مهم ديگری است که شرکت کنندگان برای شرکت در يک تجمع واقعا تعيين کننده است. در تجمع ۲۲ خرداد گروه‌های سنی مختلف شامل جوانان و سالخوردگان شرکت داشتند. در حالی که تجمع ۲۵ بهمن کم و بيش منحصر به جوانان بود. جوانان کمتر از ساير اقشار به امنيت خود اهميت می‌دهند. شور جوانی و هدف مقدس آزادی، باعث می‌شود تا جوانان تمايل داشته باشند سريع‌تر، ولو پر هزينه‌تر به نتيجه برسند. /
گزارش‌های گوناگون خبر از ريزش روحی نيروهای سرکوبگر در راهپيمايی ۲۲ خرداد داده‌اند. برخلاف گذشته بخش عمده‌ای از نيروهای سرکوب از جمله نيروهای پليس محلی در اين روز کمترين تمايل را به سرکوب از خود نشان داده‌اند. سکوت و قانون‌مداری راهپيمايان و حتی حرکت در پياده‌رو، باعث شد تا سرکوبگران کمترين بهانه را برای برخورد با معترضان داشته باشند. محل برگزاری تجمع نيز با تجمعات قبلی تفاوت اساسی داشت. محدوده کوچک‌تر خيابان وليعصر باعث شد تا برخلاف مسير طولانی و عريض خيابان آزادی، معترضان خيلی زود بتوانند يکديگر را پيدا کنند. /
جنبش سبز نشان داد که که مانند گذشته هوشمند است. این جنبش می‌تواند با اتکا به تجربیات گذشته خود شیوه نوینی در مبارزات مدنی را به جهانیان معرفی کند. مجددا مشارکت میلیونی همه آحاد مردم را در تجمعات خود تجربه کند و مطالبات خود را مصرانه‌تر از گذشته پی‌گیری نماید.




ای مونگول‌ سیاسی هوچی‌گرِ نسبتن عزیز، در راه‌پیمایی امروز با دادن شعار، کرم نریز


به غلَت‌های املاعی توجه نکنید*

برای امروز صبر پیشه کن. شاید فوقش تونستی 500 یا 1000 نفر را به شعار دادن ترغیب کنی و عقده‌ها را کمی خالی، ولی بدون که این کار در حال حاضر فقط ضرر دارد. و نکنه فکر کرده‌ای این تُوری میتونی حکومت را سرنگون کنی؟!





Saturday, June 11, 2011

جناب خامنه‌ای، آسوده باش! بر خلاف شعارهای هوچی‌گران، تو در این ماه سرنگون نخواهی شد

(به غلَت‌های املاعی توجه نکنید*)
جناب خامنه‌ای، آسوده باش! بر خلاف شعارهای هوچی‌گران، تو در این ماه سرنگون نخاهی شد، اما بدان که در عرض همین یکی دو سه سال، سرنگون خاهی شد. شاید فکر کرده‌ای که مردم دیگر نمیتوانند خیابان‌ها را میلیونی به اشغال درآورند. شاید فکر کرده‌ای که دیگر همیشه در خیابان‌ها، برای کمتر کردن دستگیری‌ها، اتهامات، جراحات و تلفات، دعوت به سکوت یا مسالمت می‌شود و نمی‌دانی که این تاکتیکی موقتی و متناسب با موقعیت فعلی است. شاید فکر کرده‌ای که ما نمی‌دانیم حکومتِ تو را با شعار نمی‌توان سرنگون کرد. اصلن میدانی باید به چه فکر کنی؟ من که می‌گم فقط به این فکر کن که مردم دارند خودشان‌ را آماده می‌کنند برای روزی که فتیله‌ی روشن‌شده‌ی انقلابشان به باروت خشمی که روز به روز بر حجم و وزن و تراکم آن اضافه می‌شود برسد، تا آن چنان انفجاری رخ دهد که در جا سکته کنی یا مثل هیتلر خودتو خلاص کنی. وقت رسیدن به سوراخ موش را پیدا نخاهی کرد. خودمونیم! تو هیچ وقت فکر کرده بودی یا سازمانهای جاسوسی و اِتِلاعاتت خبر داشتند یا پیش‌بینی می‌کردند که سه روز بعد از انتخابات، یک میلیون مردم بریزن تو خیابون؟ شوکه نشده بودی؟ اما مردم تجربه کرده‌اند. حماسه‌ی بعدی، که با راه‌پیماییِ بعدی نباید اشتباه گرفته شود، تکرار حماسه‌ی 25 خرداد 88 نخاهد بود. این دفعه آن‌ها اول با قدرت، خشم، غیرت و شجاعت تمام، اسلحه‌ها را از دست مزدورانت و از توی قرارگاه‌هایت درآورده و همانند گلوله‌ی برفیِ غلتان از سرازیری پر برف، با هجومی که لحضه به لحضه‌ قوی‌تر، عضیم‌تر و شتابنده‌تر می‌شود، دانه دانه‌ی سنگرهایت را در مدت کوتاهی اشغال خاهند کرد. پس شب نه خیر ای جلاد، کابوست هم زیاد باد!




Thursday, June 9, 2011

آقای ابراهیم نبوی، من دیگه مجبورم شما رو محکوم کنم که اشتباه 25 بهمن‌تان را جبران کنید


به غلَت‌های املاعی توجه نکنید، حتا با خاندن علت‌هایش!


آقای نبوی، الآن کسانی دقیقن به شیوه‌ی بنیانگزاران جمهوری اسلامی که از مردم پرسیدند «جمهوری اسلامی، آری یا نه؟»، شروع کرده‌اند به این پرسش که «شورای هماهنگی راه سبز، آری یا نه؟». جالب است که بعضی از چنین آدم‌هایی که اصلن موسوی و کروبی را ذره‌ای قبول ندارند، از این موقعیت که زبان این رهبران جنبش سبز با ‌زیپ‌ و قفل بسته شده و پیکر ترسناک‌برای‌رژیم آن‌ها در زندان پنهان شده / و خدایی که به آن اعتقاد ندارم نیاورد روزی را که روءیت شوند!/ سوءاستفاده کرده و در نقاب طرفداری از این بزرگان تاریخ ایران، که البته از آن‌ها بزرگتر هم هستند، سعی می‌کنند سخنگویان آن‌ها را هم، به جای انتقاد سازنده، به لجن کشیده و ایزوله کنند. از نظر این‌ها، اصلن جریان اصلاح‌طلب از بیخ تا بن و از کمر تا میانه و از سر تا بالا همدست جمهوری اسلامی بوده و هست و هکومت چه اشتباه می‌کند که محافضانش را به زندان می‌اندازد! واقعن جای تعجب داره! دو بار. کاش این عزیزان از نظر سیاسی مونگول، حداقل یک آلترناتیو دمکرات و قابل اعتماد برای رهبری کل جنبش از خارج از کشور را معرفی کرده بودند تا آدم اقلن دلش نسوزه. ولی چنین کاری هم معلوم است که از اینها برنمیآید. قصد و مرض آن‌ها خراب کردن همینی است که وجود دارد و شاید با خود می‌گویند:

بخش مونگول و به همین دلیل عزیز و ناز! جنبش، شاخه‌ی مجاهدین خلق:

«حال که رعیس‌جمهور مادام‌العمر مریم رجوی به رهبری نرسید، انقدر خرابکاری می‌کنیم که اونا هم نرسند!»: « شورای هماهنگی راه سبز، آری یا نه؟»./

رعیس‌جمهور آن‌ها بسیار منتخب است:

«احراز حمایت اكثریت مردم ایران / در سال75 در بزرگترین اجتماع ایرانیان در ارلز كورت لندن، ایرانیان برای حمایت از خانم مریم رجوی رییس‌جمهور برگزیده‌ی مقاومت حضور بهم رساندند. / به‌دنبال برگزاری این گردهمائی درلندن، دو بسیج نظرسنجی كه مجموعاً در 92شهر ایران بعمل آمد، مشخص نمود كه بیش از 70درصد از مردم ایران در صورت وجود یك انتخابات آزاد بر‌اساس حاكمیت مردم و نه ولایت فقیه، به‌رییس‌جمهور مریم رجوی رأی خواهند داد. / بدین ترتیب در سال 1375 یعنی سه سال پس از انتخاب و معرفی رییس‌جمهور مریم رجوی، با كسب حمایت اكثریت قاطع مردم ایران، این مقاومت وارد مرحله جدیدی از پیوند خود با عنصر اجتماعی و توده‌های مردم ایران گردید و شورای ملی مقاومت در پرتو سیاست اصولی مسئول شورا و نقش برجسته رییس‌جمهور برگزیده‌ی مقاومت هم‌چنان چشم اندازهای نوینی را در پیش پای خود گشود». /

و امثال موسوی و کروبی باید الزامن و کاملن نفی شوند:

« جبهه همبستگی ملی، نیروهای جمهوری خواهی را که با التزام به نفی کامل نظام ولایت فقیه و همه جناحها و دسته بندیهای درونی آن، برای استقرار یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت مبارزه می کنند، در برمیگیرد.»

این داستان این‌هاست و داستان سلطنت‌طلبان و دیکتاتورهای کارگری هم شبیه همین: داستان بیماری. 32 سال است که قرار است رژیم همین فردا سیخکی سرنگون شود و مایی که برای شرکت در انتخابات 88 دست به بسیج عمومی زدیم، که نقش قاطع شما را در این زمینه هیج کس نمی‌تواند منکر شود (ماتلی‌مدال به شما مدال طلایی می‌دهد)، و چه فُهش‌ها و تُهمت‌ها نخوردیم هم احتمالن باید به جرم بازارگرمی برای جمهوری اسلامی محاکمه شویم.

آقای نبوی من به خود جرات این را نمی‌دهم که ادعا کنم شما آقاین موسوی و کروبی را رهبر خود می‌دانید. آدم وقتی کسی یا کسانی را رهبر خود میداند که به رهنمودهای آن‌ها جامه‌ی عمل بپوشد، حتا اگر با حرکتی مخالف باشد. انتقادش را می‌کند، ایراداتش را می‌گیرد، سعی می‌کند قبل از هر تصمیم‌گیری، رهبرانش را به راه خود ببرد! اما وقتی تسمیمی گرفته شد، یعنی گرفته شد و باید آن را به اجرا درآورد. ما همه به تنهایی خوب بلدیم ساز بزنیم، اما امان از وقتی که بخاهیم دسته‌جمعی بزنیم. بگزارید اگر فراموش کرده‌اید به یادتان بیاورم که رهبری جنبش سبز (از نظر من: شاخه مسلمانان رحمانی و دمکرات) برای 25 بهمن 89 چه رهنمودی داد و من مطمئنم که اگر این بزرگان اکنون آزاد بودند هم این چنین رهنمود می‌دادند:


جرس، چهارشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۸۹: «... دبیر کل حزب اعتماد ملی ... از ملاقات دو باره خود با آخرین نخست وزیر ایران طی یک هفته گذشته خبر داده است و بر این نکته تاکید کرده است که هر دوی آنها خواستار برپایی یک راهپیمایی آرام و همراه با سکوت در روز دوشنبه ، 25 بهمن در میدان آزادی شده اند... »

اما گویا خارج نشینی بر شما هم اثر کرد و اون محسن سازگارایی که فرمان فتح رادیوتلویزیون را در 22 بهمن 1388 داده بود!! شما را از راه به در کرد! صد رحمت به اسب تروای شما. اگه یه میلیون آدم میومد، حرف شماها واقعن عملی می‌شد. اشکال کار شما این بود که آرزو را واقعیت تصور کرده بودید و درجه‌ی التهاب را اشتباه خانده بودید و چه دکتر ختَرناکی! در حالی که رهبران شاخه‌ی مسلمانان رحمانی و دمکرات جنبش سبز، که اصلن طرح راه پیمایی 25 بهمن، ایده‌ی آن‌ها و مشاورینشان بود، دعوت به سکوت می‌کردند، و چه کار درستی می‌کردند، از خودت بگیر تا برسی به آقا محسن و مریم و مسعود مرده و بنی‌صدر و سلطنت‌طلب و غیرو، همه گفتید بروید بیرون و تا پیروزی به خانه بر نگردید و دو شاخ گنده نصیب ما کردید:

ابراهیم نبوی: «مردم ایران! موج عظیم اعتراضات مردم منطقه به حکومت های دیکتاتوری از نفس گرم جنبش سبز برخاسته است. جنبشی که یک سال قبل در تهران و شهرهای ایران علیه انحصارطلبی و دیکتاتوری آغاز شد و امروز امواج بلند نیل، آن را به اهرام رسانده است. هراس بن علی او را از تونس فراری داد و هراس سید علی خامنه ای نیز او را خانه نشین خواهد کرد. تونس به ما آموخت که نباید در خانه بنشینیم و باید بدانیم اگر به خانه های مان رفتیم، آنها به سراغ مان خواهند آمد. از اشتباهات مان، اگر اشتباهی کرده باشیم، چراغی می سازیم برای روشنی آینده و به خیابان می رویم تا به حکومتی که در این یک سال نشان داد نمی خواهد از اشتباهاتش پند بگیرد، نشان بدهیم که ما آمده ایم، ما با تمام نیروی مان آمده ایم تا یک بار دیگر آینده را از آن فرزندانمان کنیم. حکومتی که برخلاف تمام وعده هایش مجرمین متجاوز کهریزک و کوی دانشگاه را نه تنها مجازات نکرد، بلکه شریف ترین فرزندان کشور را کشت و زد و بست و به زندان شان درهم شکست. هر کسی حق دارد بترسد، ولی حق ندارد مردم را بترساند، ما بیش از اینها قربانی داده ایم. ... ما باور می کنیم که سید علی رفتنی است، چون جلوی چشم مان رفتن بن علی را دیده ایم. ما با موتورسواران مزدور حکومت می جنگیم، همانطور که مردم شریف و دلیر قاهره با شترسواران مبارک جنگیدند و پیروزی از آن آنان خواهد بود....
آقای خامنه ای!... نه در تونس و نه در مصر آنقدر که شما زدید و کشتید و خشونت اعمال کردید با این وقاحت و با این دریدگی رو در روی مردم نایستادند... شما در صدا و سیما نشان دادید که شترسواران عقب مانده هنگ لباس شخصی های مبارک به جان مردم قاهره افتادند، مگر خودتان موتورسواران را به جان مردم نیانداختید؟... مردم ایران روز 25 بهمن، از سراسر کشور، فاصله امام حسین تا آزادی را در تهران طی می کنند تا به همه جسارت هایی که در این یک سال به مردم کردید پاسخ بدهند. شما یک سال فرصت داشتید، باید دولت را تغییر می دادید، باید بی عرضه های چاپلوس را از سر کار برمی داشتید، نکردید و حالا مردم توی دهان این دولت تان می زنند. سبزهای ایران با جمعیتی انبوه و با خشمی سبز به خیابان می آیند ... ما همچنان مسالمت آمیز رفتار خواهیم کرد، اما این شماهستید که باید مودبانه بایستید تا آتش خشم ملت دامان تان را نگیرد.»

البته شما اگه عمرن گفته باشید «لنگش کن» و در جبران این عمل هم اگه عمرن لازم بوده باشه که بگویید «لنگش نکن». موضوع مهم، احساس مسعولیت است و مثل رهبر سیاسی عمل کردن. و مهمتر از آن، درست رهبری کردن. حال در جبران آن رهبریِ غلط، از شما می‌خواهم این بار تا 22 خرداد نگزشته، در یک مقاله‌ی مخصوص و انحصاری، افتخار داده و با صدای بلند بگویید/ پیشنهاد بدید/ تقاضا و تمنا کنید/ نفرین کنید و هر هنرمایی‌ای که می‌توانید بروز دهید تا اکثریت زیادی راضی بشن که شعار ندهند و جواب شعاردهندگان را ندهند، تا مردم با اعتماد بیشتر و ترس کمتر به خیابان بیایند.

مرسی و ممنون



Tuesday, June 7, 2011

مصطفی تاجزاده: ما باید خود را برای چنین شرایطی آماده نگه داریم / به باور من جناح حاکم دست‌کم با پنج مشکل مهم در حال دست و پنجه نرم کردن است

این نوشته‌ی به نظرم مهم را که شاید همه باید بخوانند، می‌توانید از منبع یا همینجا بخوانید.

سید مصطفی تاجزاده: ماه عسل اقتدارگرایان رو به پایان است


«سید مصطفی تاج زاده در یکی از تازه ترین نوشته های خود با پیش بینی پایان دوران خوش اقتدارگرایان به بررسی مشکلات پیش روی حزب پادگانی و جناح راست پرداخته است.وی با اشاره به اینکه با توجه به شرایط داخلی و خارجی کنونی اقتدارگرایان مجبورند دیر یا زود برخی از حقوق و آزادی های مردم را به رسمیت بشناسند آورده است:”ما باید خود را برای چنین شرایطی آماده نگه داریم. من به آینده بسیار امیدوارم. کافی است با هوشیاری و متانت عمل کنیم. حق پیروز است.”

متن کامل این نوشته به نقل از سایت تحول سبز در پی می آید:

ماه‌ عسل اقتدارگراها رو به پایان است و دو انتخابات پیش‌رو (مجلس نهم و ریاست جمهوری یازدهم) اختلافات جناح راست را به طور کامل آشکار خواهد کرد. اما مشکلات جناح حاکم به مراتب بیش از اختلافات افراد و باندها و احزاب آن‌هاست. به باور من جناح حاکم دست‌کم با پنج مشکل مهم در حال دست و پنجه نرم کردن است؛‌ مشکلاتی که بعضاً در حال تبدیل به بحران هستند. اولین مسأله همین اختلافات رو به رشد آنان است. حزب پادگانی با حذف اصلاح‌طلبان و اخیراً آقای هاشمی از مدیریت کشور، اکنون وظیفه و مأموریت آقای احمدی‌نژاد و دوستانش را خاتمه یافته تلقی می‌کند. وی و اطرافیانش با توجه به حرکت اعتراضی اخیر خود تا پایان دوره ریاست جمهوری تحمل خواهد شد ولی بعد از آن در هیچ یک از سه قوه دست بالا نخواهند داشت.

حزب پادگانی در عین حال مایل نیست هر سه قوه به طور کامل در اختیار جناح محافظه‌کار (راست سنتی) قرار گیرد. وضعیت ایده‌آل برای آنان حضور افرادی در عرصه مدیریت (هر سه قوه) کشور است که حتی‌الامکان وابستگی حزبی و شناخته شده به گروه‌های قوی و منتفذ و مستقل از کانون قدرت، نداشته باشند تا امربران و کارگزاران سر به زیر باشند. بنابراین منافع و علایق حزب پادگانی کاملاً هماهنگ با جناح راست سنتی نیست و می‌کوشد مهر‌ه‌های خود را به تدریج جایگزین افراد شاخص آن‌ها کند که معدل سنی بسیاری از آنان بالای ۷۰ سال است. پس حذفشان توجیه دارد.

اما راست سنتی یا محافظه‌کاران قصد دارند به نام اتحاد اصولگراها در انتخابات سال جاری مجلس، مانند مجلس هشتم در شهرهای بزرگ فهرست مشترک ارائه کنند. چون به این ترتیب می‌توانند اکثریت مجلس نهم را نیز در اختیار بگیرند (آنان چهره‌های شناخته شده بیشتری از حزب پادگانی و نیز گروه احمدی‌نژاد برای نامزدی مجلس دارند). این اتحاد به سود آنان و به ضرر آقای احمدی‌نژاد است. البته حزب پادگانی خود رأساً فهرستی ارائه نمی‌کند چون هویت آشکار و شناخته شده ندارد. آنان سعی می‌کنند نامزدهای وابسته به خود را در فهرست متحد اصولگراها قرار دهند. به نظر می‌رسد آقای احمدی‌نژاد از این سناریو نگران است، زیرا به نام وحدت، در مجلس نهم اقلیتی به مراتب ضعیف‌تر از مجلس هشتم به دست خواهد آورد، بویژه که خود وی دیگر رییس دولت نخواهد بود و نمی‌تواند نقش مؤثری در عرصه قدرت ایفا کند.

از آنجا که این گروه توان ایجاد یک حزب منسجم را چه به لحاظ نظری و چه به لحاظ تشکیلاتی و راهبردی و برنامه‌ای ندارند و پس از این دوره، جز شخص احمدی‌نژاد (آن هم در عرصه‌های محدود) امکان حضور چندان مؤثری در قلمرو سیاست‌ورزی و قدرت نخواهند داشت، به همین دلیل گروه وی درصدد ارائه فهرست مستقلی است تا بتوانند اکثریت قاطع (نیم به علاوه یک نمایندگان یعنی حدود ۱۵۰ کرسی) یا دست‌کم اکثریت قوی را به طرفداران خود اختصاص دهند تا زمینه برای ریاست‌جمهوری نامزد مطلوب آن گروه کوچک فراهم شود. استدلال آنان چنین است که به احتمال زیاد اصلاح‌طلبان در انتخابات حاضر نخواهند شد، بنابراین برای افزایش مشارکت مردمی و ایجاد شور انتخاباتی دست‌کم در شهرهای بزرگ مانند تهران، تبریز، اصفهان، شیراز، مشهد و… اصولگراها باید حداقل دو لیست ارائه و با هم رقابت کنند.

رقابت درونی اصولگراها به ضرر جناح راست سنتی خواهد شد، به همین دلیل محافظه‌کاران در ماه‌های اخیر اصلاح‌طلبان را به مشارکت در انتخابات تشویق می‌کنند تا به این طریق بتوانند همه اصولگراها را مجبور کنند تا با فهرست واحد در انتخابات حاضر شوند. یعنی مانند انتخابات پیشین با فشار از بالا و چانه‌زنی از پایین آقای احمدی‌نژاد را به ارائه فهرست واحد مجبور خواهند کرد. به این ترتیب خواهند توانست با حضور ضعیف و دست و پا بسته اصلاح‌طلبان هم به انتخابات مشروعیت بخشند و هم اکثریت مجلس را بدون رقابت جدی به دست آورند. حرکت اعتراضی اخیر، موضع آقای احمدی‌نژاد را تضعیف و مقابله با اطرافیان نزدیکش را تسهیل کرد.

مشکل دوم جناح حاکم مشکلات اقتصادی است. به نظر من در سال جاری و نیز در سال آینده همچنان شاهد افزایش قیمت‌ها، واردات انبوه، بیکاری گسترده، تضییقات روزافزون بخش‌های تولیدی و صنعتی و کشاورزی خواهیم بود و هیچ طیفی از جناح حاکم (حزب پادگانی- احمدی‌نژاد- محافظه‌کاران یا راست سنتی) راهی برای برون‌رفت از تورم و رکود اقتصادی ندارند، تحریم‌های جهانی همچنان ادامه خواهد داشت، افزایش قیمت نفت نیز حلال نهایی مسأله نیست. زیرا در عین افزایش درآمد دولت، انتظارات مردم را نیز بالا می‌برد و قیمت محصولات در سطح جهانی نیز افزایش می‌یابد که قیمت واردات انبوه، حتی چینی را بیشتر می‌کند. به باور من دوره شعارهای عوام‌پسند جناح راست (از هر طیفی) به سر آمده است و این مسأله در نرخ مشارکت مردم در انتخابات مؤثر خواهد بود، اختلافات درونی اصولگراها نارضایتی گسترده مردم را علنی‌تر می‌کند. کما اینکه در مباحث مربوط به لایحه بودجه تا حدودی ابعاد نارسایی و نارضایتی‌های اقتصادی آشکار شد. عدم انتشار آمارهای اقتصادی نیز مشکل را حل نمی‌کند چون مشکلات اقتصادی عینی و ملموس است و مردم برای درک آن‌ها نیاز به آمار و ارقام ندارند.

معضل سوم تفاوت دیدگاه‌های ذهنی در جناح حاکم است. محافظه‌کاران همچنان بر طبل ایجاد محدودیت و بگیر و ببند می‌کوبند و حزب پادگانی نیز چنین روشی را درست می‌خواند، ولی گروه احمدی‌نژاد سیاست فوق را شکست خورده و رأی شکن در انتخابات ارزیابی می‌کنند. طبق تحلیل دولتی‌ها،‌ اکثریت ایرانیان بخصوص در شهرهای بزرگ با این بگیر و ببندها و حتی با تلقی سنتی‌ها از اسلام (از آقایان مصباح و جنتی تا مهدوی‌کنی و ناطق‌نوری) مخالف‌اند و من حدس می‌زنم نظرسنجی‌هایی نیز در این زمینه‌ها به عمل آورده‌اند. تغییر فاز گفتمان آنان از «اسلام فقاهتی» آن هم به قرائت آقای مصباح یزدی به «مکتب ایرانی» و بزرگداشت کوروش هخامنشی ناشی از چنین تحلیل و نظرسنجی‌هایی است. از نظر گروه احمدی‌نژاد دفاع از بگیر و ببند فرهنگی کمر آنان را در انتخابات می‌شکند. این اختلاف دیدگاه روز به روز پررنگ‌تر می‌شود و حمله اصولگراها به رییس دفتر آقای احمدی‌نژاد نمود این شکاف است. با گذشت زمان و با فعالیت گسترده شبکه‌های ماهواره‌ای، موج دموکراسی‌خواهی در منطقه و افزایش مشکلات اقتصادی این اختلاف دیدگاه علنی‌تر و گسترده‌تر خواهد شد.

معضل چهارم وضعیت ایران در عرصه بین‌الملی است. اکنون دیگر معلوم شده در انتخابات آتی آمریکا، چه اوباما پیروز شود و چه نامزد جمهوریخواهان، دست‌کم در کوتاه‌مدت گرهی از مشکلات دو کشور باز نخواهد شد و تحریم‌ها و تهدیدها همچنان ادامه خواهد داشت. با افزایش مشکلات اقتصادی مردم و اختلافات اصولگراها ممکن است فشارها بیشتر شود. از طرف دیگر غنی‌سازی اورانیوم هم‌زمان با نقض دیگر حقوق مسلم ملت ایران جاذبه کمتری برای افکار عمومی خواهد داشت. از طرف دیگر حوادث منطقه و قیام‌های مردمی، اگرچه آمریکا و اسرائیل را تضعیف کرده است، اما در عرصه داخلی برای اقتدارگراها از هر سه طیف حزب پادگانی، احمدی‌نژاد و محافظه‌کاران مشکلاتی ایجاد خواهد کرد. به این ترتیب که در صورت حرکت کشورهای منطقه مانند مصر و تونس و… به سوی معیارهای دموکراتیک (احزاب و مطبوعات و انتخابات آزاد، تجمع‌های اعتراضی، آزادی سبک زندگی و…) جناح حاکم در ایران نیز در فشار بیشتری قرار می‌گیرد تا حقوق و‌ آزادی‌های قانونی ایرانیان را به رسمیت بشناسد. اگر هم سلفی‌ها در این کشورها اکثریت را به دست آورند جهت‌گیری‌های شدید ضد شیعی و ضد ایرانی از خود نشان خواهند داد، حتی اگر شدیداً علیه آمریکا و اسرائیل موضع بگیرند (نمونه رادیکال آنان بن‌لادن بود)، در هر دو حال یعنی چه شریعت‌گراها حاکم شوند و چه دموکراسی‌ حرف اول را در این کشورها بزند، مشکلات جناح حاکم بیشتر خواهد شد.

مشکل پنجم اصولگراها گسترش فساد مالی و اداری در کشور به رغم همه شعارهاست. این نارسایی‌ها خود را در زندگی روزه مردم نشان می‌دهد و با رقابت‌های درونی و ظهور اختلافات جناح حاکم، فسادها به طور علنی‌تری مطرح خواهد شد. درست است که صدا و سیما و مطبوعات کاملاً کنترل شده‌اند اما ماهواره و اینترنت انحصار اطلاع رسانی را شکسته و وضعیت دشواری برای اعمال روش‌های اقتدارگراها ایجاد می‌کند.

با توجه به مشکلات فوق که هر کدام می‌تواند به بحرانی برای اقتدارگراها و حتی در جامعه تبدیل شود باید گفت وضعیت جناح حاکم به شدت نااستوار و سست است. به همین علت نگرانی از سر و رویشان می‌بارد و می‌‌کوشند انسداد و سانسور شدیدی اعمال کنند. آنان در صددند با ایجاد فضای امنیتی و پلیسی عملاً نظریه «النصر بالرعب» یا پیروزی بر اساس ایجاد ترس را تحقق بخشند. اما روند حوادث به سود آنان نیست و دیر یا زود مجبور خواهند شد که به رغم اشتراک نظر همه اصولگراها در نفی و نقض و سرکوب حقوق و آزادی‌های اساسی ایرانیان، این حقوق و آزادی‌ها را به رسمیت بشناسند. ما باید خود را برای چنین شرایطی آماده نگه داریم. من به آینده بسیار امیدوارم. کافی است با هوشیاری و متانت عمل کنیم. حق پیروز است. »



Wednesday, June 1, 2011

مهمترین روز در ماه خرداد و حتا این 32 سال، 25 خرداد است. من که میگم: فقط یک راه پیمایی در سکوت و آن هم فقط در این روز


با گفتن این که من فروکش کردن جنبش در این دو ساله را، از تظاهرات سکوت میلیونی تا «مرگ بر خامنه‌ای» گویان چند ده هزار نفری، نتیجه‌ی تندروی‌ها و موقعیت‌نسنجی‌های متفکرین! متمایل به افکار مجاهدین خلق یا سلطنت‌طلب یا محسن سازگارا و از این دست سیاست‌مداران میدانم، و ضمن محکوم کردن سیاست‌مداران بسیار بسیار احمقی که آنقدر از واقعیت‌ها دورند که فکر می‌کنند واقعن الآن مردم برای دادن شعارهای ضد حکومتی، آماده‌اند که به خیابان بروند، بروم سر اصل مطلب:

شرکت در رای‌گیری 22 خرداد 88 فقط یک حرکت تاکتیکی و البته حرکتی مهم و بسیار درست (در آن تاریخ) بود. اما این تاکتیک به این خاطر انتخاب شد و جا افتاد که زمینه‌ساز هر چه زودتر ایجاد شدن یا به‌وقوع‌پیوستن حرکت بسیار مهمتری گردد. با ترس حکومت از قبول نتیجه‌ی این رای‌گیری و زیر پا گزاردن حق مردم در داشتن رئیس جمهوری به نام میرحسین موسوی، خیزش عظیم مردمی‌ای که قرار بود با این تاکتیک تسریع شود، ، آنقدر تسریع شد که هیچ کس حتا خوابش را هم نمی‌دید. تنها سه روز لازم بود تا مردم ایران، بزرگترین حماسه‌ی این دوران 32 ساله را بوجود آورند. حماسه‌ی 25 خرداد.

حال عده‌ای که برایشان روز شرکت در رای‌گیری مهمتر از روز 25 خرداد است و گویا می‌خواهد مردم را همیشه در حال و هوای شرکت در رای‌گیری نگه دارند، برای این روز اعلام راه‌پیمایی در سکوت کرده‌اند و کیست که نداند که مردم اگر هم بخواهند به خیابان بیایند، حوصله‌ی انجام پشت سر هم این کار را ندارند.

این هم بخشی از نوشته‌ی من در همین زمینه در سال قبل که آن موقع مورد قبول واقع نشد و تازه اگر هم می‌شد، به احتمال زیاد، حماسه‌ای تکرار نمی‌شد:
« ... وقتی من و تو و موسوی و کروبی، 25 خرداد را «روز حماسه» می‌خوانیم، از 22 خرداد صرفنظر کنیم و تمام نیرو را برای تکرار این حماسه بگذاریم

و بدانیم که هر روز هر روز برنامه راه انداختن، نیروهایمان را هرز می‌دهد و جنبش را دچار فرسودگی و افسردگی می‌کند. نمی‌دونم! اگه می‌خواین یه عده این روز برن و یه عده اون روز برن و جمعیت درست جمع نشه و پخش و پلا بشه، خوب بفرمایید، هم 22 خرداد حماسه بیافرینید و هم 25 خرداد و هم روز قدس! عزیزم، حماسه که بی‌خود اسمش نشده حماسه که. در وحشت‌ناک‌ترین حکومت دینی، هر موقع یک میلیون نفر بطور تقریبن پیوسته در یک خیابان دراز، حتا در سکوت و البته مشخص باشه که به جمعیت ناراضی تعلق دارند، راه‌پیمایی کردند، اینو میشه اسمشو گذاشت حماسه....

من از همه‌ی سیاسیان ایران، از همه‌ی همکاران بالاترین می‌خواهم اگر به فکر یک حماسه‌آفرینی‌یه دگر هستند، اگر به فکر آفرینش داستانی حماسی که 2000 سال دیگر هم ایرانیان به آن افتخار کنند و صفحاتش را جزو دروس مدارس کنند هستند، به جای دامن زدن به شلوغ‌بازی‌های معمول و هر روز این و هر روز اون، روز « 22 خرداد، روز شرکت در رای‌گیری» را در پیشگاه «روز 25 خرداد، روز اولین حماسه» قربانی کرده و فعلن فقط و فقط این روز را تبلیغ کنند. به نوشته و رای مثبت شما خودمان نیازمندیم! که یعنی هم من و هم شما نیازمندیم.»




رنــد
عـالم‌ســوز

شـاهـین دلـنشـین
نـــــــــدا کــاویـانی
جـواد سگِ‌نگـهبان
آخـریــن پـســت‌ها
گـزارشـگر: شـــاهین، خُــود
و دیگران! را نصیحت می‌کند:ا
تـــــــــو ای
رند عالمسوز خالی‌بندِ
مــهربـــان‌پــاچــه‌گــیــــــــر
سیاست‌ندار: اصولن، خالی‌بندی
در سیاست بعضی موقع‌ها خوب است
امــا باید یه خــالی‌ای بـبندی که بگنجه
بی‌ادب: از نضر* ادبـی، بـی‌ادبـی‌ست
کــــه پـــاچه‌ی کسی را بگیریم
پـــس منـــضور چیــــــست؟

گزارشگر: شاهین، که منضور
اصـلی‌اش هــم هــمــیــن! بــود
در ادامه‌ی نصیحت‌هایش فرمود!:ا
و تو ای ماتلی و ماتلی‌مدال و
نـــــــــــــــــــــــدا
و صـــمــد و
جوادِزندانی‌وحشی‌پـاچه‌گیر
تا مـیتوانی پــــاچه بگیر! که تا
کـــه تــا، کـــه تــا، کـــه تــا
...
ادامه




درباره ی من
وقتی تو اواخر زمان شاه وارد دانشگاه شدم، به خاطر حماقتی مختصر! و فضای حاکم …1




معرفی
ماتلی و ماتلی‌مدال





مجموعه‌ای
بزرگ از آیات قرآن
در مورد اجباری نبودن دین

...
...
پيامبر وظيفه‌‏اي جز ابلاغ رسالت ندارد/ تو مامور اجبار آنها به هدايت نيستي/ بگو من فقط بيم ‏دهنده و بشارت ‏دهنده‏‌ام/ در قبول دين، اكراهى نيست (در دين هيچ اجبارى نيست)/ وظيفه ندارى آنها را مجبور سازى/ تو فقط تذكر دهنده‏‌اي/ آن كس كه گمراه شده است به شما زيانى نمى‏رساند بازگشت همه شما به سوى خداست/ هدايت آنان (به طور اجبار) بر عهده تو نيست‏، بلكه خداوند هركس را كه بخواهد هدايت مى‏كند/ اگر خدا مى‏خواست مشرك نمى‏شدند و ما تو را مسؤول آنها قرار نداده‏ ايم/ اگر پروردگار مي‏خواست تمام آنها كه در روي زمين هستند همگي (از روي اجبار) ايمان مي‏آوردند، آيا تو مي‏خواهي مردم را مجبور سازي كه ايمان بياورند؟/ هيچكس نمي‏تواند ايمان بياورد جز به فرمان خدا/ بگو هر كس هدايت يابد براي خود هدايت شده، و هر كس گمراه گردد به زيان خود گمراه شده، و من ماءمور (به اجبار) شما نيستم/ در هر حال تو فقط مامور ابلاغ هستي و حساب (آنها) بر ماست/ پروردگار تو به كسانى كه از راه او گمراه گشته‏ اند، آگاهتر است/ پروردگار تو ميان آنها در قيامت به حكم خود داوري مي‏كند/ رستاخيز بطور قطع خواهد آمد من مي‏خواهم آن را پنهان كنم تا هر كس در برابر سعي و كوشش خود جزا ببيند
...
...





وقتی خدا تو قرآن
مهلت میده به شیطان
تــــــــــا روز قیــــــــامت

تو چه‌کاره‌ای که گیر میدی به
حجاب و دین و عبادت ملت؟





امیدوارم
اگه مسلمونی
مسلمون آزاده‌ای باشی
ولی اینو بدون که
طبق این آیات
محمد
پیغمبری برای قوم عرب بود
...
...
سوره ۱۳: الرعد
تو فقط هشداردهنده‏ اى و براى هر قومى رهبرى است ﴿۷﴾ا

سوره ۱۴: إبراهيم
ما هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر به زبان قومش تا [پیغام ما را به زبانی که میفهمند] براي آنها آشكار سازد... ﴿۴﴾ا

سوره ۱۲: يوسف
الف لام راء اين است آيات كتاب روشنگر ﴿۱﴾ا
ما آنرا قرآن عربي نازل كرديم تا شما [عرب زبانان بتوانید] درك كنيد ﴿۲﴾ا
...
...






از
اینکه
موسوی گفت
حاکمیت از خشم مردم
بــتــرسـد نـه از مـا

چه نتیجه‌ای می‌گیریم؟




ترانه‌های من
شامل متن ترانه‌ها و
ملودی‌هایی که این ترانه‌ها
روی آن‌ها نوشته شده‌اند
اگر صدایش را دارید

ایـــن تــرانــه‌ها
را بخوانید





قرار
زیـــر را تبلیــغ

و به قراری ثابت تبدیل کنیم
و دوست و فامیل را هم، هر ماه
برای این قرار خبر کنیم
پنج‌شنبه‌ی اولِ هرماه
از ساعت 5،6 بعدازضُهر*
و بــــــــدون شــــــــــــــــــعـــار
گردشی به تَرَفِ میدان انقلاب
با جمعی که کـم کـم میشه
بــــــــــی‌شــــــــــــمار

و وقتی که شدیم بی‌شــمــار
همان فرداش هم شاید شدیم بی‌قرار
و از حکومت درآوردیم دمــــار
و اصلن تویی که بدون شعار
نـــداری روزگـــــــــــار
خوب یــه روز دیـــــگه
برای دادن شعار، قرار بذار
ملتی که نتواند این کم‌خطرترین حرکت را تحت عناوین مختلف سامان دهد، همیشه شکنجه می‌شود
و جان می‌دهد

این حرکت را جزو رسم و رسوم
و مانند یک سنگر بتُونی
محکم و پایدار کنیم






















































































































































































































































































Powered by Blogger.









































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































*
چرا

تعهدی
به "خَــت" یا
املاعِ "فارسی؟!" ندارم

هـمـراه بــا تــرانـه‌ی
الـفـــــــــــــبــا






اگر
توافق کنیم

کــــه مقـــام
رئیـــس‌جمهور
ملکـــه‌‌وپادشـــاه
تشریــفاتی باشد
بـــــــــــــــه زودی به
اتـحــــــادی بـــــــــزرگ
میــــــــــــــــــــــــــرسیم


انقدر سخت است که قبول کنیم
یک مجلس آزاد، در راس امور مملکت
باشد؟!/ ندا: با این توافق بسیـاری از
نگرانی‌ها و دشمنی‌ها از بین می‌رود
و شـــاید بسیـاری از کسانی که در
فکر قدرت یا دیکتاتوری جدیدی
هستند دســت از سر مردم بردارند
اگر اعضای شورای رهبریِ اصلیِ
آینده‌ی جنبش، افرادی باشند که زیر
ایــن توافق‌نامه را امضا کرده باشند
بـــــــــــــرای امثـــــــــــــــال مـــــــن
زیــــــاد مهم نخاهد* بـــــود که در
ترکیب مثلن 21 نفره‌ی این
رهبــــــــــــــــــــــــــری
اســـــــامی‌ای چـــــــــــون



من
ماتلی‌مدال

مــــــدال
رهـبــــــــــــریِ
جنبش سبز آزادی‌خاهی*
همیـــــــشه مسالمت‌جویی
واقعـن اصلاح‌تَلَبی و منـادیِ
اسلام
رحمانی/دمکراتیک/حقوق بشری

را به‌ گـــردن آقـــایان محترم
موسوی و کروبی
و نمایندگانشان می‌اندازم

و میروم تا برویم! به سراغ تعیین
رهبری‌ اصلیِ جنبش آزادی‌خاهی

رهبری‌ای که نه اهل هوچی‌گری
و دادنِ شعارها و فرمان‌های
بـــدون پشتــــــوانه باشد

نه مســـالمت‌جویی را بعنوانِ
راهِ همیـــــــشگی یا استراتژیکی
تبــلیــــــــــــــــــــــــــــــــــغ کند
و نه راه مُزاکرات مستقیم؟! و
غیرمستقیم را، در صورتِ
قدرت گرفــــــتن جنبش
ببنــــــــــــــــــــــدد








همه‌ی
دمکرات‌ها
سکولار هستند
امـــــــــــــــــــــــا
همـه‌ی سکـولارها
دمکرات نیستند




Blog Archive


بخشی از آرشیو زیرین
http://rendeaalamsuz.blogspot.com
وبلاگ سابق من، که متاسفانه رمزش را
از دست دادم و خوشبختانه از بین نرفت
به تدریج به آرشیو بالا
منتقل خاهد* شد
2009 +: June (16) May (5) April (7) March (4) February (8) January (12) 2008 : December (5) November (7) October (4) September (2) August (9) July (8) June (4) May (6) April (9) March (8) February (19) January (8)
2007 : December (10) November (13) October (13) September (14)



پستهای سال 2006
و فعلن فقط بخشی از آن‌ها
از سایت www.taraane.com
که دیگر وجود خارجی ندارد
به آرشیو بالا منتقل شده است