Monday, July 27, 2009

مصاحبه‌ای با خدا و ترانه‌ای در دفاع از حق و حقوقش

Thursday, 3 April 2008

(همراه با موضعگیری‌های افراد زیادی در رابطه با فیلم فتنه، که میتواند مسقیم و غیر مستقیم به این مصاحبه ربطی داشته باشد)
(در رابطه با غلَت.های املاعی *)

/ شاهین: ای خدا! اگه وجود داری به من بده ندا!
/ ندا: پس من کی هستم؟ / شاهین: هر ندایی که ندا نیست.
/ گوگوش: هر صدایی که صدا نیست.
/ صمد: ساکت اخمخا! بذارید این آقاهه که از ده بالا فرار کرده، جُوابشو از آقای خدا بگیره نه! /

/ ‌خدا: من هم ندا را داده‌ام و هم صدا را. بخان به نام من ِ بخشنده‌ی مهربان که اصلن محتاج پرستش تو نیست! و اگر به نام من نخاندی، پس معلومه که تو را عقل خداشناسی نداده‌ام. پس بی‌خیال!

/ شاهین: درسته که شما در قرآن (سوره البقره) گفته‌اید:
كسانى كه كافر شدند، براى آنان تفاوت نمى‏كند كه آنان
را (از عذاب الهى) بترسانى يا نترسانى; ايمان نخواهند آورد. (6)


/ خدا: من در اینجا این حرفهای توی قرآن را هم تایید و هم برای کسانی که دیکته‌شون خرابه، تعیید میکنم. من که خودم انسان را آفریدم، بعضی‌هاشونو اینجوری آفریدم، و میدانستم و میدانم و همیشه خاهم دانست که چه او را بترسانم و چه او را نترسانم، کافر میماند و نه به من و نه به قرآن ایمان خاهد آورد، و نه حتا به تقدس املای فارسی، آخه تو چرا حتا "خواستن ِ" خدات‌و، تو این مصاحبه، "خاستن" می‌نویسی؟ که البته ما خداییم و میدانیم و فقط خاستیم سربه‌سرت گذاشته باشیم. خوب کجا بودیم؟ آره، این خودآفریده‌ی ما اگر به من، یعنی همون ما هم ایمان بیاورد به قرآن ایمان نمی‌آورد و ممکن است عاشق موسی و عیسی بشود، و یا حتا ممکن است بر علیه من تبلیغ کند و شاید هم بگوید که قرآن هم دستکاری شده است. انقد بگه تا جونش درآد، که به معنی اینست که خسته شود، که ما هم عقل میدهیم و هم جان، و هم آنرا میگیریم به تشخیص خودمان، که البته از قبل زمانش را مقرر کرده‌ایم که دادن و گرفتن هستی ربطی نداره به آفریدگانمان و نمی‌خاهیم کسی را کنیم ترسان. پس بی‌خیال!

/ شاهین: ای ‌خدا! اجازه دارم بهت بگم خداجون!

/ خدا: راحت باش، من تو را دست و پا و فکر و زبانی آزاد ارزانی نمودم، به شرط اینکه با اون زبونت نیش نزنی! ولی از آنجا که به هر کس احساس نیشی داده‌ام، چه بسا ماساژ زبانی هم برای کسی، احساس نیش فراهم ‌آورد. پس هر چه در دل داری بریز بیرون که ما به درون آفریدگانمان آگاهیم، ای سابقن "کمونیستِ‌‌دیکتاتورِپرولتاریای‌کارگرِحکومت‌شوراها" و الان "سوسیال‌دمکراتِ‌همه‌ی‌قدرت‌به‌دستِ‌مجلسِ‌آزادانتخابیِ‌بدون‌حذفِ‌کاندیداها"! من هم که خودت میدونی از هفت دولت آزادم، اگه بهت گفتم احمق‌جون، ناراحت نشو. البته خاستی هم بشی بشو که تو آزادی. حالا بگو جون ِ خداجون!

/ شاهین: یعنی شما قبول دارید که در قرآن گفته‌اید:

سوره البقره :
خداوند از اين كه (به موجودات ظاهرا كوچكى مانند) پشه، و حتى كمتر از آن، مثال بزند شرم نمى‏كند... خدا جمع زيادى را با آن گمراه، و گروه بسيارى را هدايت مى‏كند; ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى‏سازد! (26) ... بگو: «مشرق و مغرب، از آن خداست; خدا هر كس را بخواهد، به راه راست هدايت مى‏كند.» (142)
و دوباره تکرار کرده‌اید:
... خدا، هر كس را بخواهد، به راه راست هدايت مى‏كند. (213)
سوره النساء :
... آيا شما مى‏خواهيد كسانى را كه خداوند گمراه كرده‏، هدايت كنيد؟! در حالى كه هر كس را خداوند گمراه كند، راهى براى او نخواهى يافت‏. (88) و آنها را گمراه مى‏كنم! و به آرزوها سرگرم مى‏سازم! ... (119) منافقان مى‏خواهند خدا را فريب دهند; در حالى كه او آنها را فريب مى‏دهد... (142) ... و هر كس را خداوند گمراه كند، راهى براى او نخواهى يافت‏. (143)
سوره الانعام :
آنها كه آيات ما را تكذيب كردند، كرها و لالهايى هستند كه در تاريكيها قرار دارند. هر كس را خدا بخواهد گمراه مى‏كند؛ و هر كس را بخواهد بر راه راست قرار خواهد داد. (39) آن كس را كه خدا بخواهد هدايت كند، سينه‏اش را براى [پذيرش‏] اسلام‏، گشاده مى سازد؛ و آن كس را كه بخاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، ... (125)
سوره الاعراف :
آن كس را كه خدا هدايت كند، هدايت يافته [واقعى‏] اوست‏؛ و كسانى را كه گمراه سازد، زيانكاران [واقعى] آنها هستند! (178) هر كس را خداوند گمراه سازد، هدايت كننده‏اى ندارد؛ ... (186)
سوره هود :
هرگاه خدا بخواهد شما را گمراه سازد، و من بخواهم شما را اندرز دهم‏، اندرز من سودى به حالتان نخواهد داشت‏!... (34)
سوره الرعد :
... و هر كس را خدا گمراه كند، راهنمايى براى او وجود نخواهد داشت‏! (33)
سوره المدثر :
... خداوند هر كس را بخواهد گمراه مى‏سازد و هر كس را بخواهد هدايت مى‏كند! (31)
سوره الزمر :
... هر كس را خداوند گمراه كند، هيچ هدايت‏كننده‏اى ندارد! (36)

/ خدا: بسه بسه، خسته شدم! اگه جلوشو نگیرم، بازم میخاد ادامه بده. آخه چرا من تو رو انقدر گمراه کردم؟! البته من فریب‌کار نیستم ولی بقیه‌ی اینا حرفای منه، حالا فرقی نمیکنه که تو قرآن باشه یا نباشه و یا چند بار تکرار شده باشه. منظور از این حرفا هم این بوده که شما حق ندارید به راه مردم کار داشته باشید. تشخیص گمراه یا پیداراه، راه راست یا راه کج را هم بعهده‌ی خود من بگذارید، که شما از خیلی چیزها سردرنمی‌آورید. من تک تک آفرینندگانم را میشناسم و با آنها به اندازه‌ی عقلی که بهشون داده‌ام یا نداده‌ام، مراوده دارم، که عدم مراوده لزومن به معنی کم‌عقلی نیست. و همین توی احمق‌جون که فکر میکنی من خیالی‌ام و واقعیت ندارم، داری یه جورایی با من ارتباط برقرار میکنی که ما هر کس را به هر جایی خاستیم مرتبط میکنیم!

/ شاهین: خداجون! درسته که شما در قرآن گفته‌اید:

سوره البقره:
خدا بر دلها و گوشهاى آنان مهر نهاده; و بر چشمهايشان پرده‏اى افكنده شده; و عذاب بزرگى در انتظار آنهاست. (7) در دلهاى آنان يك نوع بيمارى است; خداوند بر بيمارى آنان افزوده; و به خاطر دروغهايى كه ميگفتند، عذاب دردناكى در انتظار آنهاست. (10) خداوند آنان را استهزا مى‏كند; و آنها را در طغيانشان نگه مى‏دارد، تا سرگردان شوند. (15) آنان ( منافقان) همانند كسى هستند كه آتشى افروخته (تا در بيابان تاريك، راه خود را پيدا كند)، ولى هنگامى كه آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانى مى‏فرستد و) آن را خاموش مى‏كند; و در تاريكيهاى وحشتناكى كه چشم كار نمى‏كند، آنها را رها مى‏سازد. (17) ... و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بين مى‏برد; چرا كه خداوند بر هر چيز تواناست. (20) ... از آتشى بترسيد كه هيزم آن، بدنهاى مردم (گنهكار) و سنگها ( بتها) است، و براى كافران، آماده شده است! (24) و كسانى كه كافر شدند، و آيات ما را دروغ پنداشتند اهل دوزخند; و هميشه در آن خواهند بود. (39) و از آن روز بترسيد كه كسى مجازات ديگرى را نمى‏پذيرد و نه از او شفاعت پذيرفته مى‏شود; و نه غرامت از او قبول خواهد شد; و نه يارى مى‏شوند. (48) ... لذا بر ستمگران، در برابر اين نافرمانى ، عذابى از آسمان فرستاديم. (59) ... (مُهر) ذلت و نياز، بر پيشانى آنها زده شد; و باز گرفتار خشم خدائى شدند ; چرا كه آنان نسبت به آيات الهى، كفر مى‏ورزيدند; و پيامبران را به ناحق مى‏كشتند. اينها به خاطر آن بود كه گناهكار و متجاوز بودند. (61) به طور قطع از حال كسانى از شما، كه در روز شنبه نافرمانى و گناه كردند، آگاه شده‏ايد! ما به آنها گفتيم: «به صورت بوزينه‏هايى طردشده درآييد!» (65) ما اين كيفر را درس عبرتى براى مردم آن زمان و نسلهاى بعد از آنان، و پند و اندرزى براى پرهيزكاران قرار داديم. (66) ... آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مى‏آوريد، و به بعضى كافر مى‏شويد؟! براى كسى از شما كه اين عمل (تبعيض در ميان احكام و قوانين الهى) را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان، چيزى نخواهد بود، و روز رستاخيز به شديدترين عذابها گرفتار مى‏شوند. و خداوند از آنچه انجام مى‏دهيد غافل نيست. (85) ... لعنت خدا بر كافران باد! (89) ... و معترض بودند، چرا خداوند به فضل خويش، بر هر كس از بندگانش بخواهد، آيات خود را نازل مى‏كند؟! از اين رو به خشمى بعد از خشمى (از سوى خدا) گرفتار شدند. و براى كافران مجازاتى خواركننده است. (90) ... خداوند دشمن كافران است. (98)

/ ‌خدا: تو این همه رو فقط از یک سوره جمع کردی؟! وای به حال تمام قرآن!! آقاجان! من مگه دوبار نگفتم بی‌خیال! مگه من روانی هستم که خودم بر دلها و گوشها و چشمهای کافران مهر و پرده بنهم و بی‌افکنم و بعد انتظار داشته باشم که کافر نشوند و اگر شدند، آنها را منتظر عذاب بزرگ بگذارم؟! مگه من دیوانه هستم که مهر ذلت بر پیشانی آنها بزنم، بیماری بدهم و بر آن بی‌افزایم، اما با این حال آنها را از آتش جهنم و بوزینه کردنشان بترسانم؟!! مگه من همون اول کار نگفتم که با ترسوندن کاری از پیش نمیره! کافر و غیر کافر را من آفریدم و من به آفریدگانم عشق میورزم. حتا به توی خر احمق‌جون! مردم‌آزاری نکن، مخلوقات مرا، و از جمله انسان را آزار و شکنجه‌ی جسمی و روحی نده، اونوقت عذاب بی عذاب.

/ ندا: خداجون! این شاهین زیاد خسته‌ات کرد. بجاش من یه ترانه میخونم که یه ذره سر حال بیای! اجازه هست؟!
/ خدا: ندا جان! مگر اینکه تو اسباب تفریح ما را فراهم کنی! بنال ببینیم!
/ صمد: آهای خدای جان! تو اهل تفلیح بودی و مُو نمیدونستُم؟ نکنه به قول اون فرهاد افتاده در چاه حیرانی در هنگام کوه‌کنانی! اهل عشق و آشقی هم هستی؟ حتمن زور و جذبه‌ش رو هم داری و مُهرتو تو دل هر کسی که بخای میزنی و مهرشو می‌دزدی. حالا خوبه تو زورشو داشته باشی که به عشق و حالت برسی و مُو به عشق و حال لیلا نرسُم. این عدالته یا مسافات‌‌ه؟ این شاهین اخمخ هم چقدر دلش خوشه‌ها!
/ خدا: ما به تو انگشتی دادیم که اگر به همین ترتیب و حتا عاقلانه‌تر از آن استفاده کنی، در کارت گشایشها که در گره‌هایش چه بسا! پس زیاد زر نزن تا ترانه‌مان را بشنویم که ما موجودات را فقط برای تفریح و آزمایش و بازی در فیلم بزرگ خودمان آفریدیم و تو این وسط، به اونها هم نسیبی میرسد، اگر اهل عشق و بازی باشند و نخاهند جلوی بازی‌بازی دیگران را بگیرند. پس ندا جان بخان!

خاست خدات بود یا نبود؟

خوشگل و خوب، عاشقتم،
تو بگو خدات خاسته یا که خدات نخاسته؟
حادثه‌ی تماس عشقی رو بگو آزادی‌شو
توی چه کشورا نخاسته یا که خاسته؟

تو بگو خدات خاسته یا که نخاسته بود
عدالت برقرار باشه
برتری‌ی جنسی نژادی نباشه
زرد و سیاه، سرخ و سفید
بچه، جوون یا زن و مرد
هم رو زمین، هم در مقابل خودش!
حقوق‌شون، ارزش‌شون یکی باشه ؟

فکر میکنم اینطور بگی که خاسته بود، این که سُعال نداره
هر جا خلاف اون دیدی، تحریف‌شده‌است،
خدای من تبعیض نمی‌گزاره

حتا خدات قبول داره، خوب و بدی، فهم و شعور
ربطی به دین نداره ؟
بازم میگی که آره، این که سُعال نداره ؟
خدای من تبعیض نمی‌گزاره ؟

خوشگل و خوب، عاشقتم،
تو بگو خدات خاسته یا که خدات نخاسته؟
حادثه‌ی تماس عشقی رو بگو آزادی‌شو
توی چه کشورا نخاسته یا که خاسته؟

تو بگو خدات خاسته یا که نخاسته بود
یه عده‌ای مسیحی‌ی چندجوره و
یه عده‌ای مسلمون چندجوره و
یه عده‌ای یهودی یا بودایی شن
یه عده‌ای منکر دین یا اینکه بی‌خدا بشن؟

خاسته یا که نخاسته بود؟ خاسته یا که نخاسته بود؟

چرا یه بار میگفت که بی‌حجاب باشید عیب نداره
شراب‌و نوش‌جان کنید عیب نداره
تابع دستور کشیشا بشوید، ره به سوی بهشت داره؟!
بار دیگه، این و بخوری گناه داره
اون‌و نپوشی گناه داره
تابع دستور یه ملا بشوید، رو به بهشت یه راه داره!
یک بوم و چند هوا نبود؟ پس چی‌چی بود ؟
ا124 هزارتا پیغمبر چی بود؟ جواب تو به من چی بود؟
شاید بگی بی‌چاره! این که سُعال نداره
از بازی ِ خدا کسی سر در نمی‌آآره
آآره! بیچاره! از بازی ِ خدا کسی سر در نمی‌آره

خوشگل و خوب، عاشقتم،
تو بگو خدات خاسته یا که خدات نخاسته؟
حادثه‌ی تماس عشقی رو بگو آزادی‌شو
توی چه کشورا نخاسته یا که خاسته؟

خدات مگه نمی‌دونست دین میاد و ارثی میشه ؟!
جواب بچه‌ها به دین مادرا یا پدرا،
چه الکی قبول میشه، مرسی میشه ؟!
خدات مگه این همه دین نیافرید؟
کار خدات سنجیده بود یا که نبود؟
یعنی میگی از کار خود رنجیده بود؟! همچی نبود؟
نکنه میگی بی قدرت و توی شناخت آدما، هیچ‌چی نبود؟!
تعصب دینی چی بود ؟ شمشیر دین بالا آوردن چی‌چی بود ؟
خدات اگه نخاسته بود
عقل خدات، زور خدات، قبول داری بایسته بود
نابود میکرد هر دینی که نخاسته بود
از آدم افراطی ِ یهودی یا مسیحی یا مسلمون،
از غیرت و ایمون اون، دین ِ با ریختن‌خونِ اون، دین ِ به‌زور چَپونِ اون،
اصلن کمک نخاسته بود!

خوشگل و خوب، عاشقتم،
تو بگو خدات خاسته یا که خدات نخاسته؟
حادثه‌ی تماس عشقی رو بگو آزادی‌شو
توی چه کشورا نخاسته یا که خاسته؟

تو بگو خدات خاسته یا که نخاسته بود
که من بیام فکر بکنم، که اصل خلقت و اگه قبول کنم
همونطوری که آدما باید یه خالقی،خدا داشته باشن
خدا باید یه خالقی داشته باشه
خالق ِ خالق ِ خدا هم واسه خود ؟! خدایی باز داشته باشه
خدای صدهزارمی ؟! باز خدایی داشته باشه
همینطوری بگیر برو
حد نداره، مرز نداره
فکرای من فکر میکنی مرض داره ؟ / رند: مرض داره
کله‌م یه پیچ هرز داره ؟ / رند: دو تا داره!
خاست خدات بود یا نبود؟ ساخت خدات بود یا نبود؟
خوب میدونست که من یه بی‌خدا میشم، اینطور نبود؟
کمر به قتل من چی‌یه؟ نفرین به من واسه‌ی چی‌یه؟
خودش که ما رو آفرید، یه قلب که داد، به قلب ما نور می‌تابید
توی توان او نبود؟ خاسته یا که نخاسته بود؟

از آدم افراطی ِ یهودی یا مسیحی یا مسلمون،
از غیرت و ایمون اون، دین ِ با ریختن‌خونِ اون، دین ِ به‌زور چَپونِ اون،
اصلن کمک نخاسته بود!

خوشگل و خوب، عاشقتم،
تو بگو خدات خاسته یا که خدات نخاسته؟
حادثه‌ی تماس عشقی رو بگو آزادی‌شو
توی چه کشورا نخاسته یا که خاسته؟

اگه نمی‌خاست وجود امثال من‌و، سنجیده کار ِ او نبود
عقل خدات، فهم خدات کافی نبود
پشیمونی سراغ‌شو گرفته بود
یه رعد و برق، میزد به فرق
یه حادثه، برام بسه
امثال‌َمو می‌کشتش‌و توی توان او که بود؟! میگی نبود؟!
عزراعیل‌و خبر می‌کرد، آدما رو دسته به خیر و شر می‌کرد
می‌گفت که جون هرکی ناسازو بگیر!
بگیر! بگیر! تو عزراعیل
می‌گفت که جون عاشق‌آی بی‌جوازو تو بگیر!
بگیر! بگیر! تو عزراعیل
می‌گفت که جون کافرای بی‌نمازو تو بگیر!
بگیر! بگیر! تو عزراعیل
توی توان او نبود؟!
بی‌کمک اون افراطی جون داده بود
اگه نمی‌خاست، به راحتی گرفته بود
محتاج اون اصلن نبود

"تو راه دین جهاد کنید!
چه بکُشید چه کشته‌شید!
حتمن می‌رید توی بهشت!"
این جملات، مال فقیهِ‌مطلقه‌ولی‌ی‌دین
دروغ‌نماینده‌‌خدا بر رو زمین
به نام دین، به نام دین
برای پادشاهی بود
برای پادشاهی بود

/ خدا: گل گفتی، یعنی خوندی! هرچند که فقط نوشتی یا سُروندی!، ولی ما با آهنگ و خاننده به خودمون تحویل دادیم که ما بر هر چیز تواناییم! البته با عقلی که من به تو دادم، انتظار نداشتم که بیای در اثبات وجودم حرف بزنی، اما من بخشنده‌ام و شاید روزی به راه راست هدایتت کردم که این کار تنها به خاست ماست. از این که بگذریم، الان تو هر کشوری، چند نفر شده‌اند نماینده‌ی من. اینا یا قدرت‌پرست‌ و دیکتاتورهایی هستند، که میخان وانمود کنند که من یا نقش عزراعیل‌ رو به اونا داده‌ام تا بازی کنن، یا نقش نکیر و منکر برای زندگان! یا نقش نماینده‌ی امام زمان و یا خدای‌ناکرده!! نماینده‌ی خودمان! و یا دربست! همه‌ی این نقشان! یعنی همون نقشها! و یا دمکراتهایی مثل تو احمق‌جون هستند که با اینکه به من اعتقادی ندارند، تو دهن من حرف میزارند!! /
/ شاهین: ای خدا! من در دهان شما حرفی نذاشتم که شما در صورت وجود، موجود بزرگی هستید و دست من به دهان شما نمیرسد. من فقط میخام بفهمم که اگه وجود داری، عاقلی یا کامل! مساوات‌خاهی یا عادل! باذوقی یا خوش‌ذوق! خوش‌قلبی یا اصلن قلب نداری؟ البته کسانی پیدا شده‌اند که میگوید خدا که آدم نیست که سر و مغز و دست و پا و قلب و دهن و از این حرفا داشته باشه، که جای بسی شک و تردید در این سخنان است، اما از موضوع خارج نشویم. خوب خدا جون، مثلن این حرفا چیه که تو قرآن نوشتی:
/ خدا: سُعال داری بپرس، به شرط اینکه مثل دفعه‌ی قبل خسته‌مان نکنی!
/ صمد: آقاهه خدای اخمخ! مگه مُو نمیدونُم که تو خیر سرت، صبر ایوب‌و نداری و اصلن کیه که صبرش به اندازه‌ی تو برسه. حالا مسلوم‌نُمایی میکنی؟ آقاهه شاهین، گول این خدا رو نخوری‌یا و اُسباب به قول خودش تفلیحش نشی‌یا. همچین این سوله‌ها رو بزن به چشش تا آخش درآد. تو بزن، مسعولیتش با من! تو بزن!

سوره البقره:
و زمانى را كه موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! شما با انتخاب گوساله (براى پرستش) به خود ستم كرديد! پس توبه كنيد; و به سوى خالق خود باز گرديد! و خود را (يكديگر را) به قتل برسانيد! اين كار، براى شما در پيشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذيرفت; زيرا كه او توبه‏پذير و رحيم است. (54)
و به آنها كه در راه خدا كشته مى‏شوند، مرده نگوييد! بلكه آنان زنده‏اند،ولى شما نمى‏فهميد! (154)
... و آنها كه ستم كردند، (و معبودى غير خدا برگزيدند،) هنگامى كه عذاب (الهى) را مشاهده كنند، خواهند دانست كه تمام قدرت ، از آن خداست; و خدا داراى مجازات شديد است. (165)
و در راه خدا، با كسانى كه با شما مى‏جنگند، نبرد كنيد! و از حد تجاوز نكنيد،
كه خدا تعدى‏كنندگان را دوست نمى‏دارد! (190)

و آنها را ( بت پرستان) هر كجا يافتيد، به قتل برسانيد! و از آن جا كه شما را بيرون ساختند ( مكه)، آنها را بيرون كنيد! و فتنه (و بت پرستى) از كشتار هم بدتر است! و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نكنيد! مگر اينكه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پيكار كردند،
آنها را به قتل برسانيد! چنين است جزاى كافران! (191)


خداجون، برفرض اینکه پارازیت را خودت خلق کرده‌ای، یه پارازیت کوچک در اینجا می‌اندازم. این " در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نكنيد! مگر اينكه در آن جا با شما بجنگند" به همین معنی نیست که اگر در جاهای دیگه با شما نجنگیدند، شما با اونا بجنگید؟
/ صمد: اخمخ پالاسیت انداز! این چه سُعال اخمخانه‌ای بود. همون بالاترش مگه نیومده که: " هر كجا يافتيد، به قتل برسانيد!". اینو ببخشیدش که مُو خودُم هم بخشیدُمش! اینطوری میخاستی این سوله ها رو بزنی به چش ِ خدا. حالا چرا خشکت زده حیف نون ِ پناهندگی. کاریت نباشه و بزن که مُو هُواتو دارُم!

... كسى كه نعمت خدا را، پس از آن كه به سراغش آمد، تبديل كند (و در مسير خلاف به كار گيرد،
گرفتار عذاب شديد الهى خواهد شد) كه خداوند شديد العقاب است. (211)

جهاد در راه خدا، بر شما مقرر شد; در حالى كه برايتان ناخوشايند است. چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خير شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد،
حال آنكه شر شما در آن است. و خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانيد. (216)

از تو، در باره جنگ كردن در ماه حرام، سؤال مى‏كنند; بگو: «جنگ در آن، (گناهى) بزرگ است; ولى جلوگيرى از راه خدا و كفر ورزيدن نسبت به او و هتك احترام مسجد الحرام، و اخراج ساكنان آن، نزد خداوند مهمتر از آن است; و ايجاد فتنه، (و محيط نامساعد، كه مردم را به كفر، تشويق و از ايمان بازمى‏دارد) حتى
از قتل بالاتر است. ... و آنان اهل دوزخند; و هميشه در آن خواهند بود. (217)

و در راه خدا، پيكار كنيد! و بدانيد خداوند، شنوا و داناست. (244)
... و اگر خداوند، بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نمى‏كرد، زمين را فساد فرامى‏گرفت،
ولى خداوند نسبت به جهانيان، لطف و احسان دارد. (251)


سوره آل عمران :
در دو گروهى كه (در ميدان جنگ بدر،) با هم رو به رو شدند، نشانه (و درس عبرتى) براى شما بود:
يك گروه، در راه خدا نبرد مى‏كرد; و جمع ديگرى كه كافر بود، (در راه شيطان و بت،) ... (13)

...خداوند شما را از (نافرمانى) خود، برحذر مى‏دارد; ... (28)
... خداوند شما را از (نافرمانى) خودش، برحذر مى‏دارد; ... (30)
بگو: «اگر خدا را دوست مى‏داريد، از من پيروى كنيد! ... (31)
بگو: «از خدا و فرستاده (او)، اطاعت كنيد! و اگر سرپيچى كنيد، ... (32)
بگو: «به خدا ايمان آورديم; و (همچنين) به آنچه بر ما و بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل گرديده; و آنچه به موسى و عيسى و (ديگر) پيامبران، از طرف پروردگارشان داده شده است;
ما در ميان هيچ يك از آنان فرقى نمى‏گذاريم; و در برابر (فرمان) او تسليم هستيم.» (84)

و هر كس جز اسلام آيينى براى خود انتخاب كند، از او پذيرفته نخواهد شد; ... (85)
... و به آنها مهلت داده نمى‏شود. (88)
مگر كسانى كه پس از آن، توبه كنند و اصلاح نمايند ... (89)
چه بسيار پيامبرانى كه مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ كردند! ... (146)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اگر از كسانى كه كافر شده‏اند اطاعت كنيد، ... (149)
بزودى در دلهاى كافران، بخاطر اينكه بدون دليل، چيزهايى را براى
خدا همتا قرار دادند، رعب و ترس مى‏افكنيم; ... (151)

خداوند، وعده خود را به شما، (در باره پيروزى بر دشمن در احد،) تحقق بخشيد; در آن هنگام (كه در آغاز جنگ،) دشمنان را به فرمان او، به قتل مى‏رسانديد; (و اين پيروزى ادامه داشت) تا اينكه سست شديد ... (152)
اگر هم در راه خدا كشته شويد يا بميريد، ... (157)
و اگر بميريد يا كشته شويد، به سوى خدا محشور مى‏شويد. (158)

سوره النساء :
كسانى كه به آيات ما كافر شدند، بزودى آنها را در آتشى وارد مى‏كنيم كه هرگاه پوستهاى تنشان
(در آن) بريان گردد (و بسوزد)، پوستهاى ديگرى به جاى آن قرار مى‏دهيم، تا كيفر (الهى) را بچشند. ... (56)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد
پيامبر خدا و اولو الامر ( اوصياى پيامبر) را! ... (59)

ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر براى اين كه به فرمان خدا، از وى اطاعت شود. ...(64)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! آمادگى خود را (در برابر دشمن) حفظ كنيد و
در دسته‏هاى متعدد، يا بصورت دسته واحد، به سوى دشمن حركت نماييد! (71)

كسانى كه زندگى دنيا را به آخرت فروخته‏اند، بايد در راه خدا پيكار كنند! ... (74)
كسى كه از پيامبر اطاعت كند، خدا را اطاعت كرده; ... (80)
آنها در حضور تو مى‏گويند: «فرمانبرداريم‏»; اما هنگامى كه از نزد تو بيرون مى‏روند، جمعى
از آنان بر خلاف گفته‏هاى تو، جلسات سرى شبانه تشكيل مى‏دهند; ... (81)

در راه خدا پيكار كن! تنها مسؤول وظيفه خود هستى! و مؤمنان را (بر اين كار،) تشويق نما! ... (84)
آنان آرزو مى‏كنند كه شما هم مانند ايشان كافر شويد، و مساوى يكديگر باشيد. بنابر اين، از آنها دوستانى انتخاب نكنيد، مگر اينكه (توبه كنند، و) در راه خدا هجرت نمايند. هرگاه از اين كار سر باز زنند، هر جا آنها را يافتيد، اسير كنيد! و به قتل برسانيد! و از ميان آنها، دوست و يار و ياورى اختيار نكنيد!. (89)
بزودى جمعيت ديگرى را مى‏يابيد كه مى‏خواهند هم از ناحيه شما در امان باشند، و هم از ناحيه قوم خودشان (كه مشركند. لذا نزد شما ادعاى ايمان مى‏كنند; ولى) هر زمان آنان را به سوى فتنه (و بت پرستى) بازگردانند، با سر در آن فرو مى‏روند! اگر از درگيرى با شما كنار نرفتند و پيشنهاد صلح نكردند و
دست از شما نكشيدند، آنها را هر جا يافتيد اسير كنيد و (يا) به قتل برسانيد! ... (91)

هيچ فرد باايمانى مجاز نيست كه مؤمنى را به قتل برساند، .... (92)
و هر كس، فرد باايمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است; ... (93)
... خداوند، مجاهدانى را كه با مال و جان خود جهاد نمودند،
بر قاعدان ( ترك‏كنندگان جهاد) برترى مهمى بخشيده; ... (95)

و در راه تعقيب دشمن، (هرگز) سست نشويد! ...(104)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! كاملا قيام به عدالت كنيد! براى خدا شهادت دهيد،
اگر چه (اين گواهى) به زيان خود شما، يا پدر و مادر و نزديكان شما بوده باشد! ... (135)


سورة التوبة :
(اما) وقتى ماه‏هاى حرام پايان گرفت، مشركان را هر جا يافتيد به قتل برسانيد; و آنها را اسير سازيد;
و محاصره كنيد; و در هر كمينگاه، بر سر راه آنها بنشينيد! هرگاه توبه كنند، و نماز را برپا دارند،
و زكات را بپردازند، آنها را رها سازيد; زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است! (5)

و اگر پيمانهاى خود را پس از عهد خويش بشكنند، و آيين شما را مورد طعن قرار دهند،
با پيشوايان كفر پيكار كنيد; چرا كه آنها پيمانى ندارند; شايد (با شدت عمل) دست بردارند! (12)

با آنها پيكار كنيد، كه خداوند آنان را به دست شما مجازات مى‏كند; و آنان را رسوا مى‏سازد;
و سينه گروهى از مؤمنان را شفا مى‏بخشد(; و بر قلب آنها مرهم مى‏نهد) (14)

با كسانى از اهل كتاب كه نه به خدا، و نه به روز جزا ايمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش
تحريم كرده حرام مى‏شمرند، و نه آيين حق را مى‏پذيرند، پيكار كنيد تا زمانى كه
با خضوع و تسليم، جزيه را به دست خود بپردازند! (29)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چرا هنگامى كه به شما گفته مى‏شود:
«به سوى جهاد در راه خدا حركت كنيد!» بر زمين سنگينى مى‏كنيد ... (38)

اگر (به سوى ميدان جهاد) حركت نكنيد، شما را مجازات دردناكى مى‏كند، ... (39)
اى پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن، و بر آنها سخت بگير! ...(73)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! با كافرانى كه به شما نزديكترند، پيكار كنيد! آنها بايد در شما
شدت و خشونت احساس كنند; و بدانيد خداوند با پرهيزگاران است! (123)


سورة الاحزاب :
هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند،
اختيارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد; و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند، ... (36)

اگر منافقان و بيماردلان و آنها كه اخبار دروغ و شايعات بى‏اساس در مدينه پخش مى كنند
دست از كار خود بر ندارند، تو را بر ضد آنان مى‏شورانيم، ... (60)

و از همه جا طرد مى‏شوند، و هر جا يافته شوند گرفته خواهند شد و به سختى به قتل خواهند رسيد! (61)
اين سنت خداوند در اقوام پيشين است، و براى سنت الهى هيچ گونه تغيير نخواهى يافت! (62)

سورة الاسراء :
هر كس هدايت شود، براى خود هدايت يافته; و آن كس كه گمراه گردد، به زيان خود گمراه شده است; و هيچ كس بار گناه ديگرى را به دوش نمى‏كشد; و ما هرگز (قومى را) مجازات نخواهيم كرد، مگر آنكه پيامبرى مبعوث كرده باشيم (تا وظايفشان را بيان كند.) (15)
و هنگامى كه بخواهيم شهر و ديارى را هلاك كنيم، نخست اوامر خود را براى «مترفين‏» (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا، بيان مى‏داريم، سپس هنگامى كه به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات يافتند، آنها را به شدت درهم مى‏كوبيم. (16)

سورة الانفال:
و (به ياد آريد) هنگامى را كه خداوند به شما وعده داد كه يكى از دو گروه ( كاروان تجارى قريش،
يا لشكر مسلح آنها) نصيب شما خواهد بود; و شما دوست مى‏داشتيد كه كاروان (غير مسلح) براى شما باشد (و بر آن پيروز شويد); ولى خداوند مى‏خواهد حق را با كلمات خود تقويت، و ريشه كافران را قطع كند; (از اين رو شما را بر خلاف ميلتان با لشكر قريش درگير ساخت، و آن پيروزى بزرگ نصيبتان شد.) (7)

و (به ياد آر) موقعى را كه پروردگارت به فرشتگان وحى كرد: «من با شما هستم; كسانى را كه
ايمان آورده‏اند، ثابت قدم داريد! بزودى در دلهاى كافران ترس و وحشت مى‏افكنم; ضربه‏ها را بر بالاتر از گردن (بر سرهاى دشمنان) فرود آريد! و همه انگشتانشان را قطع كنيد! (12)

اين بخاطر آن است كه آنها با خدا و پيامبرش (ص) دشمنى ورزيدند; و هر كس با خدا و پيامبرش
دشمنى كند، (كيفر شديدى مى‏بيند;) و خداوند شديد العقاب است! (13)

و با آنها پيكار كنيد، تا فتنه برچيده شود، و دين همه مخصوص خدا باشد! و اگر آنها (از راه شرك وفساد بازگردند، و از اعمال نادرست) خوددارى كنند، (خداوند آنها را مى‏پذيرد;) خدا به آنچه انجام مى‏دهند بيناست. (39)
بدانيد هرگونه غنيمتى به دست آوريد، خمس آن براى خدا، و براى پيامبر، و براى ذى‏القربى
و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه (از آنها) است، ... (41)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! هنگامى كه (در ميدان نبرد) با گروهى رو به رو مى‏شويد،
ثابت قدم باشيد! و خدا را فراوان ياد كنيد، تا رستگار شويد! (45)

اگر آنها را در (ميدان) جنگ بيابى، آنچنان به آنها حمله كن كه جمعيتهايى كه پشت سر
آنها هستند، پراكنده شوند; شايد متذكر گردند (و عبرت گيرند)! (57)

هر نيرويى در قدرت داريد، براى مقابله با آنها ( دشمنان)، آماده سازيد! و (همچنين) اسبهاى ورزيده
(براى ميدان نبرد)، تا به وسيله آن، دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد! ... (60)


سوره محمد:
و هنگامى كه با كافران در ميدان جنگ روبه‏رو شديد گردنهايشان را بزنيد، تا به اندازه كافى دشمن را در هم بكوبيد; در اين هنگام اسيران را محكم ببنديد; سپس يا بر آنان منت گذاريد (و آزادشان كنيد) يا در برابر آزادى از آنان فديه ( غرامت) بگيريد; (و اين وضع بايد همچنان ادامه يابد) تا جنگ بار سنگين خود را بر زمين نهد، (آرى) برنامه اين است! و اگر خدا مى‏خواست خودش آنها را مجازات مى‏كرد، اما مى‏خواهد بعضى از شما را با بعضى ديگر بيازمايد; و كسانى كه در راه خدا كشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را از بين نمى‏برد! (4)
سوره المومنون:
سپس رسولان خود را يكى پس از ديگرى فرستاديم; هر زمان رسولى براى (هدايت) قومى مى‏آمد، او را تكذيب مى‏كردند; ولى ما اين امتهاى سركش را يكى پس از ديگرى هلاك نموديم، و آنها را احاديثى قرار داديم (چنان محو شدند كه تنها نام و گفتگويى از آنان باقى ماند.) دور باد (از رحمت خدا) قومى كه ايمان نمى‏آورند! (44)
سوره المسد:
بريده باد هر دو دست ابولهب (و مرگ بر او باد)! (1)

/ خدا: جدا" که حوصله‌ی منو سربردی و صمد به تو هم گفتم زر نزن! آقاجان! اصلن خر ما از کره‌گی دم نداشت. من و خودم، که ما باشیم، دیدیم قدرت که داریم، افسردگی هم که نمی‌خایم بگیریم، پس به خودمون گفتیم که دست به آفرینش بزنیم تا با آزمایش و اکسپریمنت سرمون گرم باشه، و این کار نمی‌شه مگر با دادن قسمتی از وجود خدائی‌مان به آفریدگانمان و مخصوسن انسان. بنابراین ما بازی رو اینطوری کردیم پرهیجان. یعنی چون من نباید بتونم همه‌چیز رو از قبل پیش‌بینی کنم و حتمی بدونم، که اونموقع زندگی خیلی بی‌مزه میشه، بخشی از اختیارات و قدرت درک خدائیمان را از خودمان گرفتیم و به آنها واگذار کردیم تا بازیگر خوبی باشند و در بازی با ما، زود وا ندهند که اسباب سرگرمی ما، گران‌قیمت است! از جمله، انگشت صمد!
خوب برای اینکه خود و آفریدگانمان را به تفریح و شناخت و درک بیشتری از همدیگر برسونیم، گاه و گداری با آنها تماسی میگرفتیم و هنوز هم بطور غیر محسوسی میگیریم، و کیه که اینو بفهمه؟! و این 124 هزار پیغمبری که میگن که اگه روندش کنیم میشه 100 هزار و اگه مثلن در 100 میلیون سال حساب کنیم، میشه هر هزار سال یه پیغمبر، که طبیعی‌یه که اگه انسان یه میلیون عمر داشته باشه و از اول عمرش دیگه ما پیغمبرا رو برای اونا فرستاده باشیم، یعنی با یکی از اونا ور رفته باشیم و دالی‌ای به او کرده باشیم و بخان بخانی بهش گفته باشیم و او هم زیادی توهم برش داشته باشه، میشه هر هزار سال یک نفر بطور متوسط. و خدمتون بگم که ما فقط تو یکی دو تا جلسه، یکی دو چشمه از وجودمان را به اینا که اسمشونو پیغامبر گزاشتن نشون دادیم تا ببینیم چی پیش میاد. بشر هم که میشناسید! خیلی بی‌ظرفیت‌ه در مقابل وجود ما. کافی آدم یه انگشت بهشون بده تا بخان همه‌ی دستو مال خودش کنند، حالا چه برسه به خدایی که ما باشیم که میخان خودشونو تو وجود ما ذوب بکنن و اصلن با ما یکی بشن. خلاصه آنچنان ابهت ما اونا رو میگرفت که اینا مادام‌العمر دچار وهم و تصورات من‌درآوردی! میشدند و دیگه هر کاری میخاستند بکنند، همچین تو خلسه میرفتند و واسه‌ی خودشون داستان میبافتند که هر چی تو کله‌شون میومد، فکر میکردند پیام و وحی ماست به اونا. و همینطوری شد که دیگه خاستن همه رو به زور یهودی و مسیحی و مسلمون و غیره کنند و حکومت دنیا را به نام ما بدست بیارند، در صورتی که فهم و شعورشان مطابق زمانشان بود و اگر ده‌تا همسر میخاستند یا ملک و مملکت بزرگی، در خلسه و دنیای حالی‌به‌حالی‌شده‌ی شوک‌زده‌ی درنتیجه‌ی همون یکی دوبار ملاقات ما فرو میرفتند و وحی بر آنها نازل میشد! اگه قبول ندارید، برید از سروش بپرسید!
بیچاره‌ها شاید گناهی هم نداشتند که عظمت ما همه را میگیرد! اما از این که بگذریم، من که تقریبن! هیچ کدوم از این سوره‌ها رو قبول ندارم و هیچوقت نگفته‌ام در راه من بکشید و دین رو زوری کنید و به نام من حکومت کنید و سرنوشت و هستی انسانها را در دست خود بگیرید و از این صوبتا. راستی این کدیور هم خوب فهمید که این قرآن با حقوق بشر جور درنمیاد و طرف حقوق بشر را که ما داده‌ایم گرفت که ما خدای مساوات و عدالت و بخشش و عشق به آفرینش و مهربانی و از این صوبتا هستیم. ما فکر را دادیم تا صاحبانش خود فکر کنند و راه انتخاب کنند تا به آن مقام برسند که جلوی تفکر و راه دیگران را نگیرند. اینم آخرین بارت باشه که با من مصاحبه میکنی، چون الان یه هزار و خورده‌ای ساله که با آدمی بطور محسوسی دالی نکرده‌ایم و نگفته‌ایم بخان به نام مای بخشنده‌ی مهربان و غیرو و راستش می‌ترسیم طرف خیلی عظمت و ابهتِ‌مازده بشه با جوانب جانبی! هرچند شایدم ...

/ گزارشگر: در اینجا به سروناز یه بیانیه‌ای میدند که بخونه /
/ سروناز:

یک قرآن و دو اردوگاه در جهان اسلام
اردوگاه افراطیون و قاتلان و اردوگاه اعتدالیون و نسبتن عاقلان!
اردوگاه خنجربه‌دستانی که بجای استدلال و بحث
و قبولِ حق انتخاب برای هر کس، میخاهند ببّرند زبان و پا و دست
و حتا اگر مسلمونی بخاد دیگه مسلمون نباشه، جانش را میگیرند!!
حالا چه برسه که طرف رو موقع تبلیغ غیرمسلمونی بگیرند!
کسانی که خود را جانشین خدا میدانند، طرفدار این احکامند!
ببین کارمون به کجا رسیده که بعضی‌ها،
امثال آیت‌الله‌العظمی‌ها را شایسته‌ی احترام میدانند!
که دینشان به آنها حکم میکند که با یک حکم!
جان کافرشده‌گان را بستانند.

/ رند: خلاص! ای که احترام نگذاشتی به حضرت عباس!
خلاص! ای که بدون مُهر نماینده‌ی رسمی خدا
به همآغوشی‌ی عشقت شدی مبتلا /
/ صمد: عاشُق شدی و به دُلبرت دادی ناز و ادا! ای بلا! آهای کجاعی لیلا ؟! /

و اردوگاه کسانی که هست خدایشان
مظهر عدل و بخشش و نیکی و احسان
و قبول دارند که خدایشان نمی‌برد خودآفریده را زبان
کسانی که از هرچه که کشتار هست
بیزارند و میگویند کشتار به نام اسلام بس است

اما تو این وسط حق با که هست؟
و کدام از این دو دسته قدرت دارند به‌دست؟
و چطور میشه که فیلم فتنه، ساخته‌ی "گیرت ویلدرس"
از صحنه‌ی اینترنت گم و گور بشه تا دیگران آنرا بگذارند در دسترس
مسلمانان افراطی، چماق‌به‌دستان، خنجریه‌دستان تهدیدگر
نه تنها مسلمانان میانه‌رو را زیر سلطه‌ی خود گرفته‌اند
بلکه تمدن و دمکراسی و آزادی بیان را در جهان مورد حمله قرار داده‌اند

اما آنها که خود را در راه اسلام به کشتن میدهند
خود را و دیگران را در راه اسلام منفجر میکنند
آیا مطابق آیه‌های قرآن عمل نمی‌کنند؟

با تو هستم ای مسلمان نسبتن عاقل
که شاید از تناقضهای قرآن هستی غافل
اما حقیقت این‌چنین است! قرآن پر از تهدید است!
و مجازات پشت کردن به آن، بسیار شدید است؟
چقدر، چقدر توش تهدید به آتش جهنم؟!
و مسلمون میتونه بر طبق اون، به قوم کافرون! بگه که
یا اسلام بیاورید و یا اینکه قاتلتان منم!

ای مسلمانان! که در اینجا هستین مخاطبمان! اگر خدا و پیغمبری هست!
کلیه‌ی کتابهاشون خیلی جاها دستکاری‌شده و جعلی و یه مقدار وهمی است!
ای مسلمانانی که خدایتان خدای زور و اجبار و قتل و غارت و انتقام و سادیسم نیست
پس قرآنتان جعلیست، و اگر فکر میکنید حرف خدا یکیست،
باز هم قرآنتان دستکاری شده و جعلیست
پس قرآن خود را ارائه بدهید!
که با همین قرآن، بر بلایی که بر سرتان میاورند
انتهایی نیست!


/ شاهین: خداجون! میتونستم از تبعیض‌گذاری و عدم رعایت عدالت در قرآن یه مقدار زیادی نقل کنم و البته خودت میدونی که تو قرآن میشه حرفای خوب یا معمولی و یا غیر وحشیانه زیاد پیدا کرد، ولی این شاید تکلیف مسلموناست که از این آیات انحرافی یا تحریفی فاصله بگیرند، که به هیچ‌وجه نمی‌توان این آیات را توجیه کرد مگر با رد حقوق بشری و قبول روانی و سادیستی بودن شما. به هر حال ممنون که وقتتو یه مقدار به ما دادی. مواظب خودت باش! بای بای و خدانگهدار!


/ گزارشگر: در اینجا شاهین به سراغ بحثهایی که بر سر فیلم "گیرت ویلدرس"، که در آن فقط به دو سه تا نمونه از آیه‌های وحشیانه ی بالا اشاره شده، میرود تا مطالبی که میتواند با این مصاحبه با خدا ربطی داشته باشد، جمعآوری کند:


گفتگو با دکتر عطاءالله مهاجرانی پیرامون فیلم «فتنه»
«این دیگر اسمش آزادی بیان نیست» (1)
...
آقای مهاجرانی وقتی آیه‌ای از قرآن آن‌جا نقل می‌شود، این استنباط را آیا پیش نمی‌آورد
که خب این مستند است و یک درک واقعی از قرآن؟
آیات را ایشان، مثل آیات هر کتاب مقدس دیگری، از ظرف زمانی و تفسیری و تعبیری آیه خارج کرده است. یعنی در واقع فرض بکنیم آیه‌ای که در یک مقطع خاصی در صدر اسلام در دوره‌ی مبارزه و جهاد مسلمان‌ها با دیگران، در مدینه مطرح بوده یا با مشرکین، آن‌ها را در ظرف زمانی امروز قرار داده و وقایعی را که پیش آمده، با همان‌ها تنظیم کرده است؛ درست مثل کاری که بن لادن و طالبان و دیگران می‌کنند.
اگر ما از این زاویه نگاه بکنیم، فرض بکنیم که اگر صحیفه یوشع را ما در کتاب مقدس بخوانیم، صحیفه یوشع خشن‌ترین متنی‌ است که در یک کتاب مقدس می‌شود پیدا کرد. در فصل‌های ششم و یازدهم صحیفه یوشع توضیح می‌دهد که چگونه یوشع شهرها را آتش می‌زد و یهوه خدای بزرگ به او می‌گفت که به هیچ جنبده‌ای رحم نکن. او حتی گاو، گوسفند، سگ و گربه و الاغ را هم می‌کشت، به خاطر این‌که دستور یهوه این بود که هیچ ذی‌حیاتی نباید زنده بماند. آیا اگر ما این را نقد بکنیم، معنایش این است که یهودیت و مسیحیت همین هستند؟ در واقع یک متنی را از کتاب مقدس ما برداریم و بدون توجه به مجموعه شرایط.... یک وقتی هست که فردی پیامبر یا دین ما را نقد می‌کند؛ حتی ممکن است بگوید که می‌توان از بعضی آیات قرآن هم برداشت‌هایی کرد که مثلاً بن‌لادن و تروریست‌ها استفاده می‌کنند....

پروانه از تهران : آقای مهاجرانی شما حتا يک کلمه هم در مورد خشونت ذاتی سلام که حتا خود شما هم قربانی آن بوه و هستید سخن نمی گوييد. شما در مورد صحیفه یوشع که همان کتاب بن نون است سخن می گویید و آنرا با خشونت ماهوی قرآن و اسلام مقایسه می کنيد. و بعد می گویید که اين روديداد ها برای عصر و مکانی ديگر بوده، ولی واقعيت اين است که شما و همفکرانتان در پی برپایی جمهوری اسلامی و در نوع جهانی آن و با استناد به همين کتاب یوشع بن نون که نوع اسلامی قرآن است و سراسر آن خون و خونريزی موج میزند هستيد. آخر برادر گيرم که عده ای با اين حرف فريفته شوند، ولی آخر شما در خلوت ودر جلو آينه با اينهمه خشونت ، با اين همه قتل و با اينهمه خونريزی ائمه، با سربريده ی حسین با حلقوم شکافته علی اصغر با سربريده ی علی اکبر با دست بريده ی حضرت عباس ، جگر تکه تکه ی امام حسن در آن لگن وبا ريخته شدن خون تمامی امامان و حتا امام آينده با امواج خونی که ولايت امر مسلمين در ايران بر پا کرده و می کند و با امواج خون امام زمان آينده و تا رکاب اسبش و اين همه منبر که صبح و شام اين موعظات لطيف و مهرورزانه را تکرار و تکرار و تکرار می کنند چه خواهيد کرد. به نظر بنده مشکل اساسی شما (بقول خودتان اصلاحطلبان) مشکل اعتقادی ست، شما بجای اينکه بگوييد اسلام هم مثل هر دين ديگری بايد رفورم شود و بايد خشونت ذدایی شود و بايد برسمیت شناخت که ائمه و پيامبر در عصر و زمان خود از خشن ترين و بیرحمترينها بوده اند و حتا بیرحمترين، و بايد از اين دين خشونت ذدایی کرد، مطرح می کنيد که اين کتاب با همه ی خشونتش باز هم مقدس است و کريم است و مجيد است و مبارک است. شما اگر خواهان اسلام هم هستيد بايد برسمیت بشناسيد که اين دين دين خشونت و قتل و سربريدن و دست و پا بريدن و چشم درآوردن است. وقتی شما اين را برسمیت شناختيد تازه شروع کار است برای رفورم. و من به شما پيشنهاد می کنم که بخاطر جايگاهتان می توانيد دست به يک رفورم واقعی بزنيد. برای اينکار احتياج به صداقت و شجاعت است. شما هچنانکه در مصاحبه می گوييد اين قرآن و اين احاديث برای آن عهد است و نه اين عهد. بياييد يکبار برای هميشه اين غده ی چرکين و اين مشک بويناک خون را پاره کنيد بگذاريد آيندگان قضاوتی درخور برايتان داشته باشند. من با حضرت عالی موافقم که اين فيلم يک اثر هنری نيست، و حتا يک فيلم مستند هم نيست، ولی اين فيلم مستوره ی و نمونه ای الکن و جزءی از کل و مثقالی از بینهايت خشونت اسلام و مسلمانان است. امروز در ايران چند مذهبی تنها يک مذهب غالب داريم و آن اسلام است، و تنها يک فرقه غالبتر داريم و آن شيعه است. بياييد و راستش را بگوييد که در پشت ديوارهای اين حکومت اسلام ناب چه گذشته و چه می گذرد، بياييد راستش را بگوييد که حکومت بر پايه ی دين غير از فساد و تباهی حتا برای خود دين ثمری ببار نمی آورد، بياييد و راستش را بگوييد که ارتش اسلام به سرکردگی اميران مومنين و اميران غضب با مردم ايران زمين که صد در صد غير مسلمان بودند و صاحب بزرگترين کتابخانه ها و ساختمانها و گل سرسبد تمدن روزگار خود بودند چه کردند که اينان 99مميز 99 درصد مسلمان شدند. و اگر می گوييد آنها خودشان مسلمان شدند چرا حتا امروز هم کسی اجازه ی نامسلمانی ندارد و سرش را خواهند بريد. تاريخ اسلام و ايران بزور شمشير اسلاميز شده پر است از خفه شدنهای در زندان، پر است از سرهای بريده شده، پر است از تنابهای دار، پر است از ازله بکارت دخترکان خرد سال پيش از اعدام و خدای شکر که اين غربی برای شما مسلمانان و مصلحان وسايل جديد ساختند تا شما بتوانيد خصوصا در اين بيست و نه سال و به ويژه در سال 67-6 و 67 دهها هزار نفر را از دم رگبار مسلسل بگذرانيد و خم به ابرو نياوريد. آقای مهاجرانی خوب است اگر کسی اصلاحطلب شد از خود شروع کند، بفرماييد در پس پشت اين رژيم پاک و مقدس چه پنهان است که اين همها ش آشکار است. سال نوتان پر از اصلاحات باد. /
شهین رضائی: آقای مهاجرانی، این که نمی‌شود هرجا از محمد دفاع شد همانطور که هانس کونک کرده بگوییم به به و چه چه و هر جا انتقاد شد بگوییم ارزشی ندارد. سازنده فیلم ادعای نقد یک جریان 1500 ساله را در 15 دقیقه ندارد. فقط می‌گوید ببیند آیات قران توجیه‌کننده یازده سپتامبر و سر بریدن و سنگسار کردن و خواست جهانگیر شدن ومانند آن و ازاین رو فاشیستی است. شما می‌گویید این آیات از متن خود جدا شده‌اند و در شرایط خاصی که پیامبر در آن قرار داشته معنی دارند. ولی این فقط برداشت شماست و شما و امثال شما هنوز نتوانسته و جرات نکرده‌اند یک گزارش جامع بدهند که کدام آیات برای همیشه و فارغ از زمینه تاریخی معتبرند و کدام تاریخ مصرفشان سررسیده. فقط وقتی کسی خشونت و خرافات درون قران را نشان می‌دهد از شما صدایی در ‌می‌آید. تازه آن وقت هم میگوید تورات هم خشن است. خوب این هم شد استدلال؟ قطع نظر از این شما چگونه می‌توانید ادعا کنید که فهم شما از قران دقیقتر و درستتر از فهم بن لادن و ملا عمر و مصباح یزدی و ... است؟ آیت‌الله نوری همدانی اخیرا بطور نه خیلی سربسته حکم قتل عبدالکریم سروش را داده است. آن آزادی را که شما برای نیچه می‌پسندید برازنده سروش نیست یا آیت الله نوری همدانی اسلام را نمی‌فهمد؟ آنجا که امت اسلام با خشونت و خونریزی و چپاول به مال و مکنت و قدرت می‌رسد شما بدون نقد آن سر سفره می‌نشیند و وزیر و کیل میشوید و آنجا که از قران انتقاد می‌کنند شما می‌خواهید حساب خود را جدا کنید. برادر اینجوری نمی‌شود. دوران شترسورای دولا دولا سر رسیده. وجدانتان کجاست؟ /
احسان: نقل از متن: "آیات را ایشان، مثل آیات هر کتاب مقدس دیگری، از ظرف زمانی و تفسیری و تعبیری آیه خارج کرده است. یعنی در واقع فرض بکنیم آیه‌ای که در یک مقطع خاصی در صدر اسلام در دوره‌ی مبارزه و جهاد مسلمان‌ها با دیگران، در مدینه مطرح بوده یا با مشرکین، آن‌ها را در ظرف زمانی امروز قرار داده و وقایعی را که پیش آمده، با همان‌ها تنظیم کرده است؛ درست مثل کاری که بن لادن و طالبان و دیگران می‌کنند"
این همان کاری نیست که همه حاکمان مسلمان کرده و میکنند؟ بنظر میاد هنوز این به اصطلاح روشنفکران مرز بین خیال و واقعیت را درنیافته اند. تا کی باید در عالم خیال و روی کاغذ از خوبیهای اسلام و ... حرف بزنیم ولی در عمل کارهای دیگری بکنیم و باز مردم را بفریبیم که نه! اسلام واقعی چیز دیگریست و یه جایی توی کتابهاست! واقعیت عریان اسلام در ایران در سی سال گذشته - طی عمر من - همین بوده! چرا اینها نمیخوان بپذیرن واقعیت رو؟ /
بیتا: دوستان فکر می کنم خلط مبحث صورت گرفته است مخالفت با جمهوری اسلامی نباید به اهانت منجر شود بحث سر این است که می شود از یک متن استنباطات مختلفی کرد در حدی که آن متن اجازه می دهد و این یک بحث علمی روشمند را می طلبد نه بحث سیاسی ... /
بهروز: پس از جریان کاریکاتورهای دانمارک یک جوان یهودی نمایشگاهی از صدها کاریکاتور از حضرت عیسی وموسی تشکیل داد . چند روز پیش یک نویسنده اسراییلی ادعا کرد موسی تحت تاثیر مواد مخدر ادعای صحبت با خدا در کوه تور را داشته .اقای مهاجرانی لطفا فقط مقایسه کنید. /
ناهید توسلی (فعال جنبش زنان و مدیر مسئول نشریه ادبی فرهنگی هنری نافه): ... اگر می خواهند اندیشه ای یا دینی یا حرکتی یا انقلابی و یا هر پدیده دیگری را ارزیابی کنند از مولفه های پژوهشی و روشنفکری بی طرفانه (بی غرض و بی مرض) بهره گیرند. برای این امر لازم است نخست مفهوم دین بررسی شود و سپس ادیان موجود در جهان، که هریک میلیون ها میلیون پیرو و خواهنده و باورمند دارند، با توجه به شرایط زمانی/مکانیٍ آن مورد بررسی و پژوهش قرار گیرند. ... جای بسی تاسف است که مردم بی گناه در کشورهای مسلمان بایدخون شان ریخته شود تا در سوی دیگر جهان مردمانی دیگر (که حکومت های شان دموکراسی دروغین و غیر اخلاقی/انسانی را به آنان تحمیق و تحمیل کرده و به جای آزادی، لاابالی گری را به آنان ارمغان داده است) صدای شان در نیاید.... آیا اگر کسی با مسلمان نمایی و در قالب شکلی و محتوایی طالبان رفتن و در دست امپریالیسم گذاشتن، خود را نماینده اسلام و قرآن معرفی کرد، اسلام و مسلمین راستین باید چوب آن را بخورند و قربانی آن شوند؟... چرا مردم مسلمان ایران و جهان به جای اعتراض به اهانت هایی که به باورهای دینی/سنتی/بومی/ملی/و.... خود می شود هیچ گونه عکس العملی نشانی نمی دهند و دفاع نمی کنند؟ شهروندی که اجازه می دهد به مقدسات ملی و فرهنگ اش (فعلا بدون هیچ ارزش گذاری) توهین شود آیا خود فکر نمی کند چگونه در مقام اهانت و توهین قرارگرفته است؟ /
آرش، اوتاوا : می خواهم این پرسش را مطرح کنم در کشوری که زنان و مردان را به جرم حقوق زن و حقوق بشر و آزادی بیشتر سیاسی به زندان می اندازند و می کشند می شود با حماقت تمام گفت که بعضی از آیه ها منسوخ هستند؟ براستی می شود در جامعه مانند ایران با این حرفا شوخی کرد؟ اگر همین آقای سروش با آن نظرش در باره ی قران در تهران می بود پوست سرش را نمی کندند؟ ... /
احمد: ... معلوم است که چه کسی بودجه و پشتیبانی خود را برای انجام این کار برای خیرت ویلدرس میکند . اسرائیل برای تسلظ بر جهان اسلام و بد نام کردن این دین رحمت و مدارا نزد ملل غربی. ولی رژیم صهیونیستی و حامیان او بدانند که کور خوانده اند ... /
آذر : همه دینها به موقع خود دست به اعمال خلاف قانون و انسانیت زده اند. نگاه کنید ببینید مسیحیت چگونه برده داری را در مستعمرات انگلیس یا بعدا امریکا توچیه کرده و چگونه ربودن آدمها از آفریقا و بردنشان را به قاره جدید توجیه کرده. یا چگونه مسیحیت برای قرنها یهودیان را در اروپای قرون وسطی و مدرن کشت و کشتار کرده و ... بالاخره این سه دین نقاط مشترک و پیوندهای فراوانی دارند. /
آسیا : آقای مهاجرانی، مگر با همین آیه ها زنان و دختران را در ایران سنگسار و اعدام نمی کنند؟ مگر شلاق ها و اعدام های و حشیانه و عصر هجری و قرون وسطایی در ایران با همین آیه ها نیست؟ مگر با استناد به همین آیه ها نبود که صدها هزار جوان ایرانی را به نام منافق و مفسد و مرتد اعدام کردند؟ همین الان در ایران با دختران و زنان به خاطر حجاب چه ها که نمی کنند؟ این ها از کجا الهام گرفتند و قانون گذاشتند؟ به جز از قرانی که شما الان می گید این مربوط به آن زمان بوده و شرایط قبل و بعد را سازنده فیلم ندیده! این ها که همین الان در ایران اجرا می شود! واقعا چه رویی دارید شماها؟ به قول خودتون این کف ها می نشینه و روی سیاهی برای شما و امثال شما می مونه که باید در مقابل مردم پاسخگو باشید. /
محمد : با توجه به گفته ی آقای مهاجرانی که این نوع فیلمها در مورد مسیحیت و یهودیت نیست از ایشان خواهشمندم فیلمهای بیشتری را ببینند /
بدون نام : ذات دین از خشونت جدا نیست /
عباس: به عنوان فردی که از ترس جان ظاهرا مسلمانم از دینی که نقد آن تا ابد ممنوع است گریزانم /


پویا: «فتنه» ؟ (2)
... فیلم «فتنه» هم تلاش دارد دو قطب آشتی ناپذیری را درست کند و آدم ها را در داخل آن بسته های تغییر ناپذیر جا بدهد... آدم ها در متن اجتماع زندگی می کنند و جایگاه و منافع خودشان را دارند. فردیت ها و موقعیت شان بر درکی که از دین دارند تاثیر می گذارند... اما بهرحال سنت طلبانی هستند که نگران اند و واکنش نشان می دهند حتی تا حد ترور و جنایت. چه چیز کمک می کند که آنها بتوانند همان دینی را که عملا در جامعه به حاشیه رفته دوباره به متن برگردانند و آدم ها را بسیج کنند؟... امروزه در کشورهای مسلمان هستند افراد و نیروهایی که تلاش می کنند توجه و تمرکز را روی مشکلات اجتماعی و واقعی این جوامع متمرکز کنند. بعضی از این افراد و نیروها نواندیشان دینی هستند که تلاش می کنند برای دین و نقش آن در میان مردمان، تعریف دیگری مطابق با شرایط امروزی دنیای ما ارائه کنند. بعضی افراد و نیروها هم با نگاه سکولار به دین نگاه می کنند و آن را مربوط به حوزه ی عمومی نمی دانند. هر دو این نیروها زیر فشار شدید نیروهای سنتی کار می کنند. نیروهای سنتی که با عوامفریبی های عجیب تلاش می کنند مشکلات اجتماعی را توطئه ی غرب و در شدیدترین حالت بعنوان جنگ صلیبی علیه اسلام جلوه دهند. سنت گرایان هم علاقه دارند به نوعی دنیا را محل نبرد نیروهای حق وباطل جلوه بدهند...


نگاهی به فيلم فتنه
جنگ صليبی ويلدرس عليه اسلام (3)
پرویز جاهد
...هدف ويلدرس از ساختن اين فيلم پراکندن ترس و وحشت از نفوذ و گسترش اسلام در غرب است ... او بر موج اسلاموفوبيايی سوار است که همتايان غربی او با کمک رسانه‌ها ساخته‌اند... تصاويری از سر بريده يک زن، گروگانی که سرش به وسيله مسلمانان تندرو در مقابل دوربين از بدن جدا می‌شود، شليک مستقيم نيروهای طالبان به سر يک زن افغانی‌ و کودکان شيعه عراقی که قمه در دست دارند و خون از سر و روی آنها جاری است،‌ به اندازه کافی دلخراش و تکان دهنده‌اند... تصاوير بخش اول که عمدتاً از يوتيوب و سايت‌های اسلام گرايان تندرو انتخاب شده ... تا اين فکر را القا کنند که اسلام دين خشونت، ترور و قتل است ... بحث در درستی يا نادرستی اين تصاوير، به طور مجزا نيست. بدون ترديد بسياری از سخنان و احکام خطيبان تندرو اسلامی عليه غرب و دستاوردهای مهم آن مثل ليبراليسم، دمکراسی و آزادی بيان واقعی است و ساختگی نيست. ... در روايت خيرت، تنها با يک قرائت و تفسير و در نتيجه يک تصوير از اسلام مواجه‌ايم و آن قرائت طالبانی و بنیادگرایانه از اسلام است. وی در چيدمان تصاوير و صداهايش مطلقاً به قرائت‌های مختلف از اسلام ارجاع نمی‌دهد، بلکه آگاهانه و زيرکانه همه قرائت‌های معتدل، ميانه‌رو، صلح‌طلبانه و مدرن از اسلام را حذف کرده و تنها بر قرائت تنگ‌نظرانه، خشن و فاشيستی از اسلام تکيه می کند.
او از ميان ۶۰۰۰ آيه قرآن تنها آياتی را انتخاب می‌کند که در آن مسلمانان به جهاد عليه کافران و کشتن آنها دعوت شده‌اند. وی بدون اينکه زمينه نزول چنين آياتی را در نظر بگيرد، آنها را از کانتکست موضوعی و تاريخی خود جدا ساخته و به شکل شعارهايی ترسناک و تهديدآميز به بيينده ارایه می‌کند. اين همان کاری است که القاعده، طالبان و همه افراط‌گرايان اسلامی می‌کنند. آنها نيز با های‌لايت کردن و برجسته ساختن اين آيات، مسلمانان را به جهاد عليه غرب فرا می‌خوانند و قتل عام مردم بی‌گناه را موجه جلوه می‌دهند. خيرت نيز به همين حربه متوسل شده است.
در اين ميان اين قرآن است که به عنوان کتابی مقدس که مورد احترام ميليونها مسلمان است مورد استفاده ابزاری قرار گرفته و در جهت اهداف و مقاصد سياسی خاص از آن بهره برداری می‌شود. خيرت در فيلم خود، کتاب مقدس مسلمانان را به سلاحی عليه خود آنها بدل ساخته است. ... فيلم فتنه ... تنها در حد يک موعظه سياسی، تبليغاتی و ايدئولوژيکی است که در کارزار تبليغاتی غرب عليه جهان اسلام ساخته شده است. خيرت ويلدرس با ساختن اين فيلم، اروپایيان را به جنگ صليبی تازه‌ای عليه مسلمانان جهان فراخوانده است.

فرنگی : //او از ميان ۶۰۰۰ آيه قرآن تنها آياتی را انتخاب می‌کند که در آن مسلمانان به جهاد عليه کافران و کشتن آنها دعوت شده‌اند. وی بدون اينکه زمينه نزول چنين آياتی را در نظر بگيرد، آنها را از کانتکست موضوعی و تاريخی خود جدا ساخته و به شکل شعارهايی ترسناک و تهديدآميز به بيينده ارایه می‌کند.//
دوست عزیز، شما هم جوری نوشته اید که انگار آن آیه ها تاکید بر تاریخ مصرف داشتن خود دارند و یا در جایی نوشته شده که آنها اکنون قدرت اجرایی ندارند. ایراد شما به انتخاب آیه ها شبیه ایراد یک وکیل می ماند که به قاضی اعتراض می کند چرا از این همه سالهای زندگی موکل اش فقط قسمت جرایم اش را محاکمه می کند. /
نیما هراتی: جنگ صلیبی؟ دایره انتقاد پذیری مسلمانان آنقدر تنگ شده که فیلم 15 دقیقه ای مستند مملو از کلام خودشان و کتابشان را با جنگهای صلیبی مقایسه می کنند. /
بدون نام: ... سی سال حکومت اسلامی بیش از کافی چهره ی اسلام در قدرت را بما نشان داده. نه تنها احمدی نژاد، بلکه امام خمینی هم خواهان گسترش جهانی اسلام بوده. قرآن مجید همین را میگوید. قصد من دفاع از ویلدرس نیست. اما نمی فهمم چگونه تفسیری از اسلام یا هر دین و ایدئولژی دیگری میتواند اصل صریح آن را نفی کند!؟ بیدین، سکولار و مسلمان غیر متعصب، یا از طرف متعصبین دینی یا راستگراهایی چون آقای ویلدرس و یا عُمال ایدئولوژی های دیگرمثل کمونیست ها دایم تهدید میشود. ... /
رحیم: آگاه کردن مردم از روش فکری تند روهای اسلامی کار مثبتی می تواند باشد. برای محدود کردن افکار خطرناک همه ما خوب است هوشیارتر عمل کنیم. فرق نمی کند که مسلمان باشیم یا مسیحی. ما انسان هستیم و مخالف فشار و تهدید و قتل /
مجید: ... بر این گمانم که ایدئولوژی ها اصولا تک صدایی هستند و هر اندیشه دیگری را سرکوب می کنند. "اسلام ایدئولوژیک" نیز از این قاعده مستثتی نیست. نکته ی مهم در مورد اسلام اینست که کتاب مقدس آن دستورات بسیاری برای کشتن و از میان بردن و سرکوب "دیگران" دارد. بدین ترتیب راه کشتار و سرکوب برای آنان که می خواهند اسلام را به عنوان ایدئولوژی خود بپذیرند (همچنانکه طالبان و حکومت جمهوری اسلامی کرده اند) بسیار باز است. اسلام ایدئولوژیک با هر قرائتی که داشته باشد سرکوبگر خواهد بود و قوی ترین دستاویزهای سرکوب نیز آیات کتب مقدسش خواهند بود. نکته دوم آنکه ضعف پایه های مدنیت در کشورهای مسلمان باعث می شود تا مبلغان ایدئولوژی همواره فرصت هایی داشته باشند تا گروهی را به گرد خود جمع کرده و بر علیه دیگرانی (چه مردم همان کشور و چه باقی دنیا) که منافع - تاکید می کنم منافع - آنان را دنبال نمی کنند، دست به خشونت ها و جنایات وحشتناک بزنند. کسانی که اندیشه های افراطی دارند می توانند از اسلام برای ساخت یک ایدئولوژی خشن به خوبی استفاده کنند زیرا کتاب مقدس آن به قدر کافی دارای عناصر خشونت آمیز و سرکوبگر هست.بنابراین طبیعی به نظر می آید که کسانی در غرب، دنیای مسلمانان را خطری برای خود به شمار آورند. بهتر است بیهوده بر آشفته نشویم و دلایل نخ نمایی مانند "رابطه با اسراییل" را برای پوشاندن و یا فرار از پاسخ به پرسش های فلسفی مطرح نکینم. /
سینا: شما رو به شناختن واقعی اسلام دعوت می کنم. دین اسلام عقل رو مرجع می دونه و حتی اگر در جایی حدیثی نقل شده باشه که با اصول عقلی در تضاد باشه اون رو نمی پذیره . البته اسلام دین پیچیده ایست و شناخت اسلام با مطالعه چند تا کتاب میسر نمی شه.. بهتره از این تصویر هایی که غرب از اسلام ساخته عبور کنید تا واقعا اسلام رو بشناسید /
علی 110: ...آنچه من اینجا در هلند شاهدم اینکه چه حامیان افکار راسیستی ویلدرز چه مسلمانان افراطی و حتی غیر افراطی هر دو گروه تحت تاثیر امواج ناشی از این فیلم ناچار به روی آوردن و یا حداقل وانمود کردن به تساهل شده اند. چیزی که بخودی خود بسیار مثبت هست. از نظر من که با هیچ کدام از این افکار در آشتی نیستم این بهترین و افکتیوترین تاثیر ممکن هست و فیلمی که تا به این حد همه را به واکنش وادارد قطعا فیلم خوبی است حتی اگر ارزش هنری نداشته باشد یا حتی سراسر دروغ باشد یا نباشد. /
پرويز جاهد : ... من به درک ها و قرائت های مختلف از اسلام اعتقاد دارم. بر اين اساس می توان مسلمان بود و ادعا کرد که اسلام هيچ حقی برای دگرانديشان قائل نيست اما مسلمان ديگری می تواند اين دريافت از اسلام و قرآن را قبول نداشته باشد و برعکس معتقد باشد که اسلام دين تساهل و مداراست و به حقوق دگرانديشان احترام می گذارد. فکر نمی کنم نيازی به ذکر نمونه باشد.
آقای علی 110، ... دوست دارم بدانم زمانی که من در جبهه های جنگ خمينی بودم شما کجا بوديد؟ فيلم خوب از نظر شما فيلمی است که:« همه را به واکنش وادارد ... حتی اگر ارزش هنری نداشته باشد یا حتی سراسر دروغ باشد یا نباشد.» ممکن است بگوييد فيلم بد چه فيلمی است؟ /
خلبان کور: ... انتقاد هاي مطرح شده درباره‌ي اسلام در مورد نقض حقوق دگرانديشان (مرتدان، كافران و مشركان)، زنان، همجنس‌بازان و يهود از نظر شما واهي و نادرست هستند يا خير؟ اگر به عنوان يك مسلمان پاسخ تان منفي است صراحتا بفرماييد. /
علی 110: جناب جاهد صرفا از بابت اینکه خودتان بسیار حق بجانب سئوال کرده بودید "دوست دارم بدانم زمانی که من در جبهه های جنگ خمينی بودم شما کجا بوديد؟" بنده در زندان زیر شکنجه همرزمان پاسدارتان جان میکندم. در جبهه های جنگی که خمینی بر علیه مردم اعلام کرده بود بتناسب در هرجائی برقرار بوده و کماکان هم در اشکال پیچیده تر و مدرنتر و ضد انسانی تر برقرار است و عمال خودش را هم همه جا دارد. سئوالتان را پاسخ گرفتید؟
طباطبایی: نکته ای که به آن توجهی نمی شود وفور مسلمان های متعصب در کشور های غربی و بخصوص هلند است که اکنون خواهان به رسمیت شناخته شدن زبان عربی هم شده اند و مدتی است که در کشورهای اروپایی صحبت از ایجاد دادگاه های ویژه برای مسلمان ها است که بتوانند با قوانین خودشان به مسائلی بپردازند که از نظر شرع آنها انجامش خلاف است. واکنش ویلدرز اگرچه افراطی است اما درک کردنش دشوار نیست. اگر به همین نحو بگذرد تا چند سال دیگر تعداد مسلمانان در اروپا به چنان اندازه ای می رسد که ممکن است بتوانند مسیر تاریخ غرب را معکوس کنند. توجه داشته باشید که اگر غرب وجود نداشته باشد باید فاتحه حقوق بشر در کشورهایی مانند ایران را خواند. /


گزارشی از واکنش ایرانیان مقیم مالزی به فیلمِ «فتنه»:
اینجا حرف از میانه‌رو و تند‌رو نیست (4)
اردوان روزبه

نازنین دانشجوی دانشگاه در مالزی: من می‌گویم هیچکس نمی‌داند تصویر واقعی اسلام چیست. چون ما اصلاً هیچ کدام‌مان با اسلام واقعی آشنا نشدیم. من خودم در یک کشور مسلمان بزرگ شدم. در یک خانواده مسلمان بزرگ شدم ولی هنوز نمی‌دانم اسلام چیست. اسلامی که من می‌بینم همانی است که فتنه نشان می‌دهد. آری واقعاً همین است.
صفا از کوالالامپور: سازنده فیلم یکسری فرض‌های اشتباهی را کرده و بر مبنای این فرض‌های اشتباه، نتیجه‌گیری‌های دیگری کرده. این‌که گروه‌های تندرو اسلامی باعث این جنایات و کشتار شده، بحثی نیست. منتها ارتباط مستقیم دادن این قضایا به آن چیزی که واقعاً در قرآن و اسلام آمده، به همین راحتی‌ها نیست ... اسلام، دین دوستی است... شاید واقعاً همین‌طوری باشد. آن رهبران گروه‌های اسلامی که صحبت می‌کردند، نتیجه‌گیری‌شان نهایت همان می‌شود. یعنی همانی است که بسیاری از گروه‌های انتحاری انجام می‌دهند و یا بمب کنار خیابان می‌گذارند. منتها این دلیل نمی‌شود که با آن تفسیری که از اسلام دارند، از اصل اسلام صحبت کنند.
مریم : شاید با آن چهره خشنی که برخی ازاسلام نشان داده‌اند، آقای ویلدرس حق داشته ... اسلام قطعاً دین صلح است. دینی که من دیده‌ام آن خشونتی را که دارند از اسلام نشان می‌دهند، نیست. البته فکر می‌کنم این فیلم، یک حسنی هم دارد. حسن آن این است که با آن شاید مسلمانان یاد می‌گیرند که روی دیگر چهره صلح اسلام را به بقیه نشان بدهند.
روزبه: بالاخره در این فیلم صحنه سر بریدن را می‌بینید... یا به هرحال شما صحنه‌هایی را می‌بینید
که دعوت به حمله و کشتار می‌شود. شما این را از کدام وجه اسلام می‌بینید؟

آن وجه افراطی است. آن قسمت تندرو اسلام است. آن چهره‌ای است که یک عده از افراطیون از آن ساختند. اما این چهره واقعی اسلام نیست. صلحی که ما خیلی وقت‌ها در مالزی آن را حس می‌کنیم، نیست.آن طرفی است که بعضی وقت‌ها در ایران آن را حس می‌کردم.


گفت و گو با دامون گلریز، عضو ایرانی حزب لیبرال دموکرات و از فعالان مدنی هلند:
فتنه، ضداسلامی نیست (5)
رضا جمالی
آیا این فیلم، به طور کلی توهین‌آمیز بود‌؟ /
... من فکر می‌کنم این فیلم به طور مشخص نمی‌تواند ضد‌اسلامی باشد، بلکه فیلم انتقادی هست. ما برای اینکه بتوانیم این لایه ضخیم تقدس را که به خصوص در اسلام درحال حاضر وجود دارد، بتوانیم از آن عبور بکنیم و اسلام را از حوزه عمومی به حوزه شخصی افراد بتوانیم ببریم و وارد بحث گفتگوی سازنده بشویم، همان کاری که درمورد مسیحیت هم انجام شد؛ احتیاج به اینجور کارها داریم.
ببینید چهار سال پیش آقای پیم فورتان آمد اسلام را فرهنگ عقب‌افتاده نام داد. دو سال بعد از آن ایان هیرسی علی آمد تبه‌گو بودن اسلام را مطرح کرد. شش ماه پیش احسان جامی انتقادهایی را مطرح کرد نسبت به اسلام‌ و دوماه پیش خانم سوره، هنرمند ایرانی عکس‌هایی را از چند همجنس‌گرا با مارک‌هایی از محمد و حسین استفاده کرده بود‌، به هر شکل تمام اینها بحث‌های زیادی را بوجود آورد... جالب است که اگر این فیلم آقای ویلدرس را دریک طرف‌ ترازو بخواهیم قرار بدهیم، و افکار آقای پیم فورتان، احسان جامی و خانم سوره را در طرف دیگر ترازو‌؛ به نظر من این فیلم توانسته تسامح و بردباری زیادی را در مسلمانان در هلند بوجود بیاورد به شکلی که شورای ملی مراکشی ‌ها، نگرانی کمتری را نسبت به این فیلم ابراز کردند و یا حتی ارگان دیگری از مسلمانان در هلند درهای مساجد را امروز باز گذاشته‌اند که مردم بتوانند در این رابطه با هم به گفتگو بپردازند.
این دقیقاً همان چیزی است که به نظر من می‌تواند گذر از لایه ضخیم تقدس اسلام باشد که بعداً بتوانیم به بحث‌های محتوایی برسیم. بحث‌هایی که واقعاً بتواند دموکراسی و حقوق بشر را در کشورهایی مثل ایران به نتیجه برساند.
جمالی: سازنده این فیلم درکنار تصاویر خشنی که از اسلامگرایان در فیلم نشان می‌دهد ولی در ادامه هیچگونه راهکاری را برای حل مشکل ارایه نمی‌دهد.../
دقیقاً، ایشان هیچ راهکاری را نمی‌خواهد بدهد. ایشان یک راهکار سیاسی را مطرح کرده و شنیدم که گفته ما در هلند با مسلمانان وارد گفتگو می‌خواهیم بشویم که البته من فکر نمی‌کنم مسلمانان درحال حاضر آمادگی گفتگوی سازنده‌ای را با ایشان را داشته باشند. چون که ایشان مساله سازنده‌ای را مطرح نکرده و در‌ این فیلم ۱۵ دقیقه‌ای، می‌خواهد که یک هدف سیاسی را دنبال بکند که به نظر من در این کارش موفق بوده. بحثی را که ایشان مطرح می‌کند، به غیر از آن استفاده سیاسی که خودش از این قضیه می‌برد و خود را به عنوان شخص اول مبارزه کننده اروپایی درمورد تروریسم و اسلام سیاسی مطرح می‌کند و در آینده، در یک پروسه و فرآیند بلند مدت می‌تواند شرایطی را در کشورهای اسلامی از جمله ایران بوجود بیاورد که فضای نفس کشیدن برای افراد و برای رسانه‌هایی که بتوانند انتقاد خودشان را فراتر از آن مرزهای تقدس ببرند، وجود داشته باشد.

فرهاد: راستش را بخواهید این فیلم فقط چیزهایی را نشان داد که ما هر روز از تلویزیون می بینیم. هر کدام از ما شاهد چیزهای بدتری هم بوده با وجود این نمیتوان دین را مقصر دانست و آن را مسئول خواند. این ما انسانها هستیم که مسئول رفتار خود هستیم. مگر مسحییت مسئول آتش زدن زنها در قرون وسطی بود که اسلام مسئول جنایات برخی بنیادگرایان باشد. /
آرش، اوتاوا: ... تروریست خواندن تمام مسلمانان جهان و از قرآن، چگونه می تواند تنها یک انتقاد محض باشد؟ ... به نظر من فیلم فتنه ترویج تحقییر مسلمانان بر اساس کلیشه های توهین آمیز است. من از جریان جدید اسلام گرایی در غرب در میان مسلمانان نفرت دارم و آن را متمایل به افراط گرایی می دانم، ولی این دلیل نمی شود که بگویم مسلمانان را با اضافه ی پیغمبر شان تروریست خطاب کرده ... /
رامین: سیاست مدارن همیشه با لغت ها بازی می کنند حتی این سیاست مدار خرده اروپایی - ایرانی. فیلم به وضوح "ضد اسلام" بود و از آن چهره ی یک ایدئولوژی تروریستی نشان می داد. بازی با لغت ها کمکی نمی کند.../
محمد: ... من هم مثل شما از خانواده مسلمان میاییم اما با وجود باور به خدا به هیچ دینی باور ندارم اما همینطور به خودم اجازه نمیدهم که به شکلی متحجر و عقب افتاده و در مفهوم یک سری دعواهای سیاسی باور دینی مردم ( هردینی حتی یهود) را به تمسخر گیرم اگر حرفی برای گفتن دارید باید بشکلی مستدل و عقل پسند عنوان کنید این گونه رفتارهای خشن و ناپسند روی دیگرسکه خشونت طالبانی است . توصیه میکنم که به آینده سیاسی خود بیاندیشید و اول حرف را بجوید یک سیاست مدار حرفه ای و آگاه دارای فردیتی قوی است و آن فردیت برای او آینده ساز است خود بیاندیشید و گویید مرعوب جو آلوده غیر سیاسی موچود نباشید . /
فرهاد: ... در قران صریحا به مسلمانان تاکید شده است که به رهبران دیگر ادیان بد نکوئید تا به رهبران شما بد نگویند . در گزارشی خواندم که این نماینده نژاد پرست و شهرت طلب تا کنون 40 بار به اسرائیل سفر کرده است . بعد از زندگی در غرب به عنوان مهاجر تبعیدی دیگر می شود از مرزبندی های سیاسی افراد موضع گیری های انان را در یافت.
بدون نام: مسلما دین اسلام خشن تر از دین یهودیت نیست . مسیحیت هم چندان سابقه درخشانی در صلح جوئی حداقل تا چند صد سال پیش نداشته است ....فراموش نکنیم که بسیاری از ما مهاجران اجباری و غیر اجباری مسلمان هستیم و اتفاقا خودمان اولین قربانیان تفکر خشونت گرا از اسلام در ایران هستیم .... متاسفانه اینروزها اسلام فوبیا - اسلام ستیزی یک مد و یک روش شده است . /
فربد طلایی: ... بدون شک اسلام دینی است که برای زنده ماندن و مطرح شدن در سطح افکار عمومی جهان به شددت نیازمند افرادی است که او را ناشیانه به چالش بکشند. افرادی که بدون شناخت کافی و حتی تجربه زندگی در یک کشور مسلمان در تلاشند با معیارهای محدود و شخصی خود اسلام را نقد و یا دوباره تعریف کنند. باید بپذیریم اسلام در این دوره از زمان نیازمند تبلیغ و مبلغین بین المللی است. ... موضوع حساس و بسیاری مهم باورهای دینی را هرگز نمی بایست چنین کم مایه به بازی گرفت، ... از خود بپرسند واقعاً چه مقدار اسلام را می شناسند و آیا می توان بااین سطح از آشنایی و مطالعه به نقد یک دین زنده و بسیار فعال نشست؟ اما من هم مثل بسیاری دیگر از خوانندگان شما شک دارم که منظور این منتقدین فقط یک نقد خالی باشد. /
آیدا: مرز ِ میان ِ جسارت و وقاحت مرز ِ باریکی هست. این فیلم نه تنها انتقادی و جسور نیست بلکه وقیح و ضد ِ اسلامه. تقدس نه در دین اسلام بلکه در تمام ِ ادیان مطرحه اما توهین به مقدساتی که اعتقادات ِ قشر ِ وسیعی از مردم را مورد ِ هجوم قرار میده بحثی نیست که بشه از اون به عنوان ِ انتقاد یاد کرد و بس. تقدس در دین و مذهب از بودیسم و مزدا تا مسحیت و اسلام امری هست که در ذات ِ دین نهفته /
باربد : من فکر می کنم بیشتر کسانی که میگویند این حرکات و اعمال که در حکومت های اسلامی بوسیله حکومت گران روی می دهد چه از نوع طالبان چه جمهوری اسلام و غیر با ذات اسلام همخوانی ندارد و بیشتر به خود افراد بر می گردد ، اصلن قرآن را نخوانده اند تا بدانند واقعن بسیاری از قوانین اجرا شده در این حکومت ها بر اساس برداشت دقیق از قرآن می باشد البته عده ای هم می گویند مثلن در مورد شلاق زدن و دست و پا بریدن که به طور واضع و دقیق در قرآن امده است(مائده 33 و 38 -نور 2) که این مربو ط به زمان خاص آن دوره بوده و باید آن را در نظر گرفت و در خیلی از موارد دیگر نیز این گفته تکرار می شود . سوال این است که وقتی اکثر این قوانین مربوط به زمان 1400 سال پیش است چرا باید قرآن که پر از این موارد است برای خیلی ها مقدس باشد؟؟؟ برای نمونه نگاه کنید که خداوند ،محمد ، اقوام بسیاری را نابود کرد فقط به خاطر اینکه محمد را به پیامبری قبول نداشتند یعنی زلزله ای را بر یک قوم وارد می کرد و همه از پیر و کودک را به کام مرگ می کشید( قوم صالح ،سوره اعراف 78 84 91) اقوام دیگری که نابود شدند ،، قوم شعیب - قوم نوح - قوم عاد - قوم ثمود - قوم لوط و ..سوره مومنون 44: ...هر قومی که پیامبران ما را رد کردند ما هم آنها را از دم هلاک کردیم... /

(1) (2) (3) (4) (5)ا


* در رابته با غلَت‌های املاعی

Sunday, July 26, 2009

کی بودم و چی شدم و چی میخام؟


وقتی تو اواخر زمان شاه وارد دانشگاه شدم، به خاطر حماقتی مختصر! و فضای حاکم .../

ندا: مادر فدای بچه‌ی بی‌تقصیرش بشه که تقصیر رو سر فضا میندازه/
شاهین: خوب مجبورم! اصلن تقصیر بابام بود که از سطح شعورجامعه ش یه ذره جلوتر نبود و نصیحتهای پدرانه زیاد 
نکرد/

صمد: این بابای لیلا خیلی نصیحتا به لیلا میکنه، و مُو رُو دچار چه مشکلا که نمیکنه/

... و بی‌تجربگی و بی‌اطلاعی و حرارت در رسیدن به عدالت و مخالفت با دیکتاتوریِ شاه، خیلی زودکمونیست شدم و مرا قانع کردند و من تازه خودمم فهمیدم! که خوبه طرفدار دیکتاتوری باشم، به شرطی که اسمش "دیکتاتوریِ طبقۀ کارگر" باشه، چون آزادیِ واقعی یعنی اون دیکتاتوری، و منِ ساده‌دل و خیلی خوش قلب … /

ندا : تظاهر به بیطرفی کن، یعنی از خودت تعریف نکن! /
صمد: حالا درس اخلاخ یاد نده! ای آدُم متساهر!/

... علارغم سفارشات مادرم، گول آدمای ناباب را خوردم و خودمم یه مقدار ناباب شدم! البته نه به معنی ِ "بی در و پیکر"... /
ندا: بگو که همین تو را بعد از سالهای بعد! از انحراف نجات داد/

شاهین: چی چی رو نجات داد، از دست تو و قرمه سبزی که نجات پیدا نکردم!/

... و بعد جزو دانشجویان مبارز.../

ندا: خط 3 ، یعنی اونایی که نه حزب توده و شوروی را قبول داشتنو نه چریک‌فدائی‌بازی را و کلّن با بازی مخالف بودن، حتا با بازی‌بازی!/

... یه مدت با "سهند" و "اتحاد مبارزان کمونیست" و "حزب کمونیست" بودم … /

ندا: یادم نمیاد اون موقع کارگری شد یا زبونم لال، هنوز کارفرمائی! مونده بود/

... که البته این دو تای اول در واقع یکی بودند که درجات پیشرفت را هر چه سریعتر با یکی شدن با "کومله" طی کردند و اسم و رنگ عوض کردند، وگرنه محتوا همون بود: خریت … /

ندا: اعتراف نکن احمق، مگه تو هنوز خری؟! تازه چرا تهمت میزنی به دیگران/

شاهین: راست میگی من نباید کسی را برنجانم، اصلن ما هیچ کدام خر نبودیم و فقط خوش قلب و ساده دل و اَحم.../
گزارشگر: ندا وسط حرف میپرد و میگوید: خوب خوب باز کار خرابی نکن!/


... و یه مدت با "سازمان رزمندگان آزادی طبقه ی کارگر" و یه مدت هم با "جریان انقلاب سوسیالیستی". و هیچ "رده"، مده هم نداشتم… /

ندا: یعنی کارمند !! ساده/

... از خوش شانسی هم به جز نوش جان کردن یکدفعه‌ی ده بیست تا ضربه ی پشت سر هم و با صدای تق‌تق ِ نسبتن جانانه و به آنجایی که سر و گردن به هم وصل میشوند، از طرف گارد شاهنشاهی در دانشگاه … /

ندا: حالا می‌فهمم که لغتِ سِرتق که به تو میاد از کجا ناشی شده! ریشه اش از سَرتَق بوده!/
شاهین: حالا چرا فقط میگی "لغت"؟ "کلمه"ی "واژه" روهم بگو تا به بعضی از هموطنان یه مقدار عزیز و گمراه و یه مقدار "بخشی از وطن را پرست"، که یه مقدار "عرب و زبان عربی را میدانند پست" و یه مقدار "زبانِ فارسی پرست"، که نگرانند ؟! که "مبادا کلماتی از گیلکی و ترکی و لری و کردی و عربی ِ خوزستانی و ... وارد زبانِ فارسی بشه" و کلا هموطنان یه مقدار برتری‌نژادی‌زبانی‌زده! بر نخوره /

ندا: بیشعور ِ احمق، تو میخوای به مردم بر نخوره و کارو خرابتر میکنی؟ /
شاهین: ببخشید، ببخشید، اصلن راسیست چیه؟! نه نه، خوب بعضیا به زبان فارسی عشق میورزند! و عشق ورزی کلّن کار خوبیست!/


... و هفت تا!… /

ندا: تعداد دقیقشو از من نخواهین و "مظلوم نما" را بپایین!/

... ضربۀ محکم از طرف پوتینهای یک پاسدار به ساق پای عزیز و گذران مدت کمی در بازداشتگاه های کمیته و هتل "اوین" و بیرون انداخته شدن از آنجا بخاطر عدم کفایت و شایستگی! و درآوردنِ خل بازی… /

ندا: یعنی واقعن خل نبودی؟!! ولی چه شانسی آوردی، چه شانسی آوردی، اگه فقط دو روز بیشتر اونجا بودی، تظاهرات مسلحانۀ مجاهدین باعث میشد من ِ بیگناه! رو اعدام کنند!/

... چیز دیگری نصیب من نشد! تا اینکه یه مدت بعد …

ندا: از اون اول حساب کنیم، شد حدود 10-12 سال/

... به این نتیجه رسیدم که مارکس عزیز و گمراه و خوش قلبم … /

ندا: فدای اون ریش انبوهش بشم!/

... اشتباه گفته و طبقۀ کارگر هرگز نمیتونه به قدرت برسه … /

ندا: همونطور که تو هنوز به دلبر نرسیده ای!/

... و فوقش یه عده که به نام آنها حزب درست کرده اند، به قدرت میرسند، و زیاد هم به ندرت نرسیده اند … /

ندا: یعنی به قدرت/

... و میلیونها نفر مخالف، از جمله کارگرا رو سرکوب و قتل عام میکنند، و برای اینکه خوب تو سرکوب کردن و اعمال "دیکتاتوری پرولتاریا" وارد بشن،از تو خودشون شروع میکنن و آدم های "خودی" را اگه ساز مخالف بزنن، یه حالی بهشون میدن، حتا با قتل! .../

ندا: کدوم بی اطلاعی نمیدونه که از این جریانات بــارها و بارهــا اتفاق افتاده /

رند: وقتی سرمایه تبدیل به شیطان ، و مارکس و لنین و " دیکتاتوریِ پرولتاریا "، تبدیل به خدا و دین و اصول دین بشن ، و دین و سیاست هم قاطی ِ هم بشن، اونوقت در راه رسیدن به بهشت ، جان عزیز میلیونها انسان میشه مثل ارزش تکه های خِشت! در راه رسیدن به بهشت، میلیونها انسان باید خفه بشن و نگن حرف شیطانی و زشت! /

... و 10-12 سال تجربه و فکر برای من کافی بود تا به دمکراسی‌پارلمانی‌خواهی برسم. و منظور من از این معرفی بیشتر برای این بود که بگم اگه من تنفر بسیار شدیدی از کمونیست‌های استالینیست و کلّن برخوردهای سرکوبگرانه و ناشرافتمندانه دارم، و همچنین به کلیۀ عدالت و یا قدرت‌خواهانی که "دیکتاتوری ِ کمونیستی" را به نام یه جور "دمکراسی" میخوان جا بزنن و یا از روی بی‌فکری جانمیزنن و بلکه "ایمان" دارن… /

ندا: " دمکراسی ِ شورائی "ِِ ادعایی یعنی مردم حق ندارن به احزابشون رای بدن و نماینده هاشونو بفرستن مجلس یا "پارلمان" تا به این طریق قدرت قانونگذاری و تعیین دولت بدست بیارن! یعنی مردم ایران! اگه صد تا حزب هم که درست کنید، ما گه‌مون هم حساب نمیکنیم! که ببخشید یه مقدار بی‌تربیتی شد!/

... از جمله به مجموعه ای به نام "حزب کمونیست ..." به چشم دشمن نگاه میکنم … /

ندا: البته گمراه و دشمن فراوان است و آدم باید آنها را اگر وقت داشت به راه خود! هدایت کند، چونکه آدم بیخود راهی را انتخاب نمیکند!/

... برای اینه که اصلن دلم میخواد، و کسی حق ندارد که حق تنفر مرا از من بگیرد، مگر با بوسه‌ای به نشانه‌ی بازگشت به فهم و شعور، چون قراره آزاده باشیم.
در حال حاضر! هم یک سوسیال (لیبرال) دمکرات هستم (قبول حق مالکیت، کنترل ماورا.اولترا.لیبرال.سرمایه.داریسمِ هار، که تاچر و ریگان را میتوان نمایندگان این طرز فکر دانست، حق سرمایه داری رقابتی که دولت هم در بخشهائی که مهم تشخیص میدهد، بتواند به نفع اجتماع با سرمایه گذاران خصوصی با شرایط برابر رقابت کند) و طرفدار داشتن یک رئیس جمهور یا شاه* و ملکه ای بی قدرت و تشریفاتی میباشم، و نه سلطنت مشروطه یا شاهی مثل شاه سابق را قبول دارم و نه رئیس جمهوری مثل "پوتین" یا "حسنی مبارک" و  … را.



Wednesday, July 22, 2009

معرفی ِ ماتلی و ماتلی‌مدال


* در رابته با غلَت‌های اهتمالی‌ی! املاعی



این مقاله! برای اوّلین بار در وسط‌های سال ۲۰۰۶ منتر شد

معرفی ِ ماتلی و ماتلی‌مدال

این کلیپ هم بعدن اضافه شوده


این ماتلی‌مدال! یک مامور سازمان جاسوسی ِ شوروی سابق
و البته در غالب یک شخصیت کارتونی بود و در آن موقع و در آنجا
مدال بازی فراوان، چون طبقه ی کارگر بدون مدال اموراتش درب و داغان!

و کارگرا در شوراهایشان اگر رای گیری‌ای بود، باید به کمونیستها رای میدادند، وگرنه
هیـچی، به حکومت کارگری از طرف همین کارگرای نمک‌نشناس! خیانت شده بود

و خیانت به مملکت خوب نیست! و اون موقعها که سوادِ اعدام نکردن نداشتن که!
پس اسلن اگه میگفتی "تروتسکی خوبه، نه استالین"! یعنی با شیطانِ بزرگ سرمایه
همدَستی، و باید به حسابت برسیم. حالا اونائی که با

"حکومتِ پارلمانی‌انتخابی‌دوره‌ای‌باآزادی"

مخالفن، احتمالا مطمئن هستند که مردم به آنها رای نخواهند داد
و میخواهند زوربازی دربیاورند و زور بالای زور هست به وفور!
مثلا من زورم را به آنها نشان میدهم و میگویم که اگر به راهِ راستِ مستقیم
حق ِ رای دائمی و هم سراسری و هم استانی، برای تعیین قدرتِ ضروری
سراسری و محلی و استانی، که بعضی جاها میشود خود بخود خلقی

/صمد: بهضی از این اُوشنفکرای دهِ بالا میگن خلق و خو اصلا یعنی چی؟
اونوقت مُنُم بشِشون میگُم اگه جرئت دارید بیاین دهِ پایین تا یه خلق و خوئی بهتون
نشون بدیم که یک وجُب روش روغن داشته باشه! شما حالا بیاین! ای اخمخای بی‌خُلق/

...مثلن در استان آذربایجان قدرت استانی بدست خلق/ مردم آذری‌زبان
و در استان کردستان به‌دست خلق/مردم کردزبان
خواهد افتاد، و بگیر تا خوزستان و بلوچستان و غیره، و همه مان خوشحال میشویم!

آری اگر به این راه راست آمدید که خوبه و اگر به راه مستقیم نیامدید
آنوقت اجر شما با حضرت فعلا ندا ! تا دیگران نکرده اند کودتا.

باری، این ماتلی‌مدال چون چندبار از مدال گرفتن حال کرده بود و غرور و غیرتِ کارگریش
زیاد شده و به جوش آمده بود، به خود گفت: پس زیر دستان من هم به خاطر وفاداریِِ
بیشتر به طبقۀ کارگر، نیاز طبیعی به مدال دارند که با شیطانِ سرمایۀ بزرگِ آمریکا،
غیورانه‌تر مبارزه کنند. پس من به ماتلی که سگ خدمتگذارِ زیر دستم است،
دائم مدال بدهم که انگیزه ای برای اون زندگی ِ سگی‌اش داشته باشد!
بنابراین، اگه ماتلی کار خوبی میکرد، با حالت بامزه ای میگفت: ماتلـــــی! مداااال!
و به او مدال میداد، و چون دائما و آخرسر شکست میخوردند و سقوط میکردند، در همان
حالتِ سقوط باز میگفت: ماتلی! مدال! به این معنی که مدالاتو پس بده! و بیچاره ماتلی!

حالا من از این شخصیتهای کارتونی، به عنوان گرایشهای
درونی ِ انسانها استفاده کرده ام. یعنی ما تو خودمون، بخشی داریم که
"تشویق کننده" است و بخشی که "تشویق خواه"ی اش را لو ندهیم بهتراست!

/ ندا: و بدون عشق زندگی تباه است، و نبوسیدنِ من گناه است حتا از طرف هادی! /

/ صمد: و صمد لیلا را چشم به راه است، وگرنه انگشت به چشم عیندالله است!/

و این انگیزه ها هم در رابطه با خودمونه و هم در رابطه با دیگران.
و اگر من مدالی؟! بدهم! منظور اون سگِ کارتونی نیست، عزیزم!

/ سرو نا: آری اینچنین بود!




رنــد
عـالم‌ســوز

شـاهـین دلـنشـین
نـــــــــدا کــاویـانی
جـواد سگِ‌نگـهبان
آخـریــن پـســت‌ها
گـزارشـگر: شـــاهین، خُــود
و دیگران! را نصیحت می‌کند:ا
تـــــــــو ای
رند عالمسوز خالی‌بندِ
مــهربـــان‌پــاچــه‌گــیــــــــر
سیاست‌ندار: اصولن، خالی‌بندی
در سیاست بعضی موقع‌ها خوب است
امــا باید یه خــالی‌ای بـبندی که بگنجه
بی‌ادب: از نضر* ادبـی، بـی‌ادبـی‌ست
کــــه پـــاچه‌ی کسی را بگیریم
پـــس منـــضور چیــــــست؟

گزارشگر: شاهین، که منضور
اصـلی‌اش هــم هــمــیــن! بــود
در ادامه‌ی نصیحت‌هایش فرمود!:ا
و تو ای ماتلی و ماتلی‌مدال و
نـــــــــــــــــــــــدا
و صـــمــد و
جوادِزندانی‌وحشی‌پـاچه‌گیر
تا مـیتوانی پــــاچه بگیر! که تا
کـــه تــا، کـــه تــا، کـــه تــا
...
ادامه




درباره ی من
وقتی تو اواخر زمان شاه وارد دانشگاه شدم، به خاطر حماقتی مختصر! و فضای حاکم …1




معرفی
ماتلی و ماتلی‌مدال





مجموعه‌ای
بزرگ از آیات قرآن
در مورد اجباری نبودن دین

...
...
پيامبر وظيفه‌‏اي جز ابلاغ رسالت ندارد/ تو مامور اجبار آنها به هدايت نيستي/ بگو من فقط بيم ‏دهنده و بشارت ‏دهنده‏‌ام/ در قبول دين، اكراهى نيست (در دين هيچ اجبارى نيست)/ وظيفه ندارى آنها را مجبور سازى/ تو فقط تذكر دهنده‏‌اي/ آن كس كه گمراه شده است به شما زيانى نمى‏رساند بازگشت همه شما به سوى خداست/ هدايت آنان (به طور اجبار) بر عهده تو نيست‏، بلكه خداوند هركس را كه بخواهد هدايت مى‏كند/ اگر خدا مى‏خواست مشرك نمى‏شدند و ما تو را مسؤول آنها قرار نداده‏ ايم/ اگر پروردگار مي‏خواست تمام آنها كه در روي زمين هستند همگي (از روي اجبار) ايمان مي‏آوردند، آيا تو مي‏خواهي مردم را مجبور سازي كه ايمان بياورند؟/ هيچكس نمي‏تواند ايمان بياورد جز به فرمان خدا/ بگو هر كس هدايت يابد براي خود هدايت شده، و هر كس گمراه گردد به زيان خود گمراه شده، و من ماءمور (به اجبار) شما نيستم/ در هر حال تو فقط مامور ابلاغ هستي و حساب (آنها) بر ماست/ پروردگار تو به كسانى كه از راه او گمراه گشته‏ اند، آگاهتر است/ پروردگار تو ميان آنها در قيامت به حكم خود داوري مي‏كند/ رستاخيز بطور قطع خواهد آمد من مي‏خواهم آن را پنهان كنم تا هر كس در برابر سعي و كوشش خود جزا ببيند
...
...





وقتی خدا تو قرآن
مهلت میده به شیطان
تــــــــــا روز قیــــــــامت

تو چه‌کاره‌ای که گیر میدی به
حجاب و دین و عبادت ملت؟





امیدوارم
اگه مسلمونی
مسلمون آزاده‌ای باشی
ولی اینو بدون که
طبق این آیات
محمد
پیغمبری برای قوم عرب بود
...
...
سوره ۱۳: الرعد
تو فقط هشداردهنده‏ اى و براى هر قومى رهبرى است ﴿۷﴾ا

سوره ۱۴: إبراهيم
ما هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر به زبان قومش تا [پیغام ما را به زبانی که میفهمند] براي آنها آشكار سازد... ﴿۴﴾ا

سوره ۱۲: يوسف
الف لام راء اين است آيات كتاب روشنگر ﴿۱﴾ا
ما آنرا قرآن عربي نازل كرديم تا شما [عرب زبانان بتوانید] درك كنيد ﴿۲﴾ا
...
...






از
اینکه
موسوی گفت
حاکمیت از خشم مردم
بــتــرسـد نـه از مـا

چه نتیجه‌ای می‌گیریم؟




ترانه‌های من
شامل متن ترانه‌ها و
ملودی‌هایی که این ترانه‌ها
روی آن‌ها نوشته شده‌اند
اگر صدایش را دارید

ایـــن تــرانــه‌ها
را بخوانید





قرار
زیـــر را تبلیــغ

و به قراری ثابت تبدیل کنیم
و دوست و فامیل را هم، هر ماه
برای این قرار خبر کنیم
پنج‌شنبه‌ی اولِ هرماه
از ساعت 5،6 بعدازضُهر*
و بــــــــدون شــــــــــــــــــعـــار
گردشی به تَرَفِ میدان انقلاب
با جمعی که کـم کـم میشه
بــــــــــی‌شــــــــــــمار

و وقتی که شدیم بی‌شــمــار
همان فرداش هم شاید شدیم بی‌قرار
و از حکومت درآوردیم دمــــار
و اصلن تویی که بدون شعار
نـــداری روزگـــــــــــار
خوب یــه روز دیـــــگه
برای دادن شعار، قرار بذار
ملتی که نتواند این کم‌خطرترین حرکت را تحت عناوین مختلف سامان دهد، همیشه شکنجه می‌شود
و جان می‌دهد

این حرکت را جزو رسم و رسوم
و مانند یک سنگر بتُونی
محکم و پایدار کنیم






















































































































































































































































































Powered by Blogger.









































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































*
چرا

تعهدی
به "خَــت" یا
املاعِ "فارسی؟!" ندارم

هـمـراه بــا تــرانـه‌ی
الـفـــــــــــــبــا






اگر
توافق کنیم

کــــه مقـــام
رئیـــس‌جمهور
ملکـــه‌‌وپادشـــاه
تشریــفاتی باشد
بـــــــــــــــه زودی به
اتـحــــــادی بـــــــــزرگ
میــــــــــــــــــــــــــرسیم


انقدر سخت است که قبول کنیم
یک مجلس آزاد، در راس امور مملکت
باشد؟!/ ندا: با این توافق بسیـاری از
نگرانی‌ها و دشمنی‌ها از بین می‌رود
و شـــاید بسیـاری از کسانی که در
فکر قدرت یا دیکتاتوری جدیدی
هستند دســت از سر مردم بردارند
اگر اعضای شورای رهبریِ اصلیِ
آینده‌ی جنبش، افرادی باشند که زیر
ایــن توافق‌نامه را امضا کرده باشند
بـــــــــــــرای امثـــــــــــــــال مـــــــن
زیــــــاد مهم نخاهد* بـــــود که در
ترکیب مثلن 21 نفره‌ی این
رهبــــــــــــــــــــــــــری
اســـــــامی‌ای چـــــــــــون



من
ماتلی‌مدال

مــــــدال
رهـبــــــــــــریِ
جنبش سبز آزادی‌خاهی*
همیـــــــشه مسالمت‌جویی
واقعـن اصلاح‌تَلَبی و منـادیِ
اسلام
رحمانی/دمکراتیک/حقوق بشری

را به‌ گـــردن آقـــایان محترم
موسوی و کروبی
و نمایندگانشان می‌اندازم

و میروم تا برویم! به سراغ تعیین
رهبری‌ اصلیِ جنبش آزادی‌خاهی

رهبری‌ای که نه اهل هوچی‌گری
و دادنِ شعارها و فرمان‌های
بـــدون پشتــــــوانه باشد

نه مســـالمت‌جویی را بعنوانِ
راهِ همیـــــــشگی یا استراتژیکی
تبــلیــــــــــــــــــــــــــــــــــغ کند
و نه راه مُزاکرات مستقیم؟! و
غیرمستقیم را، در صورتِ
قدرت گرفــــــتن جنبش
ببنــــــــــــــــــــــدد








همه‌ی
دمکرات‌ها
سکولار هستند
امـــــــــــــــــــــــا
همـه‌ی سکـولارها
دمکرات نیستند





بخشی از آرشیو زیرین
http://rendeaalamsuz.blogspot.com
وبلاگ سابق من، که متاسفانه رمزش را
از دست دادم و خوشبختانه از بین نرفت
به تدریج به آرشیو بالا
منتقل خاهد* شد
2009 +: June (16) May (5) April (7) March (4) February (8) January (12) 2008 : December (5) November (7) October (4) September (2) August (9) July (8) June (4) May (6) April (9) March (8) February (19) January (8)
2007 : December (10) November (13) October (13) September (14)



پستهای سال 2006
و فعلن فقط بخشی از آن‌ها
از سایت www.taraane.com
که دیگر وجود خارجی ندارد
به آرشیو بالا منتقل شده است