Sunday, November 29, 2009

بابا به هسته‌ی مردم چی‌کار داری؟


به غلَت‌های املاعی، توجه نکنید*
آخه چرا مردم روُ به تشکیل هسته‌های فلان تا فلان نفره تشویق می‌کنید؟ اینطوری هر کی که زیر دست و پا و چنگ این کودتاچی‌ها بیفته، از تماشاچی و رهگذر و پشتیبانِ خاموش گرفته تا حق‌طلبِ شعار دهنده، چه هسته‌ای! باشه و چه نباشه، تا یک لیست فلان تا فلان نفره‌‌ی هسته‌ای نده، ولش که نمیکنند. اونوقت برای هر کی که خاستند* یه پرونده‌ی هسته‌ای هم درست می‌کنند و میزارن پیش بقیه‌ی پرونده‌های خودساخته‌شون. چرا دردِسر مردم را زیاد می‌کنید؟ من در همین‌جا اعلام می‌کنم که اصلن هسته بی هسته و از آنجا که قرار بود به هسته‌ی مردم کاری نداشته باشیم، این اعلامیه را پس گرفته و بنابراین امور «هسته بی هسته» یا «هسته با هسته» را ول کرده و البته میتوان گفت که هر آزادی‌خاهی، خودش یه هسته است که شاید اهل هسته بازی باشد یا نباشد.

در مورد غلَت‌های املاعی

Thursday, November 26, 2009

ابراهیم نبوی: دفاع خشونت آمیز در برابر خشونت ... پلیس باید از ما بترسد


ابراهیم نبوی: «... این که شعارهای روز سیزده آبان بشدت تند شده است، حاصل تصمیم و خواست ما نیست، حاصل فشارهای آنهاست، اگر خشونت را تشدید نکنند، ما نیز اعتراض را مسالمت آمیز می کنیم.

2) برخی از دوستان جنبش سبز با دیدن صحنه های وحشیانه حمله پلیس بخصوص به زنان و دختران، در نوشته های شان گفته اند که باید خشونت را با خشونت پاسخ داد. این پاسخی از سر احساس مسوولیت و دلسوزی و خشم است و کاملا طبیعی است، اما آیا چون طبیعی است، لازم و ممکن نیز هست؟ آیا منظور مبارزه قهرآمیز است، یا دفاع خشونت آمیز. اصولا اعمال خشونت در برابر خشونت، دو شیوه دارد. نخست آنکه ما خشونت را آغاز کنیم و بطور مسلح، سرد یا گرم وارد صحنه شویم و سعی کنیم با حمله به پلیس آنها را وادار به عقب نشینی کنیم. حالت دوم این است که ما بطور مسالمت آمیز وارد صحنه می شویم، اما در مقابل حملات پلیس به مردم و خودمان آرام نمانیم، نه تن به دستگیری بدهیم و نه بگذاریم دیگران دستگیر شوند و در حقیقت در مقابل خشونت از خودمان دفاع می کنیم.

از نظر حقوقی در حالت اول که می خواهیم حمله خشونت آمیز بکنیم، ما از زمانی که نقشه می کشیم، و قبل از هر عملی مجرم هستیم، اما در حالت دوم ما حتی در صورت زدن پلیس هم به لحاظ حقوقی مجرم نیستیم، چون مجبور شده ایم از خودمان واکنش نشان دهیم. در اینجا بحث از این واقعیت نمی کنیم که پلیس و قوه قضائیه جمهوری اسلامی برای صدور هر حکمی یا اعمال هر مجازاتی به ادله حقوقی نیاز ندارد، بلکه به دفاع خشونت آمیز از منظر حقوقی نگاه می کنیم. دفاع خشونت آمیز در برابر خشونت باید از جائی آغاز شود که ما در معرض حمله مرگبار و خشونت آمیز خیابانی قرار می گیریم و تا جایی ادامه بیابد که پلیس عقب نشینی کند. این رفتار باید باعث شود که پلیس هم از قبل بترسد و بفهمد که نمی تواند براحتی مردم را کتک بزند. به عبارت دیگر پلیس باید از ما بترسد، پیش از آنکه کاری بکنیم، اما نباید هیچ دلیلی برای دستگیری ما وجود داشته باشد.... »


Friday, November 20, 2009

حرف و نظر سیاسی؟! اونم برای تو که مدرکی تو علوم سیاسی نداری؟! رو که نیست


بپردازیم به یکی دیگر از شاه‌کارهای آقای اسماعیل نوری‌علا :

میگم باز هم به این کشورهای متمدن. براشون فرق نمیکنه که شغل و تحصیلاتت چی باشه. اگه بری تو سیاست و عرضه‌شو داشته باشی و رای بیاری، شما را دعوت به مجلس نموده و بسته به زرنگی و فهم و شعور، حتا به نفع عده‌ای و به ضرر عده‌ای دیگر، و ترکیب یا بدترکیبی‌ی نیروهای سیاسی، شاید قدرتی شوید و مملکت را به راه یا بی‌راهه برده و چه بسا که اگر تحصیلات بالاتر از سیکل و دیپلم و لیسانس و دکترا داشتید، باز هم از این کارها می‌کردید و تاریخ نشان داده است که چه بسا لیسانسیه‌ی مهربان و دلسوز و یا خبیث و خودپرست، هر دو در یک رشته و چه بسا دکترِ کمونیست و یا تئوریسین لیبرالیسم هار. و اصولن اگر کسی وسط بحث سیاسی به طرف بگوید که تو که مدرک علوم سیاسی نداری، پس چرت و پرت میگی، نشانی از ضعف و کمبود و حتا خباثت و سرکوب هم نمی‌تواند باشد و تو اگر بگویی هست، مگر لیسانس آدم‌شناسی داری؟

اسماعیل نوری‌علا : «متأسفانه، آقای کديور، گويا به خاطر حس تعلقی که به "جنبش سبز" پيدا کرده اند، مسائل دينی و اخروی را ـ که در حوزهء تخصص شان است ـ کنار گذاشته و با رفتن از اين دانشگاه به آن دانشگاه آمريکائی مشغول ايراد نطق و خطابه دربارهء "جنبش سبز" شده و مرتباً تحليل هائی صرفاً و يکپارچه "سياسی" ارائه می دهند، بی آن که معلوم شود ايشان اين "علم سياست" را، جز در حوزهء علميهء قم، در کجا تحصيل کرده و در آن فارغ التحصيل هم شده اند»

در اینجا، بحث بر سر مواضع آقای کدیور نیست و بلکه اینست که آقای نوری‌علا، چه مدرک فارق‌التحصیلی در علوم سیاسی داشته و چه نداشته باشند، هیچ دلیل می‌شود که فهم و شعور سیاسی داشته باشند یا نه ؟ و چه بسا فهم و شعور بسیاری از وبلاگ‌نویسان و کُللن کسانی که با پرروئی‌ی تمام و بدون مدرک به خود اجازه داده‌اند که در سیاست دخالت کنند که شرم بر آن‌ها باد، از این آقا بیشتر نباشد و یا باشد؟ البته ایشان خیلی دوست داشتند 30 میلیون ناراضی‌ی شرکت‌کننده در انتخابات، دست به این کار ابلهانه‌ی سیاسی که ریشه در بی‌مدرکی داشت، نزده و به رهنمودهای ایشان دل‌می‌بستند و انتخابات را تحریم نموده و چه بهتر که رهبری‌ی آقای رضا پهلوی‌ی سکولار و مشروطه‌خاه را هم می‌پذیرفتند*، ولی خوب دیگه، کجاست فهم و شعور سیاسی؟!

*«وظيفۀ داريم که اگر ذره ای به آيندۀ وطن خود علاقه مندم، بجای بی اعتنائی عملی به سخنان ايشان[آقای رضا پهلوی]، به آنها گوش فرا داريم، چند و چون آنها را بسنجيم، از آنها انتقاد کنيم و نظرات متقابل خود را در برابر ديد همگان در ميان نهيم، تا شايد چاله چوله ها پر شود، اپوزيسيون جمهوری اسلامی بتواند، در زير سقف توافقاتی حداقلی و مشروط، تا انحلال حکومت اسلامی و برگزاری رفراندوم، گرد هم آيد و «تشکيلات رهبری» را به همت آقای رضا پهلوی ايجاد کرده و از «سرمایۀ سياسی» ـ يا بزعم من، ملی ـ ايشان استفاده کند.»
http://news.gooya.com/society/archives/080306.php


Thursday, November 19, 2009

اکبر گنجی: مردم به هیچ روش مسالمت‌آمیزی قادر به برکناری ولی فقیه از قدرت نخواهند بود



اکبر گنجی، برساختن رهبری در تعارض با وصیت‌نامه‌ی خمینی، ۲۶ آبان ۱۳۸۸: «... بدین ترتیب ولی فقیه، رهبر مادام العمری است با قدرت مطلقه، که اگر صد سال عمر کند،صد سال بر مردم فرمان‌فرمایی خواهد کرد، و مردم به هیچ روش مسالمت‌آمیزی قادر به برکناری او از قدرت نخواهند بود...»


Wednesday, November 18, 2009

سیدمحمد خاتمی: نظام با کسانی که قصد براندازی دارند باید برخورد کند، ولی نه با افرادی که درون نظام هستند




خاتمی در بخش پایانی سخنانش باردیگر به مسائل روز اشاره کرد و گفت:«امروز همان آدم‌هایی
که برای انقلاب زحمت کشیده‌اند، مورد جفا قرار می‌گیرند و با یک جنگ روانی و ایجاد فضای امنیتی
به عنوان دشمن و منحرف معرفی می‌شوند و با آنها برخورد می شود البته هر نظامی با کسانی که قصد
براندازی دارند باید برخورد کند ولی با خود افراد که درون نظام هستند نباید چنین برخوردی کرد
وی تاکید کرد:«دور افراد خط کشیدن و دایره خودی را محدود کردن و بخش‌های مهمی
از جامعه را خارج از دایره خودی معرفی کردن بی‌انصافی است.این رفتارها
باعث می‌شود اصل مساله زیر سئوال برود.»

خلاصه اینکه جوانان ما اگر دست به روی حکومت بلند کنند
و قصد براندازی داشته باشند، سرکوبشان مورد تایید اصلاح طلبانی نظیر خاتمی است
و به این ترتیب، حکومت باید عبرت گرفته و دایره ی خودی ها را محدود نکند
چرا که گفته اند: اشِدّاءُ علي الكفار و رحما بينهم


Wednesday, November 11, 2009

با تو ام ای سرمنشع این سیل خانه‌مان‌بر



وقتی شنیدم که سپاه قرارداد 2 میلیون و 500 هزار دلاری
بسته برای خط ریلی و چه خوشحال سرحال کرده دادار داداری
با یاد خون ندا، تحسین این ملت این‌جور آگاه، ملت این‌جور شجاع
به ریششون خندیدم و هیچ چاره‌ای ندیدم، جز اینکه حرفی بزنم:

مافیای سپاه داره مثل یه غولِ گشنه
مملکت‌و میخوره با لذت و مِیل
نفت و طلا، حتا هوا، دخانیات
مخابرات و صادرات و واردات یا خط ریل
جاری شده بر همه چی مثل یه سیل

با تو ام ای سرمنشع این سیل خانه‌مان‌بر!
با تو ام ای آتش خانه‌مان‌سوز
ای ولی‌ی جگرسوز
ای رهبر مافیا
با آهِ سبزِ صبر و داد سرخِ خشم مردم بسوز


Tuesday, November 10, 2009

ترانه «تشریفاتی شو»، بر روی آهنگی از پینک فلوید



در مورد غلَت‌های اهتمالیِ املاعی

آقای خامنه‌ای! هرچند که من دارم کم کم! به این نتیجه میرسم
و قبلن‌ها هم به این نتیجه رسیده بودم که شما زبون خوش حالیتون نمیشه،
ولی خوب چه بهتر که هر کس به سهم خود، تلاشی کند تا شما را به راه راست
هدایت نموده، هر چند به این خاطر که ثابت‌تر! کند که اصلاح‌پذیر نیستید
تا اتحاد فکری برای تصمیمات و قدم‌های بعدی، فراهم آید. پس! درهای صلح و سازش را
نبندید، که صد در صد پشیمان خاهید شد و چه بهتر که تشریفاتی شوید.

از خانندگان تقاضا میشود که دسته‌جمعی بخانند و یا تصور نمایند

Pink Floyd - Another Brick in the Wall - part 2

http://www.youtube.com/watch?v=LUASiDg-kg4


تشریفاتی شو

جنبش سبز - دست‌بردار نیست

هست چقد پر - تحمل

پر عظمت - سرشار از عزم

نمی‌تونه – بشه هول

هی فقیه، تو گوشت بکن
نَ- ترسیم، روتو کم بکن

اینو بفهم که نَ- مونده خیلی زمان

هنوز میشه بشه، اشتباهت جبران


اگه بخای- ما می‌بخشیم

تا خون‌ ریزی- قطع بشه

میتونی تَ- شریفاتی شی

تا که ایران- آزاد شه

هی فقیه، تو گوشت بکن
نَ- ترسیم، روتو کم بکن

اینو بفهم که نَ- مونده خیلی زمان

میتونی اشتبا- هتو کنی جبران



Another Brick in the Wall - part 2
We don't need no - education
We dont need no - thought control
No dark sarcasm - in the classroom
Teachers leave the - kids alone
Hey! Teachers! Leave the kids alone!

All in all it's just a-nother brick in the wall.
All in all you're just a-nother brick in the wall.

We don't need no - education
We dont need no - thought control
No dark sarcasm - in the classroom
Teachers leave the - kids alone
Hey! Teachers! Leave them kids alone!

All in all it's just a-nother brick in the wall
All in all you're just a-nother brick in the wall



این اجرای زنده‌ی «دیوار» رو هم اگه ندیدید، حیفه نبینید

Pink Floyd The Wall LIVE at Berlin (2 of 6)

http://www.youtube.com/watch?v=4Oy8eI75t1I





دیوار برلین در 20 سال پیش، این‌گونه فروریخت. دیوار ولایت‌فقیه چه‌گونه فرومیریزد؟



Fall of the Berlin Wall: The moment the barriers came down


Friday, October 30, 2009

کی بیشتر ضد اسرائیل و آمریکاست؟ منم من!ا



موسوی: جالب آنجاست که به فرزندان انقلابی و خدوم کشور تهمت ارتباط و تمایل به
غرب و شرق می زنند و خود به صورت آشکار و مکرر در مقابل آمریکا کرنش می کنند

تاج‌زاده: اینجانب حاضرم از همین سلول انفرادی مستقیم به محل مناظر بیایم و بدون این
که نیاز به تهیه و جمع آوری سند و مدرکی داشته باشم ثابت کنم که چه کسی طی
این سی سال بیشترین خدمت را به آمریکا و اسرائیل کرده است /

چی میشد که این اسراعیل و آمریکا نابود می‌شدند،
تا به بدبختی‌های اصلی‌مون برسیم؟ آخه چی میشد؟



Thursday, October 15, 2009

ترانه‌ی 30 سال


در مورد غلَت‌های اهتمالی املاعی*

این ترانه، بر روی ملودی‌ی زیبای زیر نوشته نوشته شده
اگر هم‌صدای خوش‌صدائی هست، چه بهتر که آنرا زودتر
بخاند * و روی یوتوب بگذارد

THE BENEFITS - Seize The Day

http://www.youtube.com/watch?v=DFeIfxfxXh8


30 سال

بیا عزیزم، تعریف کنم من داستااان، از یه جنبش
که از خریت، نتیجه‌شو به سرقــــت، روح‌الله بردش
اومدیم ترتیــــــبِ افعی بدیم امااا، یه اژدها
ترتیب‌مون‌و داد و ما آخ از دردش، کردیم ناله‌ها
از چاله شیرجه، زدیم توی چاه

سی سال، ما چشیدیم هر روز هر سال
ضربه‌ی چماق دین
میخان که جا بزنیم، آزادیمون بشه محااال

سی سال، بردیم بالا فهم و کمال
ازدیاد بغض و کین
باید مثل مهندس، بریزیم طرحی باحااال
برای آزادی، برای آزادی، آزادی

چه با شجاعت، پِی ِ عدالت بودیــــــم، ولی اما
پی آزادی، به نام ملا یا کـــــه، لنین چگوارا
نمیدونستیم، که اصلن د.موک.راســـــی، یعنی چی چی
زیر فشار ِ، سانسور و سا.وا.ک شاااه، چقدر ناآگاه
از چاله شیرجه، زدیم توی چاه

سی سال، ما چشیدیم هر روز هر سال
ضربه‌ی چماق دین
میخان که جا بزنیم، آزادیمون بشه محااال

سی سال، بردیم بالا فهم و کمال
ازدیاد بغض و کین
باید مثل مهندس، بریزیم طرحی باحااال

(دکلمه)
دیکتاتور باید بفهمه که دیگه جدی‌ی جدی هستیم
باید بفهمه که جمعیتی ده‌ها میلیونی هستیم
باید بفهمه که دیگه دست رو دست نمیگزاریم
باید بفهمه، باید بفهمه دیگه اختیار روح و جسم و وطنمون رو در دستش نمیگزاریم
باید از جرعت و غیرتمون دچار وحشت بشه
باید بفهمه یا عقب‌نشینی کنه یا آماده‌ی از دست دادن جان و مال بشه
دشمن باید بفهمه که حاظریم قربانی بدیم، قربانی بدیم، قربانی بدیم
(پایان دکلمه)

برای آزادی، برای آزادی

سی سال، ما چشیدیم هر روز هر سال
ضربه‌ی چماق دین
میخان که جا بزنیم، آزادیمون بشه محااال

سی سال، بردیم بالا فهم و کمال
ازدیاد بغض و کین
باید مثل مهندس، بریزیم طرحی باحااال
برای آزادی، برای آزادی، آزادی،
برای آزادی، آزادی




Monday, October 12, 2009

چرا خاتمی در آخرین حرف‌هایش، هفت بار* حکومت کودتا را از سرنگونی‌طلبان، ترساند؟



چون حکومت خیلی از سرنگونی‌طلبان میترسد و خاتمی
سیاست دارد و اگر کسی تو را آدم حساب نکند، چرا برایت تره
خورد کند و برای آدم‌حساب‌شدن، التماس اثر ندارد و زمان قیام
نهائی‌ی مردم را کسی قدرت پیش‌بینی ندارد و حکومت باید
از خشم مردم بترسد و
خاتمی واقعن نگران سرنگونی‌ی جمهوری اسلامی است و
همه فعلن منتظر نتیجه‌ی مثبت تلاشهای اصلاح‌طلبانند
تا سرنگونی‌‌طلب نشوند.

اگه مخالفی، بگو


خاتمی:
«اگر جلوی حرف زدن افراد معتقد به نظام جمهوری اسلامی ایران گرفته
شود، کسانی وارد عمل خواهند شد که با اصل نظام و انقلاب مخالف هستند... /1/
اگر اینها نتوانند حرف بزنند می‌دانید چه وضعی پیش خواهد آمد؟ آن وقت در
این فضای بسته یک جانبه، هسته‌های عمل به وجود می‌آید، عملی که متوجه نفی
همه اینها خواهد بود، همچنان که ما متاسفانه نشانه‌های آن را در جامعه می‌بینیم ... /2/
وقتی جلوی صداهای اصیل گرفته می‌شود هیجان ایجاد می‌شود
و بعضی صداهایی شنیده می‌شود که آن صداها مطلوب نیست، ... /3/
نمی‌توانند حرف خودشان را بزنند و آن‌گاه کسانی حرف می‌زنند که به اصل اعتقاد ندارد... /4/
وقتی حرف کسانی که معتقد و پایبند به نظام هستند، هزینه داشت، آن وقت
نوبت عمل از سوی کسانی پیش می‌آید که اصل را قبول ندارند... /5/
نتیجه روش‌هایی که مخالف خود را متهم به براندازی می‌کند، براندازی است... /6/
اگر راه اصلاح اینچنینی برای وفاداران به قانون اساسی و اسلام بسته شود،
راه برای جریاناتی باز می‌شود که اصل را هم قبول نخواهند داشت ... /7/»ا
.

Saturday, October 10, 2009

ما بالاترینی‌ها با 6 نفر، دهن مخالفین‌مون روُ می‌بندیم و این را حق دمکراتیک خود میدانیم


ما دهن می‌بندیم، لب میدوزیم و زیپ‌های خوشگلِ با اندازه‌های مختلف برای دهان‌های گشاد و گشادتر و گشادترتر، در انبانمان داریم. برای ما فرق نمیکنه ساحب‌*دهان کی باشه، فقط کافی‌یه که مخالف عقیده یا منافع یا مَسلحت یا سلیقه یا سیاستِ درستی که ما تشخیص می‌دهیم! نظری داده باشه. ما معنی‌ی خفه‌کردن را خوب فهمیده‌ایم و از حق قانونی‌ی خود، نهایت استفاده را می‌کنیم. کافیه مثلن کسی یه ایراد کوچیک محاوره‌ای از آقای موسوی، رعیس‌جمهور منتخب مردم ایران، اونجایی که گفته: « شبکه اینترنتی در فضای مجازی شکل گرفته» بگیره و بگه: « مگر در فضای غیر مجازی هم اینترنت شکل می گیرد؟»، تا منفی پشت منفی دهیم و حرف و نظرش را گم و گور کنیم. فرض محال، محال نیست. باور کنید اگر 30 سال پیش، بالاترینی وجود داشت، اجازه‌ی ابراز حتا یک ایراد یا نظر برعلیه خمینی، به هیچ کس داده نمیشد. همین چند وقت پیش، یکی در تجلیل از آقای احمد زیدآبادی‌ی گرامی، نوشته بود:

«احمد کوتاه نخواهد آمد میدانم و یقین دارم …. وبازجویان ستمگر هم … احمد دروغ نخواهد گفت... کوهی چون زید را ، با دستانی چنان نحیف و ناتوان له کردن از آن حرفهاست… احمد ممکن است از دست برود ، اما له نخواهد شد… زید آبادی حتی در انفرادی قبر گونه خود ایستاده ماند... او شکنجه ها شده و خواهد شد ، اما دروغ نخواهد گفت ، زیرا دروغ در ذات پاکش نیست... اگر کمرش را می شکنند ، اما استواریش را شکستن ممکن نیست … او سمبل آزادگی ، اخلاق ، آزاد اندیشی و مداراست و جان می دهد ، اما در برابر ظلم کرنش نخواهد کرد... احمد اما از جنس دیگری است...»
من هم که دیدم هنوز این عقاید چریکی‌ی عقب‌افتاده، به دست و پامون پیچیده و طرف داره اینطوری، حالا بگیم ناآگاهانه، مردم روُِ تشویق به تحمل شکنجه تا حد مرگ می‌کنه، براش نوشتم:
«شما دارید به اونایی که زیر شکنجه تاب نیاورده‌اند و به دروغ، اعتراف کرده‌اند، توهین میکنید. واقعن خجالت داره. بار مردم را زیاد نکنید. اگر روزی احمد اعتراف! کرد، آیا همین شما تهمت دروغگو، نااستوار، سازشکار، حقیر، ذات!کثیف [له‌شده، کرنش‌گر] را به او نخاهید بست؟»
و طرف هم اومد و به این نظرم، منفی داد!!


به مسعولین بالاترین: لطف نموده و امکان سانسور نظرات را، ناممکن کنید* و ضرر یا خطر! خاندن کلمات رکیک را ( با فرض! اینکه همه بالغیم و از این کلمات شنیده‌ایم و گوینده‌ی آن، خود آبروی خود را میبرد) به‌هیچ‌وچه با ضرر و خطر سانسور عقیده و انتقاد و نظر، یکسان نشمارید.
لطفن سانسورچی پرورش ندهید. سانسورچی پرورش ندهید. سانسورچی پرورش ندهید.

* البته به‌جز نظراتی! که هدفش به‌خطرانداختن امنیت افراد است

در مورد غلَت‌های املاعی

Thursday, September 17, 2009

این روزا


* در رابته با غلَت‌های اهتمالی‌ی! املاعی

این پست برای اولین بار در سال 2006 در سایت پولی‌ی www.taraane.com که دیگر وجود خارجی ندارد  منتشر شده است و با تغییراتی در اینجا میاید. این ترانه بر روی آهنگی از Johnny Clegg & Savuka که در انتها میاید نوشته شده، اما اول ببینید خودتون میتونید ملودی بسازید.

این روزا

توجه: کلماتی که در گیومه
آمده تقریبن ترجمه است

طاقت ندارم، بیا خیابون، بیا

(دکلمه)
"الماس پر نور چشمات چی شد؟ "
چه جذبه.ای داشت در شبهای تار
"اون خنده های از ته قلب چی شد؟"
نمی کنی دیگه به خود افتخار؟
(پایان دکلمه)

"می خواستی دنیا رو تغییر بدی"
رواج عشق و به.دست تقدیر ندی
"حالا نیا تو تسلیم نشو"
مثل فسیل توی سنگ تو ترسیم نشو

"عادت داشتی تا پاس شب حرف زدن"
"چه قلبی پر تپش تو داشتی"
"مگه وقتی تو تنم روح میدادی"
"امید دیدن چنین روزائی نداشتی؟"

این روزا،، روزای غوغا و فریاد
این روزا،، رهائی.ی زندانی
این روزا،، روزای ننگ و عار برباد
این روزا،، روزای مرگ تبانی

باور نمی کنم که این توئی
دیگه نداری چرا پرتوی؟
امید و بگو کجا تو گم کرده ای
چرا اسیر یأس ، چون توئی!؟

هوا خفه.ست تو زیرزمین
بیا و عشق و نفس بکش رو زمین

هوا هوای صبح بهار ، نوروز واقعی در انتظار
تو پاک بکن این گرد و غبار ، لباس کهنه تو تو دربیار

این روزا  ، چه جشن چارشنبه سوری
بُته رُو  ، زیاد کنیم چه جوری
این روزا  ، روزای خانه.تکانی
این روزا  ، عزیز با من بمانی

ننگ و دیدی، بازم ببین
ای تو ای تو یار دیرین
خندان.چهره این ننگین، تا باشی خونه.نشین

کی میدونه؟  ، ایران توی قفسه
کی میدونه؟ ،  دیگه شکنجه بسه
کی میدونه؟ ،  کی به قدرت میرسه؟
کی میدونه؟
میـــــــــدونــــــــــی تــــو؟

این روزا ، روزای غوغا و فریاد
این روزا ، رهائی.ی زندانی
این روزا ، روزای ننگ و عار برباد
این روزا ، روزای مرگ تبانی

(دکلمه)
این روزا ، روزای چشم.های آتش.بار
این روزا ، خبرهای خوب برام بیار

این روزا ، میکنم من شادی
میکنم صحبت از دمکراسی و آزادی
(پایان دکلمه)

این روزا ، این روزا
بال پرواز میخوام ، بیا
من خیلی ساز میخوام ، بیا
شعر نساز میخوام ، بیا
شعر نساز میخوام ، بیا
شعر نساز میخوام ، بیا


شاهین
2005-2002


Johnny Clegg & Savuka - These Days




Friday, September 4, 2009

اولويت پيکار امروز کدامست؟



جمشيد طاهری‌پور
Thu 3 09 2009

اشاره: گفتاری را که ملاحظه می کنيد بر گرفته از مصاحبه با پرسين راديو در تاريخ دوشنبه 31.08.09 است. برای آن که بيان نوشتاری مصاحبه ترتيب مناسبی پيدا کند، سوأل ها را تقطيع کردم و برخی پرسش ها را از درون پاسخ ها بيرون کشيدم و افزودم. در مجموع مطلب پيش رو شکل تازه-ای پيدا کرده اما پاسخ ها، در کليت خود همان هستند که در مصاحبه گفته بودم با تصرف و افزودن برخی عبارات، با هدف بيان رساتر فکرها.

ج - ط

.

* آقای کروبی در ادامه اقدامات شجاعانه خود، فراخوانی داده است برای روز قدس و گفته مردم در اين روز بار ديگر خواست خود را فرياد خواهند کرد. نخستين سوأل اينست که تحول اوضاع سياسی کشور را چگونه می بينيد و چه بايد کرد؟


.
* آقای کروبی نيز از دلاوری های بزرگی متأثر است و الهام می گيرد که توسط زنان و مردان نسل های جوان کشور به ظهور رسيد و می رسد. به گمان من جنبش مدنی اعتراض و نافرمانی مدنی مليونی مردم دارای ابعاد و اثراتی است که تا امروز تنها بخش کوچکی از آنها شناخته آمده است. ملت ايران با خيزش نافرمانی مدنی در روزهای 29 و 30 خرداد، پرده قداست دروغينی را که نظام اسلامی بر خود کشيده بود، دريد و پاره کرد. در حقيقت ملت خود را از حبس قيموميت جابرانه حکومت ولائی آزاد کرد. اين خودآزادی – که اهميت تاريخ ساز دارد- شخصيت های مستعدی نظير آقای کروبی را به نقد ساختاری از حکومت ولائی سوق داده و به ايستادگی او در سمت و جبهه مردم استواری داده است. جنبش اعتراضی و خيزش مدنی ملت ايران، حکومت ولائی و نظام اسلامی را وارد مرحله پر کشاکش پايانی خود کرد. اين که اين مرحله چقدر طول می کشد معلوم نيست؛ زيرا به چند و چون ترکيب عوامل متعدد ملی و بين المللی بستگی دارد، اما با قطعيت می توان گفت جمهوری اسلامی ديگر نمی تواند آن گونه باشد که طی اين سی سال کذشته بود! ايران به انقلاب مشروطيت دوم خود پا گذاشته است و اوضاع و احوال موجود، شباهت زيادی با استبداد صغيری دارد که ائتلاف محمد عليشاه و شيخ فضل الله نوری بر کشور و آزاديخواهان تحميل کرد! اراده و نيروی آگاهی اکثريت ملت، ايران را وارد دورانی کرده است که می توان آنرا دوران گذار از دولت دينی به دولت دموکراسی توصيف کرد. به احتمال قوی اين گذار با مراحل بينابينی همراه خواهد بود و چه بسا از ولايت مطلقه فقيه به ولايت مقيده فقيه و از جمهوری اسلامی که ديگر حکومت اسلامی نيست، عبور کند. ممکن است اين روند با جهش به دولت دموکراسی برسد و ممکن است چند نسل ديگر طول بکشد. اين خطر را هم بايد در نظر گرفت که حکومت ولائی- پادگانی کودتا، در اين روند وقفه ايجاد کند و يک دولت توتاليتر نظامی- اسلامی بنيادگرا، چند سالی در کشور سيطره پيدا کند. گزينه دموکراسی خواهان ايران پيمودن راه تغيير با گام های واقعيت است و وظيفه-ی دموکراسی خواهان در برون مرز دفاع از جنبش و خيزش مدنی مردم و خواست هائيست که به ميان آورده و همبستگی و همرأئی ملی برای پيش راندن کشور در مسير دستيابی به دولت دموکراسی مبتنی بر حقوق بشر است.

.
- بفرمائيد چگونه؟
.
* تا آنجا که برای من قابل درک است، با تشخيص درست اولويت پيکار در جنبش سياسی اپوزيسيون در لحظه کنونی و در تمام مراحل پيشرفت جنبش حقوق مدنی و دموکراسی خواهی ملت ايران.

.
* بنظر شما اين اولويت کدامست و چيست؟

.
- اولويت لحظه کنونی سد کردن سرکوب است. در ميان ائتلاف بيت رهبری با احزاب پادگانی- امنيتی که کودتا عليه رأی مردم را رهبری و اجرائی کرد، يک هسته سخت حضور دارد که همه چهره های آن برای من شناخته شده نيستند، اما می توان تشخيص داد که فرماندهان اصلی ارگان های نظامی و بالا ترين مديران سازمان های امنيتی – اطلاعاتی؛ و آن طور که می گويند؛ مصباح يزدی، جنتی و شيخ محمد يزدی و برخی از سران موأتلفه و پسر خامنه-ای در اين هسته سخت عضويت دارند. احمدی نژاد اين هسته سخت را نمايندگی می کند. به اين ترتيب رئيس دولت کودتا کماکان آماج اصلی است و اگر خامنه-ای دست خود را که به خون جوانان وطن آلوده است از پشت احمدی نژاد بر ندارد، تخت ولائی را همراه با بيت رهبری از دست خواهد داد! اگر نيروی انتقاد تمام کسانی که در ساختار قدرت و در صفوف روحانيون، منتقد احمدی نژاد هستند، با نيروی اعتراض مردم، عليه اراده سرکوب، همسو و فشرده شوند، عقب راندن هسته سخت از مراکز فرماندهی و تصميم گيری ارگان های سرکوب ممکن خواهد بود. به نظر من اهميت دارد که دفتر و بيت رهبری- قوه قضائيه- دادگاهها و دادستانی ها، سپاه و بسيج و مراکز فرماندهی لباس شخصی ها- وزارت اطلاعات و وزارت کشور، از يد قدرت هسته سخت بيرون آورده شوند. شاخص و سنجه عينی برای تشخيص اين که تحول اوضاع در اين مسير پيش می رود يا نه ، نمايشات کذا، حرف های خشک و خالی و يا وعده و وعيد ها نيست، شاخص و سنجه عينی؛ عملی و اجرائی شدن اين خواست هاست: اول؛ منوقف کردن نمايش محاکمات و اعترافات. دوم؛ آزاد کردن همه بازداشت شدگان و زندانيان اخير که عمدتا" سرآمدان اصلاح طلبان و تحولخواهان درون کشور هستند. سوم؛ برداشتن سانسور و نظارت دولت کودتا از روی مطبوعات و رسانه های ديجيتالی. چهارم؛ بيرون آوردن صدا و سيما، از سيطره انحصاری دولت کودتا. پنجم؛ بازداشت، معرفی و مجازات آمران سرکوب و مجريان جنايات اخير و ششم؛ عذر خواهی از ملت، دلجوئی از خانواده کشته شدگان و آزار ديدگان و پرداخت غرامت به آنان. بر داشتن اين گام ها هدف سياسی روشن و اعلام شده-ای را تعقيب می کند و آن شناسائی و رسميت قانونی و فعاليت علنی " راه سبز اميد"، بمثابه يک نيروی اپوزسيون در نظام حقوقی- سياسی کشور و در چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی است. فعاليت قانونی و علنی راه سبز... که در حال حاضر شناخته شده ترين رهبران آن آقايان موسوی و کروبی و خاتمی هستند، فضای سياسی کشور را برای پيشروی بسوی حقوق مدنی وآزادی های فردی و اجنماعی هموار می کند، به اين ترتيب که برای فعاليت نهادهای مدنی و احزاب اپوزسيون، فضا و امکان فراهم می آورد و برای دستيابی ملت به حق انتخاب و حق حاکميت راه می گشايد. اهميت بزرگ پشتيبانی از راه سبز اميد در همين جنبه اخير است.

.
- اما آيا موسوی و خاتمی و کروبی با توجه به کارنامه گذشته-شان و ضعف هائی که در آنها سراغ داريم، قادر به برداشتن چنين گام هائی هستند؟

.
* ايستادگی آقای موسوی و آقای کروبی بر سر تعهدات خود، وفای به عهد در دفاع از خواست ملت، نقش فوق العاده با اهميتی در لحظه کنونی دارد، اما نقش تعيين کننده را حضور مردم در صحنه و تداوم جنبش مدنی اعتراض مردم بازی می کند. آقای موسوی يک تيپ آرمانخواه و مدافع مردم مستضعف است. آرمانخواهی به آدم استواری می دهد و مردم خواهی چشم و گوش آدم را به ديدن مردم و شنيدن صدای آنان حساس می کند. فکر می کنم موسوی از ناحيه آرمانخواهی خود که بازگشت به نخستين دهه عمر جمهوری اسلامی است و حساس بودنش به حال و وضع مردم، حامل گرايش های متضادی است و آرزوی من اين است که از کشاکش درون سرفراز بيرون بيايد. اما آقای کروبی يک دولتمرد پراگماتيست است و شامه تيزی در درک ضرورت تحول و سازگاری با شرايط متغييردارد. مهم اين است که به اين افق چشم بدوزيم که هرکس در راه تغيير گام می گذارد – خواسته و نا خواسته – با ضرورت تغير خود رويارو می شود و انسان قادر است تغيير را متحقق کند، هرآينه استعداد ديدن تغيير واقعيت و توان درک ضرورت تغيير خود را داشته باشد.

.
* از صحبت های شما من اين برداشت را می کنم که می گوئيد آقای موسوی و کروبی بايد نگاه و نظر خود را در جهت خواست مردم که آزادی های فردی و اجتماعی و استيفای حق حاکميت ملت، موافق اعلاميه جهانی حقوق بشر است متحول کنند و می گوئيد اين استعداد را دارند. آيا من درست برداشت کردم.


.
* بله! من می گويم انسان ظرفيت تغيير را دارد و شرط-اش توان درک ضرورت تغيير و سرشت شرايط دگرگون شده يا دگرگون شونده-ايست که او را به تغيير فرا می خواند. اکنون، گفتمان تعيين کننده، گفتمان دموکراسی و حقوق بشر در جنبش سياسی اپوزسيون است و قرار گرفتن اصلاح طلبان حکومتی در موقعيت اپوزسيون –خواسته و ناخواسته- آنان را در مقامی از اين گفتمان قرار خواهد داد. شرايط اجتماعی ايران نيز نسبت به سه دهه پيش بکلی دگرگون شده است، نسل سوم که هفتاد و پنج در صد جمعيت کشور را تشکيل می دهد دارای طرز تفکر و خواست هائی است که با استانداردهای جهان معاصر به انسان و زندگی نگاه می کند. جنبش و خيزش مدنی مردم نيز، معطوف به برابر حقوقی شهروندی، حقوق بشر و دموکراسی است. مطالبه حق انتخاب و استيفای حق حاکميت ملت، گفته و نا گفته، نقد ساختاری حکومت ولائی را پيش می راند. به اين ترتيب انتظار تحول در نظر و عمل آقايان موسوی و کروبی بسود جنبش حقوق مدنی و دموکراسی خواهی ملت ايران، به ميزان قابل اتکائی يک انتظار واقعی است و دستکم می توان از برخی سايش ها در نظر و عمل، در مسير همسوئی و همدلی آنان با مردم، با نسل های جوان ايران و تحولخواهان کشور سخن گفت.


.
* شما دقايقی پيش گفتيد؛ در ايستادگی آقای موسوی و آقای کروبی بر سر تعهدات خود و دفاع از خواست مردم نقش تعيين کننده را حضور مردم در صحنه و تداوم جنبش مدنی اعتراض مردم بازی می کند. فکر نمی کنيد جنبش سرکوب و مردم به درون خانه ها رانده شده و خاموش شده-اند؟!

.
* سرکوب جنبش مردم يک واقعيت است، موقعيت ناقص انقلابی زايل شده است، حکومت ولائی و دولت کودتا از هيچ جنايتی عليه مردم و جنبش اعتراض مدنی و مسالمت آميز آنان خود داری نکرده است. اما سرکوب باعث ترس نشده بلکه موجب خشم و انزجار مردم از "حکومت اسلامی" شده است و مقبوليت و مشروعيت حکومت ولائی را از ميان روفته است. بگمان من سرکوب ها با تمام ابعاد بی رحمانه ای که داشته است نتوانسته شعله اعتراض را در مردم خاموش کند. جنبش از حرکت بازنايستاده و از هر امکان و فرصتی که دست می دهد، در شکل های نوپديد؛ موجوديت و حضور بالنده خود را نشان می دهد. همه آن عوامل و موجباتی که به خيزش نافرمانی مدنی مليونی مردم انجاميد، باقی هستند و تا هر زمان که باقی هستند، جنبش مردم نيز بقاء و دوام خواهد داشت و راههای بالندگی و گسترش و تعميق خود را جستجو کرده و به آن دست خواهد يافت. موجوديت يک جنبش به يک شکل بروز و ظهور آن محدود نيست، هر جنبش اصيل و زنده-ای، افت و خيز های خود را دارد و شکل های تجديد و تدارک قوا برای ادامه پيکار خود را در ممکناتی می جويد و پيدا می کند که وجود دارند و يا در حال بوجود آمدن هستند. در اين ميان هوشمندی نسل جوان کشور در بکار گرفتن امکاناتی که انقلاب ارتباطات، رسانه-ای و ديجيتالی برای ادامه جنبش در اختيار می گذارد، شگفتی آفرين است. نسل جوان ايران توانسته-است بر پايه اين امکانات نخستين جنبش و خيزش مدنی- رسانه-ای برای دستيابی به دموکراسی و حقوق بشر را برپا دارد. ايرانيان نخستين ملتی هستند که يک انقلاب سياسی ديجيتال در راه آزادی و عدالت برپا ساخته-اند که هيچ نيروی سرکوبی قادر به خلع سلاح و بازداشتن آن از پيشروی نيست. اکنون هر کس می تواند نه فقط در خيابان آزادی، بلکه در خانه و محل کار و زندگی خود، در چهار گوشه عالم، با يک کليک روی صفحه کامپيوتر، در انقلاب مشروطيت دوم ملت ايران، جائی برای خود دست و پا کند، سهمی بگيرد و در آن شرکت فعال داشته باشد!

.
* اما اين مشارکت همگانی با مانع هائی روبروست؛ بعنوان مثال کسانی هستند که جنبش همگانی و خيزش مدنی ملت را در "راه سبز اميد" خلاصه می بينند و حاضر نيستند ايرانيانی را که سمبل ها و سمت فکری وسياسی متفاوت از آنها دارند، در اين راه و در کنار خود بپذيرند! حتما" به خاطر داريد که آقای موسوی تأکيد کرده؛ جمهوری اسلامی؛ نه يک کلمه کم و نه يک کلمه بيش! بعلاوه راه سبز... خود را در چهارچوب قانون اساسی تعريف می کند، در حاليکه آزاديخواهان ايران دستکم خواهان تغييرات ساختاری در قانون اساسی موافق اعلاميه جهانی حقوق بشر با هدف استيفای حقوق ملت، تأمين آزادی های فردی و اجتماعی ودر رأس همه حق حاکميت ملت هستند که بدون پايان دادن به ولايت مطلقه فقيه دست يافتن به هيچيک از اين خواست ها ممکن نيست.


.
* پرسش های مرکزی سياست در شرايط امروز ايران عبارتند از اين که در کدام مرحله هستيم، چه امکاناتی در اختيار داريم، اولويت کنونی چيست و در کدام مسير می توانيم گام به گام ايران را از انحطاط سياسی و استبداد دينی که بدان گرفتار آمده، برهانيم و به دموکراسی و حقوق بشر دست پيدا کنيم. فکر می کنم همه می پذيريم که هيچ گرايش سياسی به تنهائی قادر به نجات کشور نيست و پيروزی در گروی همگرائی و همرأئی همه نيروهای اجتماعی و سياسی است که مشکل ايران را حکومت اسلامی و مسأله ايران را دموکراسی و حقوق بشر می شناسند. ايران نيازمند يک همبستگی فراگير ملی است و اين بدست نمی آيد مگر با برسميت شناختن تفاوت ها و بر اين بنياد اتفاق روی مشترکات. درست به همان ترتيب که گفته-اند؛ مثل تسبيح که يک نخ – اتفاق روی مشترکات – همه دانه ها را در کنار يکديگر نگاه می دارد اما هر دانه تسبيح استقلال خود را دارد.

.
در ايران شاهد تلاش هائی برای سازماندهی راه سبز اميد هستيم که می توان آنرا ادامه کارزار انتخاباتی آقايان موسوی و کروبی در شرايط استقرار دولت کودتا ارزيابی کرد. تا آنجا که اعلام شده؛ کوشش ها متوجه شبکه سازی اجتماعی با هدف ايجاد همدلی و همراهی گروههای اجتماعی و تشکل ها مختلف متجدد و سنتی بر محور اهداف و مطالبات حداقلی است. راه سبز اميد در مرحله شکل گيری نهائی قرار دارد و آقايان موسوی و کروبی و خاتمی، شاخص ترين رهبران آن هستند. محدوديت های اين آقايان بر همه ما معلوم است و زيانبار ترين محدوديت؛ دينی ديدن سياست است، در حاليکه به تجربه هم می توان فهميد، ولايت مطلقه فقيه و اين جنايت ها و سرکوب ها، نتيجه و محصول همين طرز نگاه است. البته اين يک روی واقعيت است و لازم است ما روی ديگر واقعيت را هم ببينيم: آشکارا می توان ديد که دست در کاران راه سبز اميد، می کوشند از سه محدوديت عمده-ای که دولتمردان اصلاح طلب نسل اول را زمينگير و سترون کرده بود، خود را در فاصله قرار دهند. منظورم پايبندی بدون اما و اگر آنان به حکومت ولائی و ترس و گريز آنها از مردم و جنبش های مدنی و اجتماعی و نيز ناتوانی ذليل کننده-ی خاتمی و ياران او؛ در عبور از خط قرمز غير خودی است. اکنون با بيرون راندن اصلاح طلبان از دايره قدرت حکومتی و سرکوب بربرمنشانه آنان توسط حکومت ولائی و نيز پيوست و پيوندی که ميان آنان با جنبش و خيزش مدنی اعتراضی مردم بوجود آمد، اصلاح طلبی نيز ديگر نمی تواند همان باشد که در گذشته بود. بنظر می رسد تحول در اوضاع سياسی کشور، موجبات تعامل ميان اصلاح طلبان و تحولخواهان را فراهم آورده است و اگر هژمونخواهی بگذارد و نيز غايت خواهی که هنوز گام اول را برنداشته، جنبش مردم را در گام صدم می خواهد! چه بسا برای نخستين بار ميان طيف گسترده و رنگارنگ دموکراسی خواهان کشور، يک همگرائی و همرأئی ملی بتواند شکل بگيرد. اپوزسيون سکولار- دموکرات برای آن که بتواند در سرنوشت ايران نقش ثمربخش ايفا کند، مقدم بر همه چيز خواستار آزادی فعاليت احزاب و اجتماعات و آزادی انتخابات در کشور است و همان طور که پيش تر گفتم تأمين و تثبيت فعاليت "راه سبز اميد" در چهارچوب قانون اساسی، برای اين منظور می تواند راهگشا باشد و به همين دليل نيز درست اين است از آن پشتيبانی کنيم. محتوی اين پشتيبانی تفاهم و همرأئی، يعنی اشتراک نظر و عمل روی اهداف حداقلی و تنظيم رابطه با آقايان موسوی و کروبی، بر مدار حمايت انتقادی است و نه مستحيل شدن در رهبری راه سبز اميد و يا پيروی از آنان، که پی آمدش انحلال اپوزسيون سکولار- دموکرات ايران خواهد بود. اتفاقا" بيش از هر زمانی لازم است اپوزسيون سکولار-دموکرات از استقلال خود حراست و نگهبانی کند. ما هراندازه و در هر کجا که درد مشترکيم، فرياد مشترکيم و همه با هم هستيم و اين نمی شود مگر با برسميت شناختن تفاوت ها و بر اين بنياد تفاهم و توافق روی مشترکات. بدون ترديد سمتگيری برای تغييرات ساختاری در قانون اساسی از اهداف حداقلی است زيرا بدون آن نمی توان حقوق ملت و آزادی های مدنی و سياسی - به قول آقای موسوی اصول مغفول مانده-ی قانون اساسی –را از حبس موازين شرع و زندان ولايت مطلقه فقيه رهانيد و در کشور نهادی کرد. خوشبختانه رويکرد به اصلاح قانون اساسی در حال قوت گرفتن است و ما شاهد ظهور رويکرد های نوپديد در اين زمينه هستيم. کافی است به سخن آقای سروش اشاره بکنم که گفت؛ ولايت و انتخابات با يکديگر نمی خوانند و ميان ايندو بايد يکی را انتخاب کرد و يا سخن آقای مجتهد شبستری که با روشنرأئی تمام گفته-اند؛ تفسير حقوقی و نه فقهی قانون اساسی راه نجات کشور و حاکميت ملت است.
در برون مرز آن چيز که ما به آن نياز داريم همبستگی ملی در دفاع از خواست مردم و جلب حمايت جهانيان از انقلاب مشروطيت دوم ملت ايران است. برای من انجام اين وظيفه اولويت دارد و آنچه را که باور دارم و در راه آن می کوشم همرأئی ملی ميان همه رنگ ها و همه پرچم هاست. در امريکا و اروپا، هندوستان و يا ژاپن، هرکجا که ايرانيان در اعلام انزجار از سرکوب و استبداد و در دفاع از خواست مردم داير برآزادی و عدالت گرد می آيند، دولت دموکراسی برقرار است و نه حکومت ولائی! به اين ترتيب خيلی از کشاکش هائی که ما در برون مرز با آن روبرو هستيم بخاطر درونی بودن استبداد دينی در نزد ماست. به خاطر اين است که ولايت مطلقه فقيه در نگاه و نظر ما نشسته و حکم می کند! برای پايان دادن به حکومت ولائی در ايران، ما بايد اول به حاکميت آن در درون خود، در نگاه و نظر خود پايان ببخشيم. برپائی دموکراسی در ايران يک پيش شرط دارد و آن پيروزی دموکراسی در نگاه و نظر ماست!
ج - ط

.

Thursday, August 20, 2009

آقای «بابکِ داد» به‌.دادم.برسید! پرچم سفید مرا، دزدیده.اند

.

آقای «بابکِ داد»

به‌.دادم.برسید! پرچم سفید مرا، دزدیده.اند

من پرچمم را از شما می‌خاهم!

ÁQÁYE BÁBAK.E DÁD

BE.DÁDAM.BERESID! PARCAME SEFID MARÁ DOZDIDEAND?

MAN PARCAM.AM RÁ AZ $OMÁ MIXÁHAM!

.

آقای بابک داد، نوشته.ی شما با نام:

ÁQÁYE BÁBAK.E DÁD, NEVE$TEYE $OMÁ BÁ NÁME:

.

«ميرحسين کروبی»! اسم رمز وحدت جنبش سبز است

MIRHOSSEIN.E KARRUBI’’ ESME RAMZ.E VAHDAT.E JONBE$E SABZ AST

.

باعث این شد که بلاخره در راه احقاق حقوقم، گامی عملی،

BA’ESE IN $OD KE BEL’AXARE DAR RÁHE EHQÁQE HAQQAM, GÁMI AMALI,

البته به.سورتِ «نوشته»! بردارم و به خود بگویم که

ALBATTE BE.SURATE ! BARDÁRAM VA BE XOD BEGUYAM KE

شما فرد مناسبی هستید برای گرفتن حقوق!

$OMÁ, FARDE MONÁSEBI HASTID BARÁYE GEREFTAN.E HOQUQ!

شما تقریبن به درستی گفته.اید:

$OMÁ TAQRIBAN BE DOROSTI GOFTE’ID:

.

ايجاداختلاف بين سران و اهالي جنبش سبز، همه زحمات و دستآوردها و سختيها و خون قربانيان و شكنجه اسيران سبز را بر باد خواهد داد. اين بزرگترين آرزوي كودتاچيان و مقامات نظام است و براي اختلاف افكني در جنبش سبز از «همه نيروها و سرمايه هاي خود» استفاده مي كند.

اجازه ايجاد اختلاف بين «مير حسين كروبي» را ندهيم. با هيچ خدعه و ترفندي، فريب نخوريم و «ميرحسين كروبي» را تحت هيچ شرايطي تنها نگذاريم. پيروزي نزديك است وما بنا داريم بعد از پيروزي هم از سمبل و نماد وحدتمان «ميرحسين كروبي» حمايت كنيم.

هركسي كه سخنش بوي تفرقه اندازي بدهد، حتي اگر در ظاهر خودش را طرفدار يكي از اين دو عزيز نشان دهد،«وحدت مقدس» جنبش سبز را نشانه گرفته و در راستاي اهداف تفرقه افكنانه مقامات نظام كار مي كند

.

اما عزیز من، هرچند که پرچمی که همیشه در دست من خاهد

AMMÁ AZIZE MAN, HAR.CAND KE PARCAM.I KE HAMI$E DAR DASTAM XÁHAD

بود، پرچمِ سرخِ بدونِ داس و چکشِ سوسیال.دمکرات.ها است

BUD, PARCAME SORX.E BDEDUNE DÁS.O.CAKKO$.E SOSYÁL.DEMOKRÁT.HÁ AST,

ولی زمانی که به.نهوی به اردوگاه کروبی پیوستم، و در

AMMÁ ZAMÁNI KE BE.NAHVI BE ORDUGÁH.E KARRUBI PEYVASTAM, VA DAR

حساس.ترین شرایت، تلاش کردم که دانشجویان

HASSAS.TARIN $ARÁYET, TALÁ$ KARDAM KE DÁNE$JUYÁN

هرچه زودتر از بی.تصمیمی به.درآمده و در

HAR.CE ZUD.TAR AZ BI.TASMIMI BE.DAR.ÁMDE VA DAR

انتخابات شرکت، و از کروبی حمایت کنند، همان موقع،

ENTEXÁBÁT $ERKAT, VA AZ KARRUBI HEMÁYAT KONAND, HAMÁN MOQE’,

پرچمِ سفیدِ این اردوگاه را به نشانه.ی اتحاد

PARCAME SEFID.E IN ORDUGÁH RÁ HAM BE NE$ÁNEYE ETTEHÁD,

موّقتن به.دست.گرفتم

MOVVAQATTAN BE.DAST GEREFTAM.

حالا میتونی به من بگی کدوم حق.پایمال.کنانی

HÁLÁ MITUNI BE MAN BEGI KODUM HAQ.PÁYMÁL.KON.ÁNI

/جواد: کدوم بی.شرف.هایی/

/ JAVÁD: KODUM BI.$ARAF.HÁYI/

تلاش میکنند این پرچم سفید را از سفحه.ی روزگار، محو کنند؟

TALÁ$ MIKONAND IN PARCAME SEFID RÁ AZ SAFHEYE RUZ.GÁR MAHV KONAND?

از نظر من، شما صادقانه حرف از اتحاد میزنید

AZ NAZAR.E MAN, $OMÁ SÁDEQÁNE HARF AZ ETTEHÁD MIZANID.

شما اگر میگویید:

$OMÁ AGAR MIGU’ID:

.

من از هيچ چيزي به اندازه اختلاف افكني و تفرقه اندازي در جنبش سبز نمي ترسم

حتي تصور لو رفتن محل اختفاء و احتمال دستگيري و شكنجه ام،

مرا اينقدر دچار وحشت نمي كند

.

من از صمیمِ قلب، باورتان میکنم.

MAN AZ SAMIM.E QALB, BÁVARETÁN MIKONAM.

/ جواد: من این حرف.ها هالیم نمیشه. پرچم سفید من کجاست؟/

/JAVÁD: MAN IN HARF.HÁ HALIYAM NEMI$E. PARCAME SEFIDE MAN KOJÁST?/

من با پرچم سبز، متحدم. آیا شما با پرچم سفید من

MAN BÁ PARCAME SABZ, MOTTAHEDAM. ÁYÁ $OMÁ BÁ PARCAME SEFIDE MAN

متحد هستید؟ کجا از پرچم سفید من نام برده.اید؟

MOTTAHED HASTID? KOJÁ AZ PARCAME SEFIDE MAN NÁM.BORDE’ID?

چرا از اتحاد سبز.و.سفید، نام نبرده.اند و نام نبرده.اید؟

CERÁ AZ ETTEHÁD.E SABZ.O.SEFID, NÁM NABORDE’AND

VA NÁM NABORDE’ID?

چرا به این حق.کشی، اعتراض نکرده.اید؟

CERÁ BE ’IN HAQ.KO$I E’TERÁZ NAKARDE’ID?

چرا تفرقه میاندازید؟

CERÁ TAFREQE MIANDÁZID?

چرا؟

CERÁ?

.

آیا انتظار زیادی است اگر از شما بخاهم اعلام کنید

«پرچم سبز اتحادِ من، به نوارهای سفیدی مزین است»

««میرحسین کروبی»! علامت رمز وحدت جنبش سبز.و.سفید است»

.

با احترام

ندا کاویانی

.

Wednesday, August 19, 2009

ندا دیگر به خرخره‌اش رسیده بود



به قَلَت های املاعی توجه نکنید*

ندا از آن‌چه که از تحقیر (تهقیر) ، شایسته نبود، به‌اندازه‌ی کافی کشیده و چشیده بود. او دیگر هازر(حاظر) به تحمملِ حجاب(هجاب) اجباری و گشت‌های امر به فلان و بهمان نبوده و به
خرخره‌اش رسیده بود

/نماینده‌ی خدا بر روی زمین:لطفن دولا شوید تا منی که حقانیتم را از طریق خدای مسلمین ثابت نموده‌ام! دسته‌ی پرچم اسلام راستین! خود را در ماتحت‌تان فرو کرده و از اتش جهنم نجات دهم! /

خطر واقعی‌ و داعمی‌ی تجاوز و شکنجه‌ی روحی و جسمی و زندان، روح ندا را پریشان و بارها و بارها چشمش را گریان کرده بود. و هَدس‌م(حدسم) این است که این‌چنین کمر راست‌کرده و تصمیم(تَسمیم‌) گرفته بود: یا مرگِ پرافتخار و یا رسیدن به حداقلی از آزادی و جمهوریت(آزادی‌ی ابراز مخالفت و انتخاب آزادانه‌ی رعیس واقعی‌ی مملکت، یعنی ولی‌ی فقیه، از میانِ همه‌ی عمامه‌داران). حدس شما چیست؟

ندا آقاسلطان
Neda Agha-Soltan.jpg

تولد : 3 بهمن .۱۳۶۱
تهران

مرگ: 30 خرداد ۱۳۸۸
امیر آباد، تهران (خیابان کارگر شمالی)ا

مدفن: گورستان بهشت زهرا - قطعه ۲۵۷ ردیف ۴۱ شماره ۳۲

پدر: علی آقاسلطان
مادر: هاجر رستمی‌مطلق]


ندا آقاسلطان (۳ بهمن ۱۳۶۱ در تهران - ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در تهران) یکی از ده‌ها تن از افرادی بود که در جریان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ در روز شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ (۲۰ ژوئن ۲۰۰۹) در محلهٔ امیر آباد تهران (خیابان کارگر شمالی، تقاطع خیابان شهید صالحی و کوچهٔ خسروی) به ضرب گلوله کشته شد. ا

در مورد قَلَت های املاعی



Thursday, August 6, 2009

iran protest los angeles ( iranian support people inside iran)

.
.

Tuesday, August 4, 2009

انقلاب، مسابقه‌ی دو.ی صد متر نیست

.

سومین اطلاعیه‌ی رسمی‌ی سخنگوی مجازی‌ی خالی‌ستادِرهبری‌ی انقلابِ‌تااون‌جاکه‌می‌شه مخملی

.

دونده‌‌ای که کنترل سرعت تنفس و تقدم‌ش را به‌دست هیجان دهد

فوقش، خیلی ناجور به مقصد می‌رسد

.

جنبش دمکراسی‌خاهی‌ی مردم ایران

مثل کوه آتش‌فشانی زیبا و سهمگین است

که عظمتش در فوران‌های بزرگ، تجلی می‌کند

و اگر به دلایلی گدازه‌های آن، از مجراهای جدا از سوراخ اصلی

هدر رود، از فوران‌های بزرگ عاجز شده و دوباره سال‌ها

محکوم به سکون و سکوت

خاهد شد

.

قرار زیر

مربوط به قرارها و اتفاقات سیاسی روز نیست

اما فوران‌های بزرگ هم کار هر روز کوه اتش‌‌فشان نیست

برای رسیدن هرچه سریعتر به ایرانی دمکراتیک

قرار زیر را به قراری ثابت و تغییرناپزیر تبدیل کنیم

و بیشترین نیرو را برای پرعظمت‌شدنش بگزاریم

.

قرار ما، شنبه‌ی اولِ هرماه، ازعصر تا غروب یا شبِ بعد از ظهر
تــــوی خــیابـانها و میـادیــــن، و فراموش نـکن نازنین، حق گردش را
و در این روز غریبه ها و آشناها، اگر بدهند به هم سلام و دست
خیـــلی خـــــــــوب است، حتا اگر بکار بَرند دستکش را
.
.



جنبش اعتراضی.ی مردم در روز تنفیذ

.
.

اعتراضات مردم تهران به نقاط مختلف گسترش يافت، فعالين حقوق بشر و دمکراسی

در حال حاضر مردم تهران و جوانان دختر و پسر در نقاط مختلف تهران اعتراضات خود را ادامه ميدهند و دامنه اين اعتراضات به نقاط ديگر تهران کشيده شده است .اعتراضات در ميدان رضائيها(۷تير)،ميدان ولی عصر،ميدان ونک ،ميدان انقلاب و ميدان فاطمی ادامه دارد.

از لحظاتی پيش در ميدان رضائيها (۷ تير ) بسوی شريعتی گروههايی از مردم به هم پيوستند و اقدام به راه پيمائی کردند. آنها در حال دادن شعارهايی عليه خامنه ای و احمدی نژاد هستند .شعارهايی که داده می شود عبارتند از ؛خامنه ای قاتله،ولايتش باطله/مرگ بر خامنه ی/ مجتبی بميری رهبری را نبينی/ مرگ بر ديکتاتور/ دولت کودتا استعفا استعفا

همچنين در حوالی پارک ساعی تعدادی از مردم اقدام به تجمع و دادن شعار نمودند .آنها شعارهايی مانند مرگ بر ديکتاتور/ دولت کودتا استعفا استعفا می دادند... مردم در ميدان ولی عصر به سوی زرتشت تجمع کرده اند و يکدست صدای مرگ بر ديکتاتور می دهند عليرغم يورش وحشيانه گله های موتور سوار لباس شخصی انها همچنان به اعتراضات خود ادامه ميدهند ... نيروهای لباس شخصی بصورت ۲ نفره سوار بر موتور و بصورت گله های ۱۰ الی ۱۵ موتوره با در دست داشتن باتون به سوی جمعيت يورش می برند و انها را بشدت مورد ضرب و جرح قرار ميدهند .

.

«دولت کودتائی، استعفا، استعفا»، گزارش يک وبلاگ نويس از ميدان ولی عصر و ونک

... کروبی پائين عباس آباد بوده بر طبق خبرهای رسيده. دو تا گروه حدودن ۱۰۰ تائی موتور تريل نيروهای ضدشورش و يگان ويژه و به تعداد نامحدودی لباس شخصی و بسيجيای کثافت با موتور توی پياده روها با باتوم هر کی سر راه بود رو زدن و مردم رو معمولن هدايت ميکردن به سمت کوچه های بن بست وليعصر. خود من شاهد دستگيری يکی از بچه های جنبش سبز توی يکی از همين کوچه های بن بست بودم. شديدن ترافيک توی خيابون وليعصره و صدای بوق ماشين مردم قطع نميشه. بسيجيای بی ناموس با باتوم هر ماشينی بوق بزنه يا علامت پیروزی نشون بده رو با باتوم داغون ميکنن

.

كنترل شهر تهران توسط نيروهاي بسيج در روز تنفيذ،

درگيري‌هاي شديد در مركز و شمال تهران، گزارش ویژه فرهاد رجبعلي، خبرنامه گویا


«هزاران نفر از معترضان به نتيجه انتخابات و نتفيذ محمود احمدي‌نژاد در خيابان ولي‌عصر دست به راه‌پيمايي آرام زدند كه با دخالت نيروهاي بسيج و چماق‌دار به درگيري‌هاي شديد كشيده شد. // ميادين آزادي، ولي‌عصر، ونك و انقلاب تهران شاهد درگيري‌هاي پراكنده نيروهاي بسيج و چماق‌دار با مردم بود ... // نيروهاي يگان ويژه و پليس ضد شورش در ميدان ونك به حدي بود كه جمعيتي حدود 1000 نفر راس ساعت 18 به ناچار از ميدان ونك به سمت ميدان ولي‌عصر حركت كردند. ابتداي راه‌پيمايي همراه با سكوت بود اما با يورش نيروهاي بسيج با موتورسيكلت‌هاي‌شان ... // از جمله شعارها مي‌توان به "مرگ بر ديكتاتور" و "خامنه‌اي قاتله، ولايتش باطله" و همچنين سردادن الله اكبر اشاره كرد. حد فاصل ميدان ولي‌عصر تا ميدان ونك در خيابان ولي‌عصر تهران ترافيك سنگيني حاكم بود... ساكنين خيابان ولي‌عصر نيز از پشت بام ها با سر دادن شعار تظاهركنندگان در خيابان را همراهي مي‌كردند.
جمعيت در ابتداي خيابان توانير به حدود 3000 هزار نفر رسيد اما نرسيده به پارك ساعي نيروهاي بسيج از دو سمت شمال و جنوب خيابان ولي‌عصر و از كوچه‌هاي فرعي جمعيت را محاصره كرده و به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند
دختران و پسران جوان به ناچار گوشه‌اي از خيابان روي همديگر افتاده و كوپه‌اي از انسان را تشكيل داده بودند. نيروهاي بسيج به شدت هر كه را در دست بود ضرب وشتم مي‌كردند تنها كتك ارضا كننده نبود و در بين جوانان محاصره شده گاز اشك آور و فلفل نيز انداخته شد. بسياري زير دست و پا ماندند و مجروح شدند و تعداد زيادي نيز دستگير شدند اما ميزان زخمي‌ها و فشردگي جمعيت در محاصره به حدي بود كه نيروهاي بسيج از بيم تلفات جاني بيشتر مجبور شدند گريز راهي براي فرار جمعيت باز كنند... براي حدود نيم ساعت تقاطع توانير تا پارك ساعي حضور نيروهاي بسيج و چماق‌دار به اندازه‌اي زياد شد كه امكان ايستادن در پياده روها وجود نداشت و به حكومت نظامي افتاد. هر كس از پير و جوان حاضر در پياده رو به شدت كتك مي‌خورد؛ حتي رهگذران عادي.
.
.

رنــد
عـالم‌ســوز

شـاهـین دلـنشـین
نـــــــــدا کــاویـانی
جـواد سگِ‌نگـهبان
آخـریــن پـســت‌ها
گـزارشـگر: شـــاهین، خُــود
و دیگران! را نصیحت می‌کند:ا
تـــــــــو ای
رند عالمسوز خالی‌بندِ
مــهربـــان‌پــاچــه‌گــیــــــــر
سیاست‌ندار: اصولن، خالی‌بندی
در سیاست بعضی موقع‌ها خوب است
امــا باید یه خــالی‌ای بـبندی که بگنجه
بی‌ادب: از نضر* ادبـی، بـی‌ادبـی‌ست
کــــه پـــاچه‌ی کسی را بگیریم
پـــس منـــضور چیــــــست؟

گزارشگر: شاهین، که منضور
اصـلی‌اش هــم هــمــیــن! بــود
در ادامه‌ی نصیحت‌هایش فرمود!:ا
و تو ای ماتلی و ماتلی‌مدال و
نـــــــــــــــــــــــدا
و صـــمــد و
جوادِزندانی‌وحشی‌پـاچه‌گیر
تا مـیتوانی پــــاچه بگیر! که تا
کـــه تــا، کـــه تــا، کـــه تــا
...
ادامه




درباره ی من
وقتی تو اواخر زمان شاه وارد دانشگاه شدم، به خاطر حماقتی مختصر! و فضای حاکم …1




معرفی
ماتلی و ماتلی‌مدال





مجموعه‌ای
بزرگ از آیات قرآن
در مورد اجباری نبودن دین

...
...
پيامبر وظيفه‌‏اي جز ابلاغ رسالت ندارد/ تو مامور اجبار آنها به هدايت نيستي/ بگو من فقط بيم ‏دهنده و بشارت ‏دهنده‏‌ام/ در قبول دين، اكراهى نيست (در دين هيچ اجبارى نيست)/ وظيفه ندارى آنها را مجبور سازى/ تو فقط تذكر دهنده‏‌اي/ آن كس كه گمراه شده است به شما زيانى نمى‏رساند بازگشت همه شما به سوى خداست/ هدايت آنان (به طور اجبار) بر عهده تو نيست‏، بلكه خداوند هركس را كه بخواهد هدايت مى‏كند/ اگر خدا مى‏خواست مشرك نمى‏شدند و ما تو را مسؤول آنها قرار نداده‏ ايم/ اگر پروردگار مي‏خواست تمام آنها كه در روي زمين هستند همگي (از روي اجبار) ايمان مي‏آوردند، آيا تو مي‏خواهي مردم را مجبور سازي كه ايمان بياورند؟/ هيچكس نمي‏تواند ايمان بياورد جز به فرمان خدا/ بگو هر كس هدايت يابد براي خود هدايت شده، و هر كس گمراه گردد به زيان خود گمراه شده، و من ماءمور (به اجبار) شما نيستم/ در هر حال تو فقط مامور ابلاغ هستي و حساب (آنها) بر ماست/ پروردگار تو به كسانى كه از راه او گمراه گشته‏ اند، آگاهتر است/ پروردگار تو ميان آنها در قيامت به حكم خود داوري مي‏كند/ رستاخيز بطور قطع خواهد آمد من مي‏خواهم آن را پنهان كنم تا هر كس در برابر سعي و كوشش خود جزا ببيند
...
...





وقتی خدا تو قرآن
مهلت میده به شیطان
تــــــــــا روز قیــــــــامت

تو چه‌کاره‌ای که گیر میدی به
حجاب و دین و عبادت ملت؟





امیدوارم
اگه مسلمونی
مسلمون آزاده‌ای باشی
ولی اینو بدون که
طبق این آیات
محمد
پیغمبری برای قوم عرب بود
...
...
سوره ۱۳: الرعد
تو فقط هشداردهنده‏ اى و براى هر قومى رهبرى است ﴿۷﴾ا

سوره ۱۴: إبراهيم
ما هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر به زبان قومش تا [پیغام ما را به زبانی که میفهمند] براي آنها آشكار سازد... ﴿۴﴾ا

سوره ۱۲: يوسف
الف لام راء اين است آيات كتاب روشنگر ﴿۱﴾ا
ما آنرا قرآن عربي نازل كرديم تا شما [عرب زبانان بتوانید] درك كنيد ﴿۲﴾ا
...
...






از
اینکه
موسوی گفت
حاکمیت از خشم مردم
بــتــرسـد نـه از مـا

چه نتیجه‌ای می‌گیریم؟




ترانه‌های من
شامل متن ترانه‌ها و
ملودی‌هایی که این ترانه‌ها
روی آن‌ها نوشته شده‌اند
اگر صدایش را دارید

ایـــن تــرانــه‌ها
را بخوانید





قرار
زیـــر را تبلیــغ

و به قراری ثابت تبدیل کنیم
و دوست و فامیل را هم، هر ماه
برای این قرار خبر کنیم
پنج‌شنبه‌ی اولِ هرماه
از ساعت 5،6 بعدازضُهر*
و بــــــــدون شــــــــــــــــــعـــار
گردشی به تَرَفِ میدان انقلاب
با جمعی که کـم کـم میشه
بــــــــــی‌شــــــــــــمار

و وقتی که شدیم بی‌شــمــار
همان فرداش هم شاید شدیم بی‌قرار
و از حکومت درآوردیم دمــــار
و اصلن تویی که بدون شعار
نـــداری روزگـــــــــــار
خوب یــه روز دیـــــگه
برای دادن شعار، قرار بذار
ملتی که نتواند این کم‌خطرترین حرکت را تحت عناوین مختلف سامان دهد، همیشه شکنجه می‌شود
و جان می‌دهد

این حرکت را جزو رسم و رسوم
و مانند یک سنگر بتُونی
محکم و پایدار کنیم






















































































































































































































































































Powered by Blogger.









































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































*
چرا

تعهدی
به "خَــت" یا
املاعِ "فارسی؟!" ندارم

هـمـراه بــا تــرانـه‌ی
الـفـــــــــــــبــا






اگر
توافق کنیم

کــــه مقـــام
رئیـــس‌جمهور
ملکـــه‌‌وپادشـــاه
تشریــفاتی باشد
بـــــــــــــــه زودی به
اتـحــــــادی بـــــــــزرگ
میــــــــــــــــــــــــــرسیم


انقدر سخت است که قبول کنیم
یک مجلس آزاد، در راس امور مملکت
باشد؟!/ ندا: با این توافق بسیـاری از
نگرانی‌ها و دشمنی‌ها از بین می‌رود
و شـــاید بسیـاری از کسانی که در
فکر قدرت یا دیکتاتوری جدیدی
هستند دســت از سر مردم بردارند
اگر اعضای شورای رهبریِ اصلیِ
آینده‌ی جنبش، افرادی باشند که زیر
ایــن توافق‌نامه را امضا کرده باشند
بـــــــــــــرای امثـــــــــــــــال مـــــــن
زیــــــاد مهم نخاهد* بـــــود که در
ترکیب مثلن 21 نفره‌ی این
رهبــــــــــــــــــــــــــری
اســـــــامی‌ای چـــــــــــون



من
ماتلی‌مدال

مــــــدال
رهـبــــــــــــریِ
جنبش سبز آزادی‌خاهی*
همیـــــــشه مسالمت‌جویی
واقعـن اصلاح‌تَلَبی و منـادیِ
اسلام
رحمانی/دمکراتیک/حقوق بشری

را به‌ گـــردن آقـــایان محترم
موسوی و کروبی
و نمایندگانشان می‌اندازم

و میروم تا برویم! به سراغ تعیین
رهبری‌ اصلیِ جنبش آزادی‌خاهی

رهبری‌ای که نه اهل هوچی‌گری
و دادنِ شعارها و فرمان‌های
بـــدون پشتــــــوانه باشد

نه مســـالمت‌جویی را بعنوانِ
راهِ همیـــــــشگی یا استراتژیکی
تبــلیــــــــــــــــــــــــــــــــــغ کند
و نه راه مُزاکرات مستقیم؟! و
غیرمستقیم را، در صورتِ
قدرت گرفــــــتن جنبش
ببنــــــــــــــــــــــدد








همه‌ی
دمکرات‌ها
سکولار هستند
امـــــــــــــــــــــــا
همـه‌ی سکـولارها
دمکرات نیستند




Blog Archive


بخشی از آرشیو زیرین
http://rendeaalamsuz.blogspot.com
وبلاگ سابق من، که متاسفانه رمزش را
از دست دادم و خوشبختانه از بین نرفت
به تدریج به آرشیو بالا
منتقل خاهد* شد
2009 +: June (16) May (5) April (7) March (4) February (8) January (12) 2008 : December (5) November (7) October (4) September (2) August (9) July (8) June (4) May (6) April (9) March (8) February (19) January (8)
2007 : December (10) November (13) October (13) September (14)



پستهای سال 2006
و فعلن فقط بخشی از آن‌ها
از سایت www.taraane.com
که دیگر وجود خارجی ندارد
به آرشیو بالا منتقل شده است