به غلَتهای املاعی توجه نکنید، حتا با خاندن علتهایش!
آقای نبوی، الآن کسانی دقیقن به شیوهی بنیانگزاران جمهوری اسلامی که از مردم پرسیدند «جمهوری اسلامی، آری یا نه؟»، شروع کردهاند به این پرسش که «شورای هماهنگی راه سبز، آری یا نه؟». جالب است که بعضی از چنین آدمهایی که اصلن موسوی و کروبی را ذرهای قبول ندارند، از این موقعیت که زبان این رهبران جنبش سبز با زیپ و قفل بسته شده و پیکر ترسناکبرایرژیم آنها در زندان پنهان شده / و خدایی که به آن اعتقاد ندارم نیاورد روزی را که روءیت شوند!/ سوءاستفاده کرده و در نقاب طرفداری از این بزرگان تاریخ ایران، که البته از آنها بزرگتر هم هستند، سعی میکنند سخنگویان آنها را هم، به جای انتقاد سازنده، به لجن کشیده و ایزوله کنند. از نظر اینها، اصلن جریان اصلاحطلب از بیخ تا بن و از کمر تا میانه و از سر تا بالا همدست جمهوری اسلامی بوده و هست و هکومت چه اشتباه میکند که محافضانش را به زندان میاندازد! واقعن جای تعجب داره! دو بار. کاش این عزیزان از نظر سیاسی مونگول، حداقل یک آلترناتیو دمکرات و قابل اعتماد برای رهبری کل جنبش از خارج از کشور را معرفی کرده بودند تا آدم اقلن دلش نسوزه. ولی چنین کاری هم معلوم است که از اینها برنمیآید. قصد و مرض آنها خراب کردن همینی است که وجود دارد و شاید با خود میگویند:
بخش مونگول و به همین دلیل عزیز و ناز! جنبش، شاخهی مجاهدین خلق:
«حال که رعیسجمهور مادامالعمر مریم رجوی به رهبری نرسید، انقدر خرابکاری میکنیم که اونا هم نرسند!»: « شورای هماهنگی راه سبز، آری یا نه؟»./
رعیسجمهور آنها بسیار منتخب است:
«احراز حمایت اكثریت مردم ایران / در سال75 در بزرگترین اجتماع ایرانیان در ارلز كورت لندن، ایرانیان برای حمایت از خانم مریم رجوی رییسجمهور برگزیدهی مقاومت حضور بهم رساندند. / بهدنبال برگزاری این گردهمائی درلندن، دو بسیج نظرسنجی كه مجموعاً در 92شهر ایران بعمل آمد، مشخص نمود كه بیش از 70درصد از مردم ایران در صورت وجود یك انتخابات آزاد براساس حاكمیت مردم و نه ولایت فقیه، بهرییسجمهور مریم رجوی رأی خواهند داد. / بدین ترتیب در سال 1375 یعنی سه سال پس از انتخاب و معرفی رییسجمهور مریم رجوی، با كسب حمایت اكثریت قاطع مردم ایران، این مقاومت وارد مرحله جدیدی از پیوند خود با عنصر اجتماعی و تودههای مردم ایران گردید و شورای ملی مقاومت در پرتو سیاست اصولی مسئول شورا و نقش برجسته رییسجمهور برگزیدهی مقاومت همچنان چشم اندازهای نوینی را در پیش پای خود گشود». /
و امثال موسوی و کروبی باید الزامن و کاملن نفی شوند:
« جبهه همبستگی ملی، نیروهای جمهوری خواهی را که با التزام به نفی کامل نظام ولایت فقیه و همه جناحها و دسته بندیهای درونی آن، برای استقرار یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت مبارزه می کنند، در برمیگیرد.»
این داستان اینهاست و داستان سلطنتطلبان و دیکتاتورهای کارگری هم شبیه همین: داستان بیماری. 32 سال است که قرار است رژیم همین فردا سیخکی سرنگون شود و مایی که برای شرکت در انتخابات 88 دست به بسیج عمومی زدیم، که نقش قاطع شما را در این زمینه هیج کس نمیتواند منکر شود (ماتلیمدال به شما مدال طلایی میدهد)، و چه فُهشها و تُهمتها نخوردیم هم احتمالن باید به جرم بازارگرمی برای جمهوری اسلامی محاکمه شویم.
آقای نبوی من به خود جرات این را نمیدهم که ادعا کنم شما آقاین موسوی و کروبی را رهبر خود میدانید. آدم وقتی کسی یا کسانی را رهبر خود میداند که به رهنمودهای آنها جامهی عمل بپوشد، حتا اگر با حرکتی مخالف باشد. انتقادش را میکند، ایراداتش را میگیرد، سعی میکند قبل از هر تصمیمگیری، رهبرانش را به راه خود ببرد! اما وقتی تسمیمی گرفته شد، یعنی گرفته شد و باید آن را به اجرا درآورد. ما همه به تنهایی خوب بلدیم ساز بزنیم، اما امان از وقتی که بخاهیم دستهجمعی بزنیم. بگزارید اگر فراموش کردهاید به یادتان بیاورم که رهبری جنبش سبز (از نظر من: شاخه مسلمانان رحمانی و دمکرات) برای 25 بهمن 89 چه رهنمودی داد و من مطمئنم که اگر این بزرگان اکنون آزاد بودند هم این چنین رهنمود میدادند:
جرس، چهارشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۸۹: «... دبیر کل حزب اعتماد ملی ... از ملاقات دو باره خود با آخرین نخست وزیر ایران طی یک هفته گذشته خبر داده است و بر این نکته تاکید کرده است که هر دوی آنها خواستار برپایی یک راهپیمایی آرام و همراه با سکوت در روز دوشنبه ، 25 بهمن در میدان آزادی شده اند... »
اما گویا خارج نشینی بر شما هم اثر کرد و اون محسن سازگارایی که فرمان فتح رادیوتلویزیون را در 22 بهمن 1388 داده بود!! شما را از راه به در کرد! صد رحمت به اسب تروای شما. اگه یه میلیون آدم میومد، حرف شماها واقعن عملی میشد. اشکال کار شما این بود که آرزو را واقعیت تصور کرده بودید و درجهی التهاب را اشتباه خانده بودید و چه دکتر ختَرناکی! در حالی که رهبران شاخهی مسلمانان رحمانی و دمکرات جنبش سبز، که اصلن طرح راه پیمایی 25 بهمن، ایدهی آنها و مشاورینشان بود، دعوت به سکوت میکردند، و چه کار درستی میکردند، از خودت بگیر تا برسی به آقا محسن و مریم و مسعود مرده و بنیصدر و سلطنتطلب و غیرو، همه گفتید بروید بیرون و تا پیروزی به خانه بر نگردید و دو شاخ گنده نصیب ما کردید:
ابراهیم نبوی: «مردم ایران! موج عظیم اعتراضات مردم منطقه به حکومت های دیکتاتوری از نفس گرم جنبش سبز برخاسته است. جنبشی که یک سال قبل در تهران و شهرهای ایران علیه انحصارطلبی و دیکتاتوری آغاز شد و امروز امواج بلند نیل، آن را به اهرام رسانده است. هراس بن علی او را از تونس فراری داد و هراس سید علی خامنه ای نیز او را خانه نشین خواهد کرد. تونس به ما آموخت که نباید در خانه بنشینیم و باید بدانیم اگر به خانه های مان رفتیم، آنها به سراغ مان خواهند آمد. از اشتباهات مان، اگر اشتباهی کرده باشیم، چراغی می سازیم برای روشنی آینده و به خیابان می رویم تا به حکومتی که در این یک سال نشان داد نمی خواهد از اشتباهاتش پند بگیرد، نشان بدهیم که ما آمده ایم، ما با تمام نیروی مان آمده ایم تا یک بار دیگر آینده را از آن فرزندانمان کنیم. حکومتی که برخلاف تمام وعده هایش مجرمین متجاوز کهریزک و کوی دانشگاه را نه تنها مجازات نکرد، بلکه شریف ترین فرزندان کشور را کشت و زد و بست و به زندان شان درهم شکست. هر کسی حق دارد بترسد، ولی حق ندارد مردم را بترساند، ما بیش از اینها قربانی داده ایم. ... ما باور می کنیم که سید علی رفتنی است، چون جلوی چشم مان رفتن بن علی را دیده ایم. ما با موتورسواران مزدور حکومت می جنگیم، همانطور که مردم شریف و دلیر قاهره با شترسواران مبارک جنگیدند و پیروزی از آن آنان خواهد بود....
آقای خامنه ای!... نه در تونس و نه در مصر آنقدر که شما زدید و کشتید و خشونت اعمال کردید با این وقاحت و با این دریدگی رو در روی مردم نایستادند... شما در صدا و سیما نشان دادید که شترسواران عقب مانده هنگ لباس شخصی های مبارک به جان مردم قاهره افتادند، مگر خودتان موتورسواران را به جان مردم نیانداختید؟... مردم ایران روز 25 بهمن، از سراسر کشور، فاصله امام حسین تا آزادی را در تهران طی می کنند تا به همه جسارت هایی که در این یک سال به مردم کردید پاسخ بدهند. شما یک سال فرصت داشتید، باید دولت را تغییر می دادید، باید بی عرضه های چاپلوس را از سر کار برمی داشتید، نکردید و حالا مردم توی دهان این دولت تان می زنند. سبزهای ایران با جمعیتی انبوه و با خشمی سبز به خیابان می آیند ... ما همچنان مسالمت آمیز رفتار خواهیم کرد، اما این شماهستید که باید مودبانه بایستید تا آتش خشم ملت دامان تان را نگیرد.»
البته شما اگه عمرن گفته باشید «لنگش کن» و در جبران این عمل هم اگه عمرن لازم بوده باشه که بگویید «لنگش نکن». موضوع مهم، احساس مسعولیت است و مثل رهبر سیاسی عمل کردن. و مهمتر از آن، درست رهبری کردن. حال در جبران آن رهبریِ غلط، از شما میخواهم این بار تا 22 خرداد نگزشته، در یک مقالهی مخصوص و انحصاری، افتخار داده و با صدای بلند بگویید/ پیشنهاد بدید/ تقاضا و تمنا کنید/ نفرین کنید و هر هنرماییای که میتوانید بروز دهید تا اکثریت زیادی راضی بشن که شعار ندهند و جواب شعاردهندگان را ندهند، تا مردم با اعتماد بیشتر و ترس کمتر به خیابان بیایند.
مرسی و ممنون
No comments:
Post a Comment
برای فرستادن نظر و پیغام، احتیاج به دادن اسم و آدرس و کلمه رمز و قد و وزن ندارید. خودتان انتخاب کنید