Thursday, September 30, 2010

حمله به اسلام فقاهتی، کمک بزرگی به دمکرات شدن مسلمانان می‌کند. 3 نمونه از اکبر گنجی


بعدنوشت: با عرض معذرت، این مطلب عجولانه نوشته شده و در درستی‌یه آن شک دارم. بعنوان فردی سیاسی، ترجیح میدهم که کل اسلام و قرآن و شخصیت‌های مهم آن را زیر سوال نبرم، چرا که چنین کاری پایه‌های اعتقادات و اتکای یک فرد مسلمان معمولی را فرو می‌ریزد و بیشتر به درد تبلیغ بی‌دینی می‌خورد. من مخالفتی با چنین تبلیغاتی ندارم، ولی قوی کردن جبهه‌ای که تلاشش را نه بر بی‌دین کردن مردم که بر دمکرات کردن دین و آیین و تفکراتشان گذاشته است، ترجیح می‌دهم.


شاید برای شما هم مثل من بارها اتفاق افتاده باشد که شک کرده باشید تا چه حدی و با چه لحنی می‌توان و درست است و باید قرآن و اسلام و شخصیت‌های دینی را زیر سوال و نقد برد؟ مثلن آیا درست است که ناعادل بودن حضرت علی را به رخ مسلمانانی که او را مظهر عدالت و مساوات و حق‌طلبی میدانند، بکشید یا نه؟ اکبر گنجی در اینکه نشان دهد حضرت علی مردم را به زور و تهدید به آتش‌زدن خانه‌هایشان، مجبور به شرکت در نماز جمعه می‌کرده، تردید به خود راه نداده است:

اکبر گنجی: «... اسلام فقاهتی شیخ طوسی، دارای روایاتی است که آتش زدن خانه ی کسانی را که در نماز جماعت شرکت نمی کنند مجاز می دارد. شیخ طوسى به نقل از امام جعفر صادق صلوات اللّه عليه حكايت فرمايد: روزى به حضرت اميرالمؤ منين امام علىّ بن ابى طالب عليه السلام خبر رسيد: عدّه اى از مسلمانانى كه در همسايگى مسجد زندگى مى كنند، به نماز جماعت در مسجد حاضر نمى شوند. پس آن گاه امام ، اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام در جمع نمازگذاران حضور يافت و بعد از اقامه نماز، ضمن ايراد خطبه اى اظهار داشت : شنيده ام عدّه اى از افراد، در مساجد ما و در صفوف مؤ منين مشاركت ندارند و با ما به نماز جماعت حاضر نمى شوند. از اين به بعد، كسى حقّ ندارد با آن ها هم غذا و همنشين و هم سخن گردد. و همچنين كسى حقّ ندارد با ايشان پيمان زناشوئى ببندد و يا به ايشان كمك نمايد، تا مادامى كه آنان نيز همانند ديگران در جمع مسلمين حضور يابند و در نماز جماعت شركت كنند. سپس آن حضرت افزود: چه بسا ممكن است دستور دهم كه خانه هاى چنين افرادى را بر سرشان تخريب كرده و آتش زنند و بسوزانند، مگر آن كه از اين عملشان دست بردارند و به درگاه الهى توبه نمايند. امام جعفر صادق عليه السلام در ادامه افزود: مؤ منين به وظيفه خود كه اميرالمؤ منين علىّ صلوات اللّه عليه مشخّص نموده بود عمل كردند و با افراد متخلّف ترك معاشرت و معامله نمودند، تا آن كه بالا خره ، آن ها از عمل خود پشيمان شده ؛ و همراه ديگر نمازگذاران در مساجد؛ و نماز جماعت شركت كردند.»

او حتا با گرامی نامیدن حضرت محمد، سعی میکند چهره‌ای از واقعیت او را به‌نمایش گذاشته و خواننده را به موضع‌گیری وادارد:

همانجا: «... شیخ انصاری(1281 ه) در مکاسب چه نوع اسلام فقاهتی اختراع کرده است؟ او می نویسد که در کتاب کافی، با سند صحیح، از ابو عبدالله (امام صادق) روایت شده است که وی گفته است که پیامبر گرامی اسلام گفته است: "اذا رایتم اهل الریب و. .. بذلک الحسنات و یرفع لکم به الدرجات: هرگاه ، پس از من ، به کسانی برخوردید که یا در دین شک دارند یا چیز نوظهوری به دین وارد می کنند بیزاری خود را از آنان آشکار کنید و تا می توانید دشنامشان دهید و بدگویی شان کنید و افتراشان بزنید و دروغ و بهتانشان ببندید تا امیدشان به تباه کردن اسلام نومید شده و این کارها مردم را از اطرافشان پراکنده کند تا از بدعتهایشان چیزی نیاموزند. خدا به خاطر این کارها برایتان حسنه می نویسد و درجات شما را متعالی می گرداند"... »

و چرا مردم ندانند که امام باقر همه را به جز شیعیان، حرامزاده میدانسته؟

همانجا: «... کلینی در اصول کافی، روایت زیر را نقل کرده است: عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْعَبَّاسِ ... عَنْهُمْ أَجْمَلُ ثُمَّ قَالَ وَاللَّهِ یَا أَبَا حَمْزَهَ إِنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ أَوْلادُ بَغَایَا مَا خَلا شِیعَتَنَا: ابو حمزه مى ‏گوید : به امام باقر علیه السّلام عرض کردم : برخى از هم کیشان ما به دگراندیشان دروغ مى بندند و آنها را به حرامزادگى نسبت مى‏ دهند . امام باقر علیه السّلام فرمود : سخن نگفتن در باره آنان نیکوتر است ، و سپس فرمود : اى ابا حمزه ! به خدا سوگند! جز شیعیان ما، همه مردم زاده‌ی فحشایند"...»

موضوع این نیست که بیاییم و هر فحش و بدوبیراهی به اسلام و قرآن و محمد و علی و عمر و دیگر عمامه‌داران بدهیم و هر مسلمانی را بر طبق آیه‌های قرآن، یک طالبان به‌شمار آوریم و مدرک طالبانی نبودن را نامسلمانی یا بی‌دینی بدانیم و بین مسلمان و نامسلمان و دین‌دار و بی‌دین، دره‌ای عظیم و پرنفرت ایجاد کنیم، اما می‌شود عین حقیقت را، که بار اصلی‌یه آن اعتراض به زورگویی، تبعیض، برده‌داری، زیرپاگذاشتن حق عقیده و دیگر حقوق بشری و تبلیغ دمکراسی است، بیان کرد و ضمن اینکه شناخت و آگاهی‌یه طرف مقابل را گسترش بخشید، به عقل و وجدان این مسلمان قرن 12 ارجاع داد تا اگر مسلمان می‌ماند، مسلمان آزاده‌ و دمکراتی باشد و سعی کند اسلامش را از عناصر طالبانی‌ و مربوط به تمدن 1400 سال پیش حذف کند.




Tuesday, September 28, 2010

دشمن را دچار استرس کنیم، توام! با دلشوره و نگرانی و ترس. پیام رمزی‌یه زیر، بی‌معنی است!ا


یک پیام بسیار بی اهمیت و شاید هم پر از آن برای یک جوان با نام رمزی و شاید هم حقیقی که در ایران زندگی می‌کند:

اونتاش ناپیریش پسر هوبانومنا! زیگورات، هدیه ات به اینشوشیناک در حال نابودیست




Monday, September 27, 2010

وقتی خدا تو قرآن مهلت میده به شیطان تا روز قیامت، تو چه‌کاره‌ای که گیر میدی به حجاب و دین و عبادت ملت؟


سوره 15: الحجر:

... و (به خاطر بياور) هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل خشكيده‏اى كه از گل بدبويى گرفته شده، مى‏آفرينم. (28)
هنگامى كه كار آن را به پايان رساندم، و در او از روح خود (يك روح شايسته و بزرگ) دميدم، همگى براى او سجده كنيد!» (29)
همه فرشتگان، بى استثنا، سجده كردند (30)
جز ابليس، كه ابا كرد از اينكه با سجده‏كنندگان باشد. (31)
[خداوند] فرمود: «اى ابليس! چرا با سجده‏كنندگان نيستى؟!» (32)
[ابليس] گفت: «من هرگز براى بشرى كه او را از گل خشكيده‏اى كه از گل بدبويى گرفته شده است آفريده‏اى، سجده نخواهم كرد!» (33)
[خداوند] فرمود: «از صف آنها ( فرشتگان) بيرون رو، كه رانده‏شده‏اى (از درگاه ما!). (34)
و لعنت تا روز قيامت بر تو خواهد بود!» (35)
[ابليس] گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخيز مهلت ده (و زنده بگذار!)» (36)
[خداوند] فرمود: «تو از مهلت يافتگانى! (37)
تا روز آن زمان معین (38) ...


سوره 7: الاعراف:

ما شما را آفريديم؛ سپس صورت بندى كرديم؛ بعد به فرشتگان گفتيم: «براى آدم خضوع كنيد! » آنها همه سجده كردند؛ جز ابليس كه از سجده‏كنندگان نبود. (11)
(خداوند به او) فرمود: «در آن هنگام كه به تو فرمان دادم، چه چيز تو را مانع شد كه سجده كنى؟» گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريده‏اى و او را از گل!» (12)
گفت: «از آن (مقام و مرتبه‏ات) فرود آى! تو حق ندارى در آن (مقام و مرتبه) تكبر كنى! بيرون رو، كه تو از افراد پست و كوچكى! (13)
[شیطان] گفت: «مرا تا روزى كه (مردم) برانگيخته مى‏شوند مهلت ده (و زنده بگذار!)» (14) 
(خداوند) فرمود: «تو از مهلت داده شدگانى!» (15) 
[شیطان]گفت: «اكنون كه مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقيم تو، در برابر آنها كمين مى كنم! (16)


سوره ۱۷: الإسراء

به ياد آوريد زماني را كه به فرشتگان گفتيم براي آدم سجده كنيد، آنها همگي سجده كردند جز ابليس كه گفت آيا براي كسي سجده كنم كه او را از خاك آفريده‏اي؟! ﴿۶۱﴾
(سپس) گفت اين كسي را كه بر من ترجيح داده‏ اي اگر تا روز قيامت مرا زنده بگذاري همه فرزندانش را جز عده كمي گمراه و ريشه كن خواهم ساخت! ﴿۶۲﴾
فرمود: برو! هر كس از آنان از تو تبعيت كند جهنم كيفر آنها است، كيفري است فراوان! ﴿۶۳﴾
هر كدام از آنها را مي‏تواني با صداي خودت تحريك كن، و لشكر سواره و پياده‏ ات را بر آنها گسيل دار، و در ثروت و فرزندانشان شركت جوي، و آنها را با وعده‏ ها سرگرم كن ولي شيطان جز فريب و دروغ وعده‏اي نمي‏دهد. ﴿۶۴﴾
(اما بدان) تو هرگز سلطه‏ اي بر بندگان من پيدا نخواهي كرد (و آنها هيچگاه به دام تو گرفتار نمي‏شوند) همين قدر كافي است پروردگارت حافظ آنها باشد. ﴿۶۵﴾



Thursday, September 16, 2010

ای معاون سابق، ای خبرنگار، ای خبرگزاری، یک کمی دقت کن! 7 هزار دلار با 7 میلیون دلار خیلی فرق داره


وقتی خبر زیر را خواندم، اول اسیر جوّ شدم، ولی به نظرم اومد یه جای کار می‌لنگه. 70 میلیون ضرب‌در 7 میلیون دلار، میشه: 490 هزار میلیارد دلار. پس وقتی در اینجا صحبت از 495 میلیارد شده، یعنی هر ایرانی باید 7000 دلار بسلفه! نه 7 میلیون دلار.

جرس: «خیانتی که برای۲۵ سال دامن کشور را خواهد گرفت ... معاون سابق امور بین‌الملل وزارت نفت و نماینده اسبق ایران در سازمان ملل متحد، پرده از کیفیت معامله ای توسط برداشت که در صورت تصویب آن در مجلس، “خیانتی برای ۲۵ سال دامن ایران راخواهد گرفت.”
هادی نژاد حسینیان معاون سابق امور بین‌الملل وزارت نفت در این زمینه خبر داده است: “اگر حجم صادرات به هند و پاکستان روزانه ۶۰ میلیون متر مکعب باشد، از جیب مردم ایران روزانه ۲۵ میلیون دلار به هندی‌ها و پاکستانی‌ها تخفیف داده می‌شود و اگر ۱۵۰ میلیون متر مکعب در روز صادر کند، میزان تخفیف روزانه بالغ بر ۵۵ میلیون دلار خواهد شد و در دوره ۲۵ ساله قرارداد برای حالت اول ۲۲۵ میلیارددلار و برای حالت دوم ۴۹۵ میلیارد دلار تخفیف داده می‌شود. به طور خلاصه قرار است برای رفع تنش بین هند و پاکستان از طرف هر ایرانی ۲٫۳ تا ۷ میلیون دلار به شرکت‌های گاز هند و پاکستان کمک بلاعوض شود.”... »



Wednesday, September 15, 2010

آقای «علی‌رضا رضایی» لطفن نه مبلغ فرهنگ تجاوز باشند و نه کسی را تهدید به تجاوز کنند


در مبارزه با فرهنگ تجاوز، اول این قسمت از حرف‌های تهدیدآمیز اخیر ایشان را به کسی که گویا برای دریافت پناهندگی و سوءاستفاده، خود را انقلابی و خبرنگار جازده بخوانید:

علی‌رضا رضایی: « خالی‌بندان در جهان صنعت‌گرند! ... ما: ببین! من نه علی الحساب از این سی سال خارج مونده‌هام که زیاد آمار اوضاعو ندارن تو اینارو که براشون میگی بگن آخ الهی بمیرم برات بعد جفت جفت تیغشون بزنی، نه به کارت میام که محض مخ زنی بیشینی از این قصه‌ها بگی طرف غش کنه برات بعد بکشی پائین که محل تجاوز رو نشونش بدی تهش هم بگی ما که کشیدیم پائین، خب چه کاریه! بیا محل‌های دیگه رو هم ببین! بشینی دوباره از این ویز-ویزها بکنی این‌دفعه خودمون همینجا می‌ریزیم سرت دسته جمعی یه سابقه انقلابی تمیز برات می‌سازیم‌ها! والا!»

خوب خودمونیم! جواب یه عده که از قضا همه مرد هستند! و اومدن یه خالی‌بندی‌هایی کردن و شاید سوءاستفاده‌یه مالی و جنسی از زنان ساده‌! خارج‌نشین هم کرده‌اند اینه که ملت و از جمله آقای رضایی، در نقش ناجی‌! این زنان، این مردان را به تجاوز تهدید کنند؟ این چه فرهنگ لمپنی‌ای است که آقای علی‌رضا رضایی مبلغ آن شده است. من مخالفتی با آگاهی‌دادن یا افشاکردن (البته به‌جز دخالت در زندگی‌یه خصوصی افراد) ندارم ولی کسی که کس دیگری را به هر دلیلی و از جمله به دلیل خالی‌بندی! تهدید به تجاوز می‌کنه، بدجوری میراث تجاوزکاران و فرهنگشان را به ارث برده و آنرا اشاعه میده و خوب، یه عده‌ای هم باید با این فرهنگ مبارزه کنند. همین پریروزها بود که ایشون با دوستشون نیک‌آهنگ کوثر، در مبارزه با سبزاللهی‌ها، به شیوه‌ای کثیف این طور نوشتند:

علی‌رضا رضایی: «مشروح دیدار فوق محرمانه ما با نیک آهنگ در پاریس ! ... ما : دست شما درد نکند . راستی ما چرا باید از موسوی بد بگوئیم هی ؟ دلت خنک می‌شود خدای نکرده ؟ آخر ما از موسوی یک کم خوشمان می‌آید بعضی وقتها و از کروبی بیشتر کم خوشمان می‌آید خیلی وقتها .
نیکان : خنگ خدا ! همین است که بعد از اینهمه مدت هنوز گشنه می‌باشی ما که مهمانیم باید در پاریس برای تو سیب زمینی سرخ کرده و از آن نوشیدنهای مبتذل بخریم دیگر . الآن باید یا بدون تف و صابون بروی در انتهای این دو نفر دربیائی یا باید با یک تن تف و صابون هم از انتهای همین دو نفر رد نشوی . اینطوری می‌توانی هر روز سی دفعه سیب زمینی سرخ کرده که خیلی دوست میداری بخوری با نوشیدنیهای مبتذل دیگر .
ما : عجب ! آنوقت ببخشید جسارتاً اگر یکنفر بدون تف و صابون رفت در انتهای این دو نفر و زبانم لال گیر کرد دیگر درنیامد چه جوری می‌شود ؟
نیکان : آنوقت طرف تازه می‌شود سبز اللهی !»

حالا من نمی‌دونم که چرا کسی پیدا نمیشه به ایشون بگه رفیق، دوست یا برادر عزیز! لایه‌های لمپنی را دور بریز و ازشون بپرسه که دوست داشتید همونطور که شما صحنه‌ی تجاوز به موسوی و کروبی از طرف سبزاللهی‌ها را تصویر کردید، یه نفر هم صحنه‌ی تجاوز به پدر و مادرت را تصویر می‌کرد؟


شاهکارهای ایشون یکی دوتا نیست. همین چند روز پیش، همجنس‌گرایان را ابنه‌ای نامیدند و در داستان‌های خشتک جر دادن، خشتک عمامه کردن، خشتک پرچم کردن ایشان که نقل و نبات نوشته‌هایشان هست، متاسفانه همه، هم حکومتیان و هم مردم آزادی‌خواه! هر دو تجاوزگر می‌شوند. البته خود ایشان هم بعضی موقعها هم اقرار می‌کنند که نمی‌دانند چرا انقدر خشتک خشتک می کنند، که در جواب باید به ایشان گفت عزیز جان، شما باید برید پیش یک روانشناس.

علیرضا رضایی: «آقای خزعلی ! منم بودم تا مامانم اجازه نميداد چيزی نمی نوشتم ... ! راست ميگوئي تو دكتر جان ! وقتي آدم يك چيزي تلاوت ميكند دوستان محترم سبز خشتك آدم را سرش پرچم ميكنند ... ميدانم دكتر جان ، تف ندادن خيلي سخت است آنهم وقتي كه آدم وسط ماجراي كهريزك شيرجه ميرود توي اندوه لبنان و بقيه خشتكش را سرش عمامه ميكنند . ... همان آخوند بشوي تا اگر چيزي سرت عمامه ميشود به كار همان غزه و لبنان بيايد . آخر خشتك هم شد عمامه ؟ ... وگرنه ميداني كه من هيچوقت از خشتكم حرف درنمي آورم . حالا اينكه چرا اينقدر خشتك در اين نوشته كاربرد دارد را خودم هم نميدانم ... »

به قول ماعر: هزاران بار خشتک جر بدادی، گهی عمامه، گه پرچم نمودی . برایت فرق نکرد این مردم هستند یا حکومت ، همه را تو تجاوز‌گر نمودی








Monday, September 13, 2010

از اینکه موسوی گفت* «حاکمیت از خشم مردم بترسد نه از ما»، چه نتیجه‌ای می‌گیریم؟


نتیجه می‌گیریم که حکومت باید از خشم مردم بترسد، بترسد و بترسد. بترسد از آن روزی که مردم مثلن شیشه‌ای برای بانک‌ها باقی نگزارند یا هر روز پمپ بنزینی به هوا رود. نتیجه می‌گیریم (البته اگر تا به حال، خود به این نتیجه نرسیده‌ایم) که این حکومت از آه و ناله نمی‌ترسد و به هیچ وجه نباید به آن تضمین بدهیم که روش مسالمت‌آمیز جنبش، روشی استراتژیک است. حکومت اگر احساس کند که مردم هرگز دست به خشونت نخواهند زد و اگر ببیند که در درون جنبش، حتا برای آمادگی‌یه فرضی یا روز مبادایی برای قیام (که البته همه امیدواریم که پیش نیاید) هم تبلیغ نمی‌شود، با آرامش تمام، یک به یک، ترتیب آزادی‌خواهان را خواهد داد.

این هم نوشته‌یه سابقم در این مورد: «حکومتی که از مردم نترسد، نه تنها هیچ‌وقت برای آنها تره خورد نمی‌کند، بلکه داعمَن دماغشان را خورد می‌کند

اگر برای قیام، آمادگی‌ی فکری-سیاسی-روحی-فرهنگی-روانی-فیزیکی-زمانی-گروهی و خیلی چیزای دیگه نداریم، حداقل، آن‌ را نفی نکنیم. حداقل بگوییم که به آن فکر می‌کنیم. حداقل بگوییم که ممکن است لازم شود. حداقل بگوییم خود را برای آن، آماده می‌کنیم، هرچند که اصلن و قلبن به آن تمایل نداریم و اگر زمانی دست به قیام بزنیم، از روی ناچاری است، به‌خاطر زبان صلح و تفاهم و عقب‌نشینی نفهمیدن حکومت است، به خاطر تن‌ندادن حکومت به کمترین حقوق انسانی‌مان است، به‌خاطر ده‌ها سال به‌خاک‌کشیده‌شدن و تحمل دستهای هیولایی‌ که زانو بر سینه‌مان گذاشته و گلویمان را با شقاوت و قدرت تمام می‌فشرد است، به‌خاطر اجبار است، اجبار، اجبار.
نگزاریم حکومت مطمعن باشد که مردم هرگز شیشه‌‌ی بانکی را خورد نمی‌کنند، هرگز تفنگ‌به‌دستهایش را خلع‌سلاح نمی‌کنند، هرگز به قرارگاه‌های مزدورانش حمله نمی‌کنند. اگر انقلاب 57 ، شکست خورد، نه به‌خاطر این اقدامات، بلکه به‌خاطر فقر فرهنگی بود. به‌خاطر این بود که اکثریت مطلق تحصیل‌کردگانمان، نظام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی‌ی غرب را استثماری و غیرانسانی دانسته و به دنبال حکومت "کارگری"-کمونیست‌ها و یا حکومت "عدل علی"-ملاها بودند. اکنون، هدف اصلی‌ی اکثریت مطلق دست‌اندرکاران این جنبش بزرگ، رسیدن به دمکراسی و احقاق حقوق بشری‌شان از طریق اصلاحات تدریجی در قانون اساسی موجود، و یا در صورت سرنگونی قهرآمیز حکومت، تصویب یک قانون اساسی کاملن دمکراتیک است. شناخت و بلوغ فکری‌ی میلیون‌ها مردمی که امروز به خیابان می‌روند، به‌هیچ وجه قابل مقایسه با مردم 30 سال پیش نیست و دست‌بردن به اسلحه، که امیدواریم پیش نیاید، ذره‌ای از این شناخت و فرهنگ، کم نمی‌کند.»


* موسوی در صحبت با خبرنگار کلمه: «... آیا انها فکر می کنند یا به هر حال این امید را دارند که این نوع محدودیت دامنه تحرک جنبش را کم کند؟ / مسلما اگر چنین فکری دارند اشتباه می کنند. جنبش ریشه دار تر از آن شده است که با محدویت و یا حذف امثال بنده متوقف شود. ریزش مدام مشروعیت و نارضایتی های در حال انباشت وضعیت ویژه ای را در کشور ایجاد کرده است.
اگر سال گذشته شعار «رای من کجاست» توانست میلیونها شهروند مسالمت جو را در روزهای ۲۵و ۲۸ و ۳۰ خرداد دور هم جمع کند اکنون با سیاستهای سرکوب یک سال گذشته و اوضاع معیشتی مردم و فشار های بین المللی ناشی از ماجراجویی ها، احتمال حرکتهای غیر مترقبه بیشتر شده است. بنده و برادر کروبی و دیگران همراهان کوچکی با مردم هستیم. انها جا دارد از خشم روزافزون مردم بترسند نه از ما....»




Thursday, September 9, 2010

اگر خواستید اشک کسی را از جنایات رژیم دربیاورید


مسیح علی نژاد: کلیپی از مصاحبه هایم با خانواده های شهیدان جنبش سبز

این فیلم را ببینید، صدای صاحبان درد است، صدای شهیدان شهر که نمایندگان یک جنبش متکثر هستند.

توضیحات مسیح در مورد فیلم


شهیدای شهر | Martyr's of Our Town






Wednesday, September 8, 2010

طرف رو دارن دوباره میبرن زندان، با شهامت تمام میگه: می توان مسئولیت جنایات انجام گرفته را مستقیما به خامنه‌ای نسبت داد


احمد قابل، که درود بر شجاعت و شرفش، ضمن اینکه سران جنبش سبز توحیدی را در مجامله با خامنه‌ای مورد انتقاد قرار داد و «مردم سالاری دینی» را عنوانی جعلی نامید*، تکلیفش را با خامنه‌ای این‌طور مشخص کرد:

احمد قابل: «... چهاردهم) امروز روزی نیست که از پی دیدارهای مکرر مراجع و دلسوزان جامعه با رهبری کشور و طرح مشکلات و گوشزد کردن زشتی رفتارهای کودتاچیان با مخالفان در کوچه و خیابان و زندان و پلشتی رفتار دستگاه های حکومتی در قوای قضائیه و اجرائیه و نیروهای نظامی و انتظامی و نگاشتن نامه های متعدد به وی و در دسترس بودن سایت های خبری مختلف و وجود تلویزیون های گوناگون برای رؤیت برخی واقعیات تلخ از جنایات انجام گرفته توسط حاکمیت، کسی با رهبری از سر مجامله سخن بگوید و از ایشان رفع مسئولیت کند.

وقتی ایشان مسئولیت شعارهای مردم معترض را به عهده ی سران معترضین می داند و خواستار اعلام برائت می شود(و البته ادعای بیجایی است) و به اصطلاح مجامله را کنار می گدارد و حریمی برای سران جنبش نگه نمی دارد، باهمان منطق خودش و دلایل متقن و قرائن و شواهد بسیار، می توان مسئولیت جنایات انجام گرفته و حمایت از جنایتکاران را مستقیما به او نسبت داد. حال چرا سران جنبش با ایشان مجامله می کنند؟ خدا عالم است. امیدوارم تقیه منجر به پشیمانی نشود!!

امروزه هر نادانی می تواند بفهمد که ایشان حد اقل از بسیاری اتفاقات خلاف قانون و شرع و اخلاق و جنایات انجام گرفته در حاکمیت، با خبر است و اقدامی برای پیشگیری نمی کند. کدام دلیل محکمه پسند تر از اظهارات ایشان در طول ماجراهای پس از انتخابات را می توان ارائه کرد که مستمرا از جنایتکاران دفاع کرده و معترضان مظلوم را محکوم کرده است؟!!

در ماجرای عاشورا، هیچ سخنی از کشته شدن بیگناهان توسط مدافعان حکومت و نیروی انتظامی و ترور افراد متدین نگفت و آدم کشی در ماه حرام و روز عاشورا را (که در حالت عادی جزء گناهان کبیره و بلکه اکبر کبائر است چرا که کشتن یک بی گناه در بیان قرآن همچون کشتن تمامی بشریت است) شایسته ی کمترین توبیخی ندانست و در عوض به مراسم عزاداری (که حداکثر مستحب است) و هتک حرمت آن با اقدام به سوت و کف زدن(که حد اکثر مکروه است و در حد توبیخی اخلاقی باید باشد)به شدیدترین وجه ممکن واکنش نشان داد و با عباراتی که گویا حرام خدا نقض شده است و با تحریک آمیز ترین عبارات مورد سرزنش قرار داد!!

ایشان که به گفته ی خودش«سران فتنه» را به تبری جستن از برخی حامیان جنبش سبز و «توبه کردن از برخی رفتارها و گفتارها» فرا می خواند و خواستار تعیین مرز با آنان می شود، آیا خود از جنایتکاران این چند ماهه تبری جسته است؟!!

آیا از وحشی گری های انجام گرفته در قم و شیراز و تهران و حمله به بیوت حضرات آقایان مراجع و بزرگان سه دهه ی نظام و حمله به متدینان در مسجد و منزل های شخصی افراد مختلف، تبری جسته است؟!!

آیا از قتل و قاتلان ندا آقا سلطان، غنیان، سهرابی و دهها نفر مثل آنان تبری جسته است؟!! آیا از قتل شهید فروهر و همسر مظلومه اش و سایر قتل های زنجیره ای، تبری جسته است؟!!آیا از تروریست هایی که سرو آزاد اطلاحات سعید حجاریان را شکستند و جسم تکیده و معلولش را خداوند همچون آینه ی جنایت جانیان و حامیان نگه داشت، تبری جسته است؟!!

آیا از وحشی گری های سالهای 70 به بعد و خصوصا هجوم مغول وار سال 76 به حریم مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیةالله منتظری(ره) و شکستن و بستن و آتش زدن حسینیه و دفتر ایشان و پاره کردن قرآن ها تبری جسته است؟!! آیا متن پیام تسلیت رهبری در رحلت مرحوم استاد، شاهد و گواهی بر عظمت جرمی که در این سال ها نسبت به آن عزیز خدا انجام گرفت نیست؟!! آیا ایشان از دستور به ادامه ی حصر طولانی معظم له «توبه» کرده است و از عمل سابق خود و دوستانش تبری جسته است؟!!

آیا ایشان از توهین به مخالفان و «بی عقل» خواندن آنان و انواع تهمت های ناروایی که خود به آنان زده و یا حامیان و دستگاه های تحت امرش انجام داده اند، تبری جسته و توبه کرده است؟!!

راست گفت خواجه ی شیراز که؛ «توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند!!؟». چرا آقای خامنه ای به زور نظامیان و نیروهای امنیتی و انتظامی و قوه ی قضائیه (و اخیرا با بهره گیری از اوباش و اشرار سابقه دار) و مداحانی که به گفته ی امیر مؤمنان علی(ع) :«شایسته است که خاک بر دهانشان بپاشند»، سعی دارد بر جایگاه امیرالمؤمنین نشانده شود و عزت و اعتبار جعلی برای خود درست کند؟!!
...
امیدوارم و از سر شفقت دعا می کنم که آقای خامنه ای برای ادامه ی این کژروی ها مهلتی بیش از این نیابد و از این پس به صراط مستقیم انسانیت و اخلاق برگردد و بداند که خدای حکیم، از طرق مختلف و ازجمله به طور طبیعی، حکومت جور را زایل می گرداند و فرقی نمی کند که با پیراهنی از قرآن به ستم اقدام شود یا بدون توسل به دین. هردو زایل می شوند درحالی که ظلم و ستم کسی که آن را به دین خدا نسبت می دهد، عذاب دردناکتر و بیشتری را بر می انگیزد، چرا که تهمت به دین خدا را نیز به همراه دارد!!

در این آخرین روزهای رمضان، برای ملت ستمدیده ی ایران عزیز، بهروزی و پیروزی و شادکامی را آرزو می کنم و از خدای رحمان و رحیم، آن ها را می طلبم. باشد که شاهد آزادی و دموکراسی و اخلاق را در آغوش کشیم وعمده ی وقتمان را در جست و جوی علم و آگاهی و بهره مندی از مواهب آن بگذرانیم.

با آرزوی آزادی دوستان دربندم و پایان یافتن غلبه ی ستم بر عدل و آزادی ...»

* همانجا: «... دم از عنوان مجعول «مردم سالاری دینی» می زند ... «دموکراسی» مقوله ای است که از پس هزاران سال تجربه ی حکومتی بشر، خود را نمایان کرده است و انصاف نیست که این مسیر هموار و شناخته شده را با عناوین مبهم و ناشناخته ی دیگر در هم آمیزیم و برای توضیح عنوانی جدید، جعبه ی پسوندها و پیشوندها را گشوده و هریک چیزی را انتخاب کنیم و چهره اش را به ابهامات گوناگون خویش مکدر سازیم. یکی سخن از پسوند «دینی» کند و مردمسالاری دینی را پیشنهاد دهد و یکی پسوند «سکولار» و امثال آن را ارائه کند.
ما باید بدون پیشوندها و پسوندها، همان دموکراسی را بخواهیم که دیگر ملت ها کم و بیش با آن روزگار می گذرانند و اگر لازم باشد که دوره های علمی و عملی برای آموختن این روش حکومتی برقرار شود، از یادگیری و پیدا کردن آگاهی بیشتر، نباید شرمسار باشیم...»



Thursday, September 2, 2010

آیا در زندان اوین به دانشمند فیزیک لیزری‌یه جمهوری آذربایجان، شوک لیزری وارد نمودند؟


بر طبق گفته‌های خودش* شوک بود و شوک شدید
از نیرنگ و فریب، لرزه بر اندامش افتاده بود چو بید
50 روز انفرادی و دیوانگی ز استرس
هر روزه مرگ را به چشم خود می‌دید
تا اینکه بعد 485 روز تمام
جانشین امام زمان، کلیددار اصلی‌یه زندان
زنجیر ز دست و پای او برچید
و با قیافه‌ای کریه به او خندید
و گفت ای آشغال دیار آذربایجان
برو خوش باش که در اوین ندادی جان
ما رحم نمی‌کنیم به دانشمند خود
تو که داری جای خود
یا سرسپردگی و اطاعت تمام و خدمت‌گزار
یا برو گم‌شو دیگر این‌جا پا نذار

و این‌چنین بود که دیگر دانشمندی هوس به ایران آمدن نکرد


* رادیو فردا: «رناد منشو (باکو) / رشید علی‌اف، دانشمند فیزیک لیزر اهل جمهوری آذربایجان، که پس از یک ونیم سال حبس به اتهام جاسوسی اخیراً از زندان اوین ایران آزاد و به آذربایجان تحویل داده شد، در مصاحبه با رادیو فردا با ابراز تعجب از آنچه که «محاکمه‌های سرسری و نقض حقوق زندانیان» در ایران می‌خواند، می‌گوید که هنوز هم از روحیه، استقامت و جهان‌بینی هم سلولی‌هایش در بند ۲۰۹ زندان اوین شگفت‌زده است...

* چطور شد که شما را دستگیر کردند؟ روند بازجویی، تفهیم اتهام و محاکمه چگونه بود؟

من وقتی با سیستم حقوقی ایران آشنا شدم، شوکه شدم. وقتی دیدم که بعد از یک سال و چهار ماه زندان، بدون دسترسی به وکیل حکم می‌دهند، آن هم حکم غیابی. سند بازجویی را تحریف و دستکاری می‌کنند. بازجو به من می‌گفت که شکل دستگاه‌هایی که روی آن کار می‌کردم را بکشم. گفتم نمونه‌های آن در آزمایشگاه موجود است، می‌گفت نه شکلش را نقاشی کن. طرحی کشیدم که این شکلی است.

در دادگاه همون ورق را سند کرده بودند، گویی اینکه من طرح‌ها را دزدیدم و رسم کردم و می‌خواهم با خودم از کشور خارجش کنم. بالای اون طرح‌ها هم بعداً نوشته بودند که «من اعتراف می‌کنم که این اسناد را می‌خواستم از کشور خارج کنم»، پایین ورق هم امضای من بود که وقتی شکل ظاهری اون دستگاه‌ها را کشیدم، گفتند امضا کن.

از این نیرنگ و فریب شوکه شدم. می‌گفتم که آزمایشگاهی که خودم ساختم و تکنولوژی که ۳۰ سال است با آن کار می‌کنم و خودم وارد ایران کردم را اصلاً چرا باید از ایران بدزدم و ببرم خارج؟ من از استرس دیوانه می‌شدم. ۵۰ روز در انفرادی بودم. پنج روز اعتصاب غذا کردم. هر روز آرزوی مرگ می‌کردم. هیچ سؤال جدی از من نمی‌پرسیدند. من قبر خودم را در انفرادی دیدم و تجربه کردم... »




رنــد
عـالم‌ســوز

شـاهـین دلـنشـین
نـــــــــدا کــاویـانی
جـواد سگِ‌نگـهبان
آخـریــن پـســت‌ها
گـزارشـگر: شـــاهین، خُــود
و دیگران! را نصیحت می‌کند:ا
تـــــــــو ای
رند عالمسوز خالی‌بندِ
مــهربـــان‌پــاچــه‌گــیــــــــر
سیاست‌ندار: اصولن، خالی‌بندی
در سیاست بعضی موقع‌ها خوب است
امــا باید یه خــالی‌ای بـبندی که بگنجه
بی‌ادب: از نضر* ادبـی، بـی‌ادبـی‌ست
کــــه پـــاچه‌ی کسی را بگیریم
پـــس منـــضور چیــــــست؟

گزارشگر: شاهین، که منضور
اصـلی‌اش هــم هــمــیــن! بــود
در ادامه‌ی نصیحت‌هایش فرمود!:ا
و تو ای ماتلی و ماتلی‌مدال و
نـــــــــــــــــــــــدا
و صـــمــد و
جوادِزندانی‌وحشی‌پـاچه‌گیر
تا مـیتوانی پــــاچه بگیر! که تا
کـــه تــا، کـــه تــا، کـــه تــا
...
ادامه




درباره ی من
وقتی تو اواخر زمان شاه وارد دانشگاه شدم، به خاطر حماقتی مختصر! و فضای حاکم …1




معرفی
ماتلی و ماتلی‌مدال





مجموعه‌ای
بزرگ از آیات قرآن
در مورد اجباری نبودن دین

...
...
پيامبر وظيفه‌‏اي جز ابلاغ رسالت ندارد/ تو مامور اجبار آنها به هدايت نيستي/ بگو من فقط بيم ‏دهنده و بشارت ‏دهنده‏‌ام/ در قبول دين، اكراهى نيست (در دين هيچ اجبارى نيست)/ وظيفه ندارى آنها را مجبور سازى/ تو فقط تذكر دهنده‏‌اي/ آن كس كه گمراه شده است به شما زيانى نمى‏رساند بازگشت همه شما به سوى خداست/ هدايت آنان (به طور اجبار) بر عهده تو نيست‏، بلكه خداوند هركس را كه بخواهد هدايت مى‏كند/ اگر خدا مى‏خواست مشرك نمى‏شدند و ما تو را مسؤول آنها قرار نداده‏ ايم/ اگر پروردگار مي‏خواست تمام آنها كه در روي زمين هستند همگي (از روي اجبار) ايمان مي‏آوردند، آيا تو مي‏خواهي مردم را مجبور سازي كه ايمان بياورند؟/ هيچكس نمي‏تواند ايمان بياورد جز به فرمان خدا/ بگو هر كس هدايت يابد براي خود هدايت شده، و هر كس گمراه گردد به زيان خود گمراه شده، و من ماءمور (به اجبار) شما نيستم/ در هر حال تو فقط مامور ابلاغ هستي و حساب (آنها) بر ماست/ پروردگار تو به كسانى كه از راه او گمراه گشته‏ اند، آگاهتر است/ پروردگار تو ميان آنها در قيامت به حكم خود داوري مي‏كند/ رستاخيز بطور قطع خواهد آمد من مي‏خواهم آن را پنهان كنم تا هر كس در برابر سعي و كوشش خود جزا ببيند
...
...





وقتی خدا تو قرآن
مهلت میده به شیطان
تــــــــــا روز قیــــــــامت

تو چه‌کاره‌ای که گیر میدی به
حجاب و دین و عبادت ملت؟





امیدوارم
اگه مسلمونی
مسلمون آزاده‌ای باشی
ولی اینو بدون که
طبق این آیات
محمد
پیغمبری برای قوم عرب بود
...
...
سوره ۱۳: الرعد
تو فقط هشداردهنده‏ اى و براى هر قومى رهبرى است ﴿۷﴾ا

سوره ۱۴: إبراهيم
ما هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر به زبان قومش تا [پیغام ما را به زبانی که میفهمند] براي آنها آشكار سازد... ﴿۴﴾ا

سوره ۱۲: يوسف
الف لام راء اين است آيات كتاب روشنگر ﴿۱﴾ا
ما آنرا قرآن عربي نازل كرديم تا شما [عرب زبانان بتوانید] درك كنيد ﴿۲﴾ا
...
...






از
اینکه
موسوی گفت
حاکمیت از خشم مردم
بــتــرسـد نـه از مـا

چه نتیجه‌ای می‌گیریم؟




ترانه‌های من
شامل متن ترانه‌ها و
ملودی‌هایی که این ترانه‌ها
روی آن‌ها نوشته شده‌اند
اگر صدایش را دارید

ایـــن تــرانــه‌ها
را بخوانید





قرار
زیـــر را تبلیــغ

و به قراری ثابت تبدیل کنیم
و دوست و فامیل را هم، هر ماه
برای این قرار خبر کنیم
پنج‌شنبه‌ی اولِ هرماه
از ساعت 5،6 بعدازضُهر*
و بــــــــدون شــــــــــــــــــعـــار
گردشی به تَرَفِ میدان انقلاب
با جمعی که کـم کـم میشه
بــــــــــی‌شــــــــــــمار

و وقتی که شدیم بی‌شــمــار
همان فرداش هم شاید شدیم بی‌قرار
و از حکومت درآوردیم دمــــار
و اصلن تویی که بدون شعار
نـــداری روزگـــــــــــار
خوب یــه روز دیـــــگه
برای دادن شعار، قرار بذار
ملتی که نتواند این کم‌خطرترین حرکت را تحت عناوین مختلف سامان دهد، همیشه شکنجه می‌شود
و جان می‌دهد

این حرکت را جزو رسم و رسوم
و مانند یک سنگر بتُونی
محکم و پایدار کنیم






















































































































































































































































































Powered by Blogger.









































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































*
چرا

تعهدی
به "خَــت" یا
املاعِ "فارسی؟!" ندارم

هـمـراه بــا تــرانـه‌ی
الـفـــــــــــــبــا






اگر
توافق کنیم

کــــه مقـــام
رئیـــس‌جمهور
ملکـــه‌‌وپادشـــاه
تشریــفاتی باشد
بـــــــــــــــه زودی به
اتـحــــــادی بـــــــــزرگ
میــــــــــــــــــــــــــرسیم


انقدر سخت است که قبول کنیم
یک مجلس آزاد، در راس امور مملکت
باشد؟!/ ندا: با این توافق بسیـاری از
نگرانی‌ها و دشمنی‌ها از بین می‌رود
و شـــاید بسیـاری از کسانی که در
فکر قدرت یا دیکتاتوری جدیدی
هستند دســت از سر مردم بردارند
اگر اعضای شورای رهبریِ اصلیِ
آینده‌ی جنبش، افرادی باشند که زیر
ایــن توافق‌نامه را امضا کرده باشند
بـــــــــــــرای امثـــــــــــــــال مـــــــن
زیــــــاد مهم نخاهد* بـــــود که در
ترکیب مثلن 21 نفره‌ی این
رهبــــــــــــــــــــــــــری
اســـــــامی‌ای چـــــــــــون



من
ماتلی‌مدال

مــــــدال
رهـبــــــــــــریِ
جنبش سبز آزادی‌خاهی*
همیـــــــشه مسالمت‌جویی
واقعـن اصلاح‌تَلَبی و منـادیِ
اسلام
رحمانی/دمکراتیک/حقوق بشری

را به‌ گـــردن آقـــایان محترم
موسوی و کروبی
و نمایندگانشان می‌اندازم

و میروم تا برویم! به سراغ تعیین
رهبری‌ اصلیِ جنبش آزادی‌خاهی

رهبری‌ای که نه اهل هوچی‌گری
و دادنِ شعارها و فرمان‌های
بـــدون پشتــــــوانه باشد

نه مســـالمت‌جویی را بعنوانِ
راهِ همیـــــــشگی یا استراتژیکی
تبــلیــــــــــــــــــــــــــــــــــغ کند
و نه راه مُزاکرات مستقیم؟! و
غیرمستقیم را، در صورتِ
قدرت گرفــــــتن جنبش
ببنــــــــــــــــــــــدد








همه‌ی
دمکرات‌ها
سکولار هستند
امـــــــــــــــــــــــا
همـه‌ی سکـولارها
دمکرات نیستند




Blog Archive


بخشی از آرشیو زیرین
http://rendeaalamsuz.blogspot.com
وبلاگ سابق من، که متاسفانه رمزش را
از دست دادم و خوشبختانه از بین نرفت
به تدریج به آرشیو بالا
منتقل خاهد* شد
2009 +: June (16) May (5) April (7) March (4) February (8) January (12) 2008 : December (5) November (7) October (4) September (2) August (9) July (8) June (4) May (6) April (9) March (8) February (19) January (8)
2007 : December (10) November (13) October (13) September (14)



پستهای سال 2006
و فعلن فقط بخشی از آن‌ها
از سایت www.taraane.com
که دیگر وجود خارجی ندارد
به آرشیو بالا منتقل شده است