Monday, December 12, 2011

مجموعه‌ای بزرگ از آیات قرآن در مورد اجباری نبودن دین


مجموعه‌ای بزرگ از آیات قرآن در مورد اجباری نبودن دین

برای اطمینان از صحت این آیه‌ها، ترجمه‌های قرآن توسط آقایان فولادوند، مکارم شیرازی و خرمشاهی را با هم مقایسه کنید. با تشکر از سایت پارس‌قرآن ( http://www.parsquran.com ) که این ترجمه‌ها را هم به‌صورت جداگانه و هم به‌صورت مجموعه (یک آیه با سه ترجمه)، در دسترس عموم قرار داده است.

قبل از آوردن همه‌ی سوره‌ها و آیه‌ها با نام و شماره‌شان، اگر به این مجموعه‌ی کوچک از خلاصه‌ی بعضی از این آیه‌ها دقت کنیم:

«پيامبر وظيفه‌‏اي جز ابلاغ رسالت ندارد/ تو مامور اجبار آنها به هدايت نيستي/ خدا هر كس را بخواهد، به راه راست هدايت مى‌كند/ بگو من فقط بيم ‏دهنده و بشارت ‏دهنده‏‌ام/ در قبول دين، اكراهى نيست (در دين هيچ اجبارى نيست)/ بگو: فضل به دست خداست؛ و به هر كس بخواهد مى‏ دهد/ هدايت آنان (به طور اجبار،) بر عهده تو نيست‏، بلكه خداوند هر كس را كه بخواهد هدايت مى‌كندكسانى كه دينشان را پاره پاره كردند و فرقه فرقه شدند، تو هيچ گونه رابطه‏ اى با آنها ندارى (و مسؤول ايشان نيستى)! سر و كار آنها تنها با خداست/ وظيفه ندارى آنها را مجبور سازى/ و اگر تو را تكذيب كردند بگو عمل من به من اختصاص دارد و عمل شما به شما اختصاص دارد. شما از آنچه من انجام مى‌دهم غير مسؤوليد و من از آنچه شما انجام نمى‌دهيد غير مسؤولم/ تو فقط تذكر دهنده‏‌اي/ خداوند، شرك به او را نمى‌آمرزد؛ (ولى) كمتر از آن را براى هر كس بخواهد مى‌آمرزد/ آن كس كه گمراه شده است به شما زيانى نمى‌رساند بازگشت همه شما به سوى خداست/ كسى از علم او آگاه نمى‏ گردد؛ جز به مقدارى كه او بخواهد/ اگر خدا مى‌خواست مشرك نمى‌شدند و ما تو را مسؤول آنها قرار نداده‏ ايم/ اگر پروردگار مي‌خواست تمام آنها كه در روي زمين هستند همگي (از روي اجبار) ايمان مي‏آوردند، آيا تو مي‏خواهي مردم را مجبور سازي كه ايمان بياورند؟/ كسانى كه ايمان آوردند، سپس كافر شدند، باز هم ايمان آوردند، و ديگربار كافر شدند، سپس بر كفر خود افزودند، خدا... آنها را به راه (راست) هدايت نخواهد كرد/ هيچكس نمي‏تواند ايمان بياورد جز به فرمان خدا/ بگو هر كس هدايت يابد براي خود هدايت شده، و هر كس گمراه گردد به زيان خود گمراه شده، و من مامور (به اجبار) شما نيستم/ در هر حال تو فقط مامور ابلاغ هستي و حساب (آنها) بر ماست/ هر كس از شما بعد از اين كافر شود، از راه راست منحرف گرديده است/ از آنها درگذر و صرف‌نظر كن، كه خداوند نيكوكاران را دوست مى‏دارد!/ آنها كسانى هستند كه خدا نخواسته دلهايشان را پاك كند/ اگر خدا مى‌خواست، همه شما را امت واحدى قرار مى‌داد؛ ولى خدا مى‌خواهد شما را در آنچه به شما بخشيده بيازمايد/ پروردگار تو به كسانى كه از راه او گمراه گشته‏ اند، آگاهتر است/ پروردگار تو ميان آنها در قيامت به حكم خود داوري مي‏كند»

می‌توانیم با توجه به اینکه چنین آیاتی، همچون خطوط  قرمزی ضخیم و دنباله‌دار، به فراوانی از اول تا آخر قرآن یافت می‌شود، همه را این طور خلاصه کنیم: « هدایت یا گمراهی مردم با خدا و بر حسب عقل و ادراک و بینایی و شنوایی‌ای است که او به آن‌ها داده است و وظیفه و ماموریت پیامبر فقط و فقط ابلاغ رسالت و هشدار و تذكر و بشارت دادن است و نه مجبورکردن مردم به قبول دین یا همهٔ اصول و فروع دین. پروردگاری که حتا شیطان را هم آزاد می‌گذارد، از پیامبرانش به حال آفریدگانش آگاه‌تر است و در قیامت میان آن‌ها داوری می‌کند. »


قرآن

سوره ۲: البقرة

ما تو را به حق، براى بشارت و بيم دادن  فرستاديم و تو مسئول (گمراهى) دوزخيان (پس از ابلاغ رسالت) نيستى! ﴿۱۱۹﴾

... بگو: «مشرق و مغرب، از آن خداست؛ خدا هر كس را بخواهد، به راه راست هدايت مى‌كند.» ﴿۱۴۲﴾

... خدا، هر كس را بخواهد، به راه راست هدايت مى‌كند. ﴿۲۱۳﴾

... و كسى از علم او آگاه نمى‏ گردد؛ جز به مقدارى كه او بخواهد... ﴿۲۵۵﴾

در قبول دين، اكراهى نيست (در دين هيچ اجبارى نيست)... ﴿۲۵۶﴾

(خدا) دانش و حكمت را به هر كس بخواهد می‌دهد ... ﴿۲۶۹﴾

هدايت آنان (به طور اجبار،) بر عهده تو نيست‏، بلكه خداوند هر كس را كه بخواهد هدايت مى‌كند ... ﴿۲۷۲﴾


سوره ۳: آل عمران

... به كسانى كه اهل كتابند (یهود و نصاری) و به مشركان بگو آيا اسلام آورده‏ ايد پس اگر اسلام آوردند قطعا هدايت‏ يافته‏ اند و اگر روى برتافتند فقط رساندن پيام بر عهده توست و خداوند به [امور] بندگان بيناست ﴿۲۰﴾

... بگو: فضل به دست خداست؛ و به هر كس بخواهد مى‏ دهد... ﴿۷۳﴾

... و پيروزى جز از جانب خداوند تواناى حكيم نيست ﴿۱۲۶﴾
تا برخى از كسانى را كه كافر شده ‏اند نابود كند يا آنان را خوار سازد تا نوميد بازگردند ﴿۱۲۷﴾  
هيچ يك از اين كارها در اختيار تو نيست‏. يا [خدا] بر آنان مى‏ بخشايد يا عذابشان مى‌كند ... ﴿۱۲۸﴾
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن خداست هر كه را بخواهد مى‌آمرزد و هر كه را بخواهد عذاب مى‌كند و خداوند آمرزنده مهربان است ﴿۱۲۹﴾



سوره ۴: النساء

هركس از پيامبر اطاعت كند در حقيقت از خداوند اطاعت كرده است، و هر كس سر پيچد [بدان‏] كه تو را نگهبان ايشان نفرستاده ‏ايم‏. ﴿۸۰﴾

... آيا شما مى‏خواهيد كسانى را كه خداوند گمراه كرده، هدايت كنيد؟! در حالى كه هر كس را خداوند گمراه كند، راهى براى او نخواهى يافت. ﴿۸۸﴾

خداوند، شرك به او را نمى‌آمرزد؛ (ولى) كمتر از آن را براى هر كس بخواهد مى‌آمرزد. و هر كس براي خدا شريكي قائل شود در گمراهي دوري افتاده است. ﴿۱۱۶﴾

كسانى كه ايمان آوردند، سپس كافر شدند، باز هم ايمان آوردند، و ديگربار كافر شدند، سپس بر كفر خود افزودند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشيد، و آنها را به راه (راست) هدايت نخواهد كرد. (137)

... هر كس را خداوند گمراه كند، راهى براى او نخواهى يافت. (143)



سوره ۵: المائدة

... اما هر كس از شما بعد از اين كافر شود، از راه راست منحرف گرديده است. (۱۲)

اما بخاطر پيمان‏شكنى، آنها را از رحمت خويش دور ساختيم؛ و دلهاى آنان را سخت و سنگين نموديم ... از آنها درگذر و صرف‏نظر كن، كه خداوند نيكوكاران را دوست مى‏دارد! ﴿۱۳﴾

آنها كسانى هستند كه خدا نخواسته دلهايشان را پاك كند... ﴿۴۱﴾

... اگر خدا مى‏خواست، همه شما را امت واحدى قرارمى‏داد؛ ولى خدا مى‏خواهد شما را در آنچه به شما بخشيده بيازمايد ... ﴿۴۸﴾

پيامبر وظيفه ‏اي جز ابلاغ رسالت (و دستورهاي الهي) ندارد (و مسئول اعمال شما نيست) و خدا ميداند چه چيزها را آشكار، و چه چيزها را پنهان ميداريد.. ﴿۹۹﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد به خودتان بپردازيد هر گاه شما هدايت‏ يافتيد آن كس كه گمراه شده است به شما زيانى نمى‏رساند بازگشت همه شما به سوى خداست ... ﴿۱۰۵﴾



سوره ۶: الأنعام

و ما پيامبران را جز مژده‏ آور و هشداردهنده نمى‏فرستيم ... ﴿۴۸﴾

پاره‏ اى از آنها به تو گوش فرامى‏دهند؛ ولى بر دلهاى آنان پرده‏ ها افكنده‏ ايم تا آن را نفهمند و در گوش آنها، سنگينى قرار داده‏ ايم و اگر تمام نشانه‏ هاى حق را ببينند، ايمان نمى‏آورند... ﴿۲۵﴾

... و اگر خدا مى‏خواست قطعا آنان را (اجبارا) بر هدايت گرد مى‏آورد (اما هدايت اجباري چه سود دارد؟) پس زنهار از نادانان مباش. ﴿۳۵﴾

آنها كه آيات ما را تكذيب كردند، كر و لال در تاريكي ها قرار دارند. هر كس را خدا بخواهد گمراه مى‏كند و هر كس را بخواهد بر راه راست قرار خواهد داد. ﴿۳۹﴾

قوم و جمعيت تو، آن (آيات الهى) را تكذيب و انكار كردند، در حالى كه حق است! (به آنها) بگو: من مسؤول (ايمان ‏آوردن) شما نيستم! (وظيفه من، تنها ابلاغ رسالت است، نه اجبار شما بر ايمان.) ﴿۶۶﴾

اين، هدايت خداست كه هر كس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمايى مى‏كند... ﴿۸۸﴾

به راستى رهنمودهايى از جانب پروردگارتان براى شما آمده است پس هر كه به ديده بصيرت بنگرد به سود خود او و هر كس از سر بصيرت ننگرد به زيان خود اوست و من بر شما نگهبان نيستم (و شما را اجبار نميكنم) ﴿۱۰۴﴾

اگر خدا مى‏خواست (همه به اجبار ايمان مى‏آوردند و هيچ يك) مشرك نمى‏شدند و ما تو را مسؤول (و نگهبان) آنها قرار نداده‏ ايم؛ و وظيفه ندارى آنها را (به ايمان) مجبور سازى (تو وكيل آنان نيستى)! ﴿۱۰۷﴾

و اگر ما فرشتگان را به سوى آنان مى‏فرستاديم و اگر مردگان با آنان به سخن مى‏آمدند ... باز هم ايمان نمى‏آوردند؛ مگر آنكه خدا بخواهد... ﴿۱۱۱﴾

... و اگر پروردگارت مى‏خواست، چنين نمى‏كردند؛ (و اجبارا مى‏توانست جلو آنها را بگيرد؛ ولى اجبار سودى ندارد.) بنابر اين، آنها و تهمتهايشان را به حال خود واگذار! ﴿۱۱۲﴾

پروردگار تو به كسانى كه از راه او گمراه گشته‏ اند، آگاهتر است؛ و همچنين به كسانى كه هدايت يافته‏ اند. ﴿۱۱۷﴾

پس كسى را كه خدا بخواهد هدايت كند، دلش را به پذيرش اسلام مى‏گشايد و هر كه را بخواهد گمراه كند دلش را سخت تنگ مى‏گرداند ... ﴿۱۲۵﴾

و همچنين شركاي آنها (يعني بتها) قتل فرزندانشان را در نظرشان جلوه داده بودند (كودكان خود را قرباني بتها مي‏كردند و افتخار مي‏نمودند!) و عاقبت اين كار چنين شد كه آنها را به هلاكت افكندند و آئينشان را دگرگون ساختند و اگر خدا مي‏خواست چنين نمي‏كردند (زيرا مي‏توانست اجبارا جلو آنان را بگيرد ولي اجبار سودي ندارد) بنابراين آنها و تهمتهايشان را به حال خود واگذار (و به اعمال آنها اعتنا مكن). ﴿۱۳۷﴾

بگو حجت رسا و روشن از آن خداوند است، و اگر او بخواهد، همه شما را (به اجبار) هدايت مى‏كند. (ولى چون هدايت اجبارى بى‏ثمر است، اين كار را نمى‏كند.) ﴿۱۴۹﴾

كسانى كه دينشان را پاره پاره كردند و فرقه فرقه شدند، تو هيچ گونه رابطه‏ اى با آنها ندارى (و مسؤول ايشان نيستى)! سر و كار آنها تنها با خداست... ﴿۱۵۹﴾


سوره ۷: الأعراف

ما شما را آفريديم؛ سپس صورت بندى كرديم؛ بعد به فرشتگان گفتيم: «براى آدم خضوع كنيد! » آنها همه سجده كردند؛ جز ابليس كه از سجده ‏كنندگان نبود. ﴿۱۱﴾ (خداوند به او) فرمود: «چون تو را امر به سجده كردم چه چيز تو را بازداشت كه سجده نكردى؟» گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريده‏ اى و او را از گل!» ﴿۱۲﴾ گفت: «از آن (مقام و مرتبه ‏ات) فرود آى! تو حق ندارى در آن (مقام و مرتبه) تكبر كنى! بيرون رو، كه تو از افراد پست و كوچكى! ﴿۱۳﴾ (شيطان) گفت: مرا تا روز رستاخيز مهلت ده (و زنده بگذار). ﴿۱۴﴾ (خداوند) فرمود: «تو از مهلت داده شدگانى!» ﴿۱۵﴾ [شیطان]گفت: «اكنون كه مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقيم تو، در برابر آنها كمين مى كنم! ﴿۱۶﴾

... و مي‏گويند سپاس مخصوص خداوندى است كه ما را به اين (همه نعمتها) رهنمون شد؛ و اگر خدا ما را هدايت نكرده بود، ما (به اينها) راه نمى‏يافتيم... ﴿۴۳﴾

... پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند اما آنان به آنچه قبلا تكذيب كرده بودند، ايمان نمى‏آوردند! اين‏گونه خدا بر دلهاى كافران مهر مى‏نهد (و حس تشخيصشان را سلب مى‏كند). ﴿۱۰۱﴾

...اين جز آزمايش تو نيست هر كه را بخواهى به وسيله آن گمراه و هر كه را بخواهى هدايت مى‏كنى تو سرور مايى پس ما را بيامرز و به ما رحم كن و تو بهترين آمرزندگانى ﴿۱۵۵﴾

آن كس را كه خدا هدايت كند، هدايت يافته (واقعى) اوست و كسانى را كه گمراه سازد، زيانكاران (واقعى) آنها هستند! ﴿۱۷۸﴾

هر كس را خداوند گمراه سازد، هدايت كننده‏ اى ندارد؛ و آنها را در طغيان و سركشى‏شان رها مى‏سازد، تا سرگردان شوند! ﴿۱۸۶﴾

بگو: من مالك سود و زيان خويش نيستم، مگر آنچه را خدا بخواهد... من فقط بيم ‏دهنده و بشارت ‏دهنده‏ ام براى گروهى كه ايمان مى‏آورند! ﴿۱۸۸﴾

و اگر آنها را به هدايت فرا خوانيد، سخنانتان را نمى‏شنوند! و آنها را مى‏بينى به تو نگاه مى‏كنند، اما در حقيقت نمى‏بينند! ﴿۱۹۸﴾

(به هر حال) با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذير، و به نيكى‏ها دعوت نما، و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستيزه مكن)! ﴿۱۹۹﴾


سوره ۸: الأنفال

و اگر خداوند خيرى در آنان [که ایمان نمیآورند] سراغ داشت به آنان گوش شنوا مى‏داد... ﴿۲۳﴾
... خداوند نسبت به بندگانش هرگز ستم روا نمي‏دارد.﴿۵۱﴾
و اگر تمايل به صلح نشان دهند، تو نيز از در صلح درا، و بر خدا تكيه كن كه او شنوا و داناست.﴿۶۱﴾


سوره ۹: التوبة

چگونه پيمان با مشركان نزد خداوند و نزد پيامبرش محترم داشته شود؟ مگر [در مورد] كسانى كه با آنان نزديك مسجدالحرام [در حديبيه‏] پيمان بسته ‏ايد، پس مادام كه بر عهد خود با شما استوار باشند، شما نيز با آنان استوار باشيد، كه خداوند پرهيزگاران را دوست دارد ﴿۷﴾

رسولي از خود شما به سويتان آمد كه رنجهاي شما بر او سخت است، و اصرار به هدايت شما دارد و نسبت به مؤ منان رئوف و مهربان است. ﴿۱۲۸﴾ پس اگر روى برتافتند بگو خدا مرا بس است هيچ معبودى جز او نيست بر او توكل كردم و او پروردگار عرش بزرگ است ﴿۱۲۹﴾


سوره ۱۰: يونس

و خداوند دعوت به سراي صلح و سلامت مي‏كند و هر كس را بخواهد به راه راست هدايت مي‏نمايد. ﴿۲۵﴾

و اگر تو را تكذيب كردند بگو عمل من به من اختصاص دارد و عمل شما به شما اختصاص دارد شما از آنچه من انجام مى‏دهم غير مسؤوليد و من از آنچه شما انجام نمى‏دهيد غير مسؤولم. ﴿۴۱﴾

و اگر پروردگار مي‏خواست تمام آنها كه در روي زمين هستند همگي (از روي اجبار) ايمان مي‏آوردند، آيا تو مي‏خواهي مردم را مجبور سازي كه ايمان بياورند؟ (ايمان اجباري چه سودي دارد؟!) ﴿۹۹﴾

(اما) هيچكس نمي‏تواند ايمان بياورد جز به فرمان خدا (و توفيق و ياري و هدايت او)... ﴿۱۰۰﴾

بگو اي مردم حق از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده، هر كس (در پرتو آن) هدايت يابد براي خود هدايت شده، و هر كس گمراه گردد به زيان خود گمراه شده، و من ماءمور (به اجبار) شما نيستم. ﴿۱۰۸﴾


سوره ۱۱: هود

... تو فقط هشداردهنده‏ اى و خدا بر هر چيزى نگهبان است. ﴿۱۲﴾

حال اين دو گروه (مؤ منان و منكران) حال نابينا و كر و بينا و شنوا است ... ﴿۲۴﴾
و به راستى نوح را به سوى قومش فرستاديم [گفت] من براى شما هشداردهنده‏ اى آشكارم ﴿۲۵﴾

(نوح گفت:) من هرگز به شما نمي‏گويم خزائن الهي نزد من است و نمي‏گويم غيب مي‏دانم و نمي‏گويم من فرشته‏ ام و (نيز) نمي‏گويم آنها كه در نظر شما خوار مي‏آيند خداوند خيري به آنها نخواهد داد، خدا از دل آنها آگاهتر است ... ﴿۳۱﴾

(نوح گفت:) و اگر بخواهم شما را اندرز دهم در صورتى كه خدا بخواهد شما را بيراه گذارد (گمراه سازد ) اندرز من شما را سودى نمى‏بخشد او پروردگار شماست و به سوى او باز گردانيده مى‏شويد ﴿۳۴﴾

(مشركان) مي‏گويند او (محمد) اين سخنان را بدروغ بخدا نسبت داده بگو اگر من اينها را از پيش خود ساخته باشم و به او نسبت دهم گناهش بر عهده من است ... ﴿۳۵﴾

و [نوح] كشتى را مى‏ساخت و هر بار كه اشرافى از قومش بر او مى‏گذشتند او را مسخره مى‏كردند مى‏گفت اگر ما را مسخره مى‏كنيد ما [نيز] شما را همان گونه كه مسخره مى‏كنيد مسخره خواهيم كرد. ﴿۳۸﴾

[هود گفت ] ... هيچ جنبنده‏ اى نيست مگر اينكه او [خداوند] مهار هستى‏ اش را در دست دارد به راستى پروردگار من بر راه راست است ﴿۵۶﴾

و اگر روي برگردانيد من [هود] رسالتي را كه مامور بودم به شما رساندم و خداوند گروه ديگري را جانشين شما مي‏كند و شما كمترين ضرري به او نمي‏رسانيد ... ﴿۵۷﴾

سرمايه حلالي كه خداوند براي شما باقي گذارده برايتان بهتر است اگر ايمان داشته باشيد، و من [شعیب] پاسدار شما (و مامور بر اجبارتان به ايمان) نيستم. ﴿۸۶﴾

و پروردگار تو اعمال هر يك را بي كم و كاست به آنها خواهد داد، او به آنچه عمل مي‏كنند آگاه است. ﴿۱۱۱﴾
و تكيه بر ظالمان نكنيد كه موجب مي‏شود آتش شما را فرو گيرد و در آن حال جز خدا هيچ ولي و سرپرستي نخواهيد داشت و ياري نمي‏شويد. ﴿۱۱۳﴾
و اگر پروردگارت مي‏خواست همه مردم را امت واحده (بدون هيچگونه اختلاف) قرار مي‏داد، ولي آنها همواره مختلفند. ﴿۱۱۸﴾


سوره ۱۲: يوسف

و [اى يوسف] بيشتر مردم، هر چند اصرار داشته باشي، ايمان نمي‏آورند!  ﴿۱۰۳﴾


سوره ۱۳: الرعد

المر[الف لام ميم راء] اينها آيات كتاب (آسماني) است، و آنچه از طرف پروردگار بر تو نازل شده حق است ولي اكثر مردم ايمان نمي‏آورند. ﴿۱﴾
و آنان كه كافر شده‏ اند مى‏گويند چرا نشانه‏ اى آشكار از طرف پروردگارش بر او نازل نشده است [اى پيامبر] تو فقط هشداردهنده‏ اى و براى هر قومى رهبرى است ﴿۷﴾

و آنها كه كافر شدند مي‏گويند چرا آيه (و معجزه) اي از پروردگارش بر او نازل نشده است ؟ بگو خداوند هر كس را بخواهد گمراه، و هر كس را كه به سوي او باز گردد هدايت مي‏كند ﴿۲۷﴾

... آيا آنها كه ايمان آورده ‏اند نمي‏دانند كه اگر خدا بخواهد همه مردم را (به اجبار) هدايت مي‏كند (اما هدايت اجباري سودي ندارد) ... ﴿۳۱﴾
... هر كس را خدا گمراه كند راهنمائي نخواهد داشت. ﴿۳۳﴾

و اگر پاره‏ اي از مجازاتها را كه به آنها [مشركان] وعده داده‏ ايم به تو نشان دهيم يا (پيش از فرا رسيدن اين مجازاتها) تو را بميرانيم، در هر حال تو فقط مامور ابلاغ هستي و حساب (آنها) بر ماست! ﴿۴۰﴾


سوره ۱۴: إبراهيم

ما هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر به زبان قومش تا (حقايق را) براي آنها آشكار سازد، سپس خدا هر كس ‍ را بخواهد گمراه و هر كس را بخواهد هدايت مي‏كند، و او توانا و حكيم است. ﴿۴﴾

موسي (به بني اسرائيل) گفت اگر شما و همه مردم روي زمين كافر شويد (به خدا زياني نميرسد) چرا كه خداوند بي نياز و شايسته ستايش است. ﴿۸﴾

و گمان مبر كه خدا از كارهاي ظالمان غافل است (نه، بلكه كيفر) آنها را تاخير انداخته براي روزي كه چشمها در آن (از ترس و وحشت) از حركت باز مي‏ايستد. ﴿۴۲﴾

روزى كه زمين به غير اين زمين و آسمانها (به غير اين آسمانها) مبدل گردد و (مردم) در برابر خداى يگانه قهار ظاهر شوند ﴿۴۸﴾


سوره ۱۵: الحجر

... و (به خاطر بياور) هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل خشكيده‏ اى كه از گل بدبويى گرفته شده، مى‏آفرينم. (28) هنگامى كه كار آن را به پايان رساندم، و در او از روح خود (يك روح شايسته و بزرگ) دميدم، همگى براى او سجده كنيد!» (29) همه فرشتگان، بى استثنا، سجده كردند (30) جز ابليس، كه ابا كرد از اينكه با سجده‏ كنندگان باشد. (31) [خداوند] فرمود: «اى ابليس! چرا با سجده‏كنندگان نيستى؟!» (32) [ابليس] گفت: «من هرگز براى بشرى كه او را از گل خشكيده‏اى كه از گل بدبويى گرفته شده است آفريده‏اى، سجده نخواهم كرد!» (33) [خداوند] فرمود: «از صف آنها ( فرشتگان) بيرون رو، كه رانده‏شده‏اى (از درگاه ما!). (34) و لعنت تا روز قيامت بر تو خواهد بود!» (35) [ابليس] گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخيز مهلت ده (و زنده بگذار!)» (36) [خداوند] فرمود: تو از مهلت يافتگانى! (37) تا روز [و] وقت معلوم (38) گفت پروردگارا به سبب آنكه مرا گمراه ساختى من [هم گناهانشان را] در زمين برايشان مى‏آرايم و همه را گمراه خواهم ساخت ﴿۳۹﴾

ما آسمان و زمين و آنچه ميان آن دو است، جز به حق نيافريديم، و ساعت موعود (قيامت) قطعا فرا خواهد رسيد، از آنها (دشمنان) به خوبي صرفنظر كن (و آنها را به نادانيهايشان ملامت ننما). ﴿۸۵﴾

و بگو من همان هشداردهنده آشكارم ﴿۸۹﴾

آشكار آنچه را ماموريت داري بيان كن و از مشركان روي گردان (و به آنها اعتنا نكن) ﴿۹۴﴾



سوره ۱۶: النحل

و بر خداست كه راه راست را به بندگان نشان دهد، اما بعضي از راهها بيراهه است و اگر خدا بخواهد همه شما را (به اجبار) هدايت مي‏كند (ولي اجبار سودي ندارد). ﴿۹﴾

و مشركان گفتند اگر خدا مى‏خواست نه ما و نه پدرانمان چيزى را جز او نمى‏پرستيديم، و چيزى را جز به امر او حرام نمى‏كرديم، پيشينيان آنان هم به همين شيوه رفتار كردند، و[لى] آيا جز پيام‏رسانى آشكار چيزى بر عهده پيامبران است؟ ﴿۳۵﴾

و به راستى كه در ميان هر امتى پيامبرى برانگيختيم [تا بگويند] كه خداوند را بپرستيد و از طاغوت پرهيز كنيد و از ايشان كسانى هستند كه خداوند هدايتشان كرده و از ايشان كسانى هستند كه سزاوار گمراهى‏ اند ... ﴿۳۶﴾

و اگر خداوند مردم را بخاطر ظلمشان مجازات كند جنبنده‏ اي را بر پشت زمين باقي نخواهد گذارد، ولي [مجازات] آنها را تا زمان معيني بتاخير مي‏اندازد ... ﴿۶۱﴾

و اگر روي برتابند [بدان‏] تو فقط وظيفه ابلاغ آشكار داري. ﴿۸۲﴾

و اگر خدا ميخواست همه شما را امت واحدي قرار ميداد (همه را به اجبار وادار به ايمان ميكرد) ولي خدا هر كس را بخواهد  گمراه و هر كس را بخواهد  هدايت ميكند ... ﴿۹۳﴾

كساني كه ايمان به آيات الهي ندارند خداوند آنها را هدايت نمي‏كند ... ﴿۱۰۴﴾

... خدا گروه كافران را هدايت نمى‏كند ﴿۱۰۷﴾

اينان كسانى هستند كه خداوند بر دلها و گوشها و ديدگانشان مهر نهاده است و اينانند كه غافلند ﴿۱۰۸﴾

با حكمت و اندرز نيكو به سوي راه پروردگارت دعوت نما، و با آنها به طريقي كه نيكوتر است استدلال و مناظره كن، پروردگار تو از هر كسي بهتر مي‏داند چه كساني از طريق او گمراه شده‏ اند و چه كساني هدايت يافته ‏اند. ﴿۱۲۵﴾


سوره ۱۷: الإسراء

هر كس هدايت شود براي خود هدايت يافته، و آن كس كه گمراه گردد به زيان خود گمراه شده است (و ضررش متوجه خود او است) و هيچكس بار گناه ديگري را به دوش نمي‏كشد ... ﴿۱۵﴾

آن كس كه تنها زندگي زودگذر (دنياي مادي) را مي‏طلبد آن مقدار از آن را كه بخواهيم و به هر كس اراده كنيم مي‏دهيم، سپس ‍ دوزخ را براي او قرار خواهيم داد ... ﴿۱۸﴾

و هر كس خواهان آخرت است و نهايت كوشش را براى آن بكند و مؤمن باشد آنانند كه تلاش آنها مورد حق‏شناسى واقع خواهد شد ﴿۱۹﴾

هر دو [دسته] اينان و آنان را از عطاى پروردگارت مدد مى‏بخشيم و عطاى پروردگارت [از كسى] منع نشده است ﴿۲۰﴾

و اگر از ايشان، در طلب رحمتى از پروردگارت كه در آن اميد بسته‏ اى، رويگردان شدى، با آنان به خوشى سخن بگو ﴿۲۸﴾

و هنگامي كه قرآن مي‏خواني ميان تو و آنها كه ايمان به آخرت ندارند حجاب ناپيدائي قرار مي‏دهيم! ﴿۴۵﴾

و بر دلهايشان پوششها مى‏نهيم تا آن را نفهمند و در گوشهايشان سنگينى (قرار مى‏دهيم) و چون در قرآن پروردگار خود را به يگانگى ياد كنى با نفرت پشت مى‏كنند ﴿۴۶﴾

پروردگار شما از (نيات و اعمال) شما آگاهتر است اگر بخواهد (و شايسته ببيند) شما را مشمول رحمت خود مي‏كند و اگر بخواهد مجازات مي‏كند و ما تو را وكيل بر آنها نساخته‏ ايم (كه ملزم باشي آنها اجبارا ايمان بياورند). ﴿۵۴﴾

به ياد آوريد زماني را كه به فرشتگان گفتيم براي آدم سجده كنيد، آنها همگي سجده كردند جز ابليس كه گفت آيا براي كسي سجده كنم كه او را از خاك آفريده‏اي؟! ﴿۶۱﴾ (سپس) گفت اين كسي را كه بر من ترجيح داده‏ اي اگر تا روز قيامت مرا زنده بگذاري همه فرزندانش را جز عده كمي گمراه و ريشه كن خواهم ساخت! ﴿۶۲﴾ فرمود: برو! هر كس از آنان از تو تبعيت كند جهنم كيفر آنها است، كيفري است فراوان! ﴿۶۳﴾ هر كدام از آنها را مي‏تواني با صداي خودت تحريك كن، و لشكر سواره و پياده‏ ات را بر آنها گسيل دار، و در ثروت و فرزندانشان شركت جوي، و آنها را با وعده‏ ها سرگرم كن ولي شيطان جز فريب و دروغ وعده‏اي نمي‏دهد. ﴿۶۴﴾ (اما بدان) تو هرگز سلطه‏ اي بر بندگان من پيدا نخواهي كرد (و آنها هيچگاه به دام تو گرفتار نمي‏شوند) همين قدر كافي است پروردگارت حافظ آنها باشد. ﴿۶۵﴾

بگو هر كس طبق روش (و خلق و خوي) خود عمل ميكند. پروردگار شما! آنها را كه راهشان نيكوتر است بهتر مي‏شناسد. ﴿۸۴﴾

ما در اين قرآن براي مردم از هر چيز مثلى آورديم اما اكثر مردم (در برابر آن) جز انكار حق، كاري ندارند. ﴿۸۹﴾

و هر كه را خدا هدايت كند او رهيافته است و هر كه را گمراه سازد در برابر او براى آنان هرگز دوستانى نيابى ... ﴿۹۷﴾

ما قرآن را به حق نازل كرديم، و به حق نازل شد، و تو را جز براي بشارت و بيم دادن نفرستاديم. ﴿۱۰۵﴾

بگو: چه شما ايمان بياوريد، و چه نياوريد، آنها كه پيش از اين علم و دانش به آنان داده شده هنگامي كه (اين آيات) بر آنها خوانده ميشود به خاك ميافتند و سجده مي‏كند. ﴿۱۰۷﴾


سوره ۱۸: الكهف

... هر كس را خدا هدايت كند هدايت يافته واقعي او است، و هر كس را گمراه كند ولي و راهنمائي هرگز براي او نخواهي يافت. ﴿۱۷﴾

بگو اين حق است از سوي پروردگارتان، هر كس مي‏خواهد ايمان بياورد  و هر كس مي‏خواهد كافر گردد، ما براي ستمگران آتشي آماده كرده‏ايم ... ﴿۲۹﴾

و ما پيامبران را جز مژده آور و هشداردهنده نمى‏فرستيم و كافران از باطل دفاع مى‏كنند كه حق را با آن ابطال كنند، و آيات من و هشدار خويش را به ريشخند گرفتند ﴿۵۶﴾

... ما بر دلهاشان پرده افكنده‏ ايم تا نفهمند، و در گوشهايشان سنگيني قرار داده ‏ايم (تا صداي حق را نشنوند!) و لذا اگر آنها را به سوي هدايت بخواني هرگز هدايت نمي‏شوند! ﴿۵۷﴾

و پروردگار تو آمرزنده و صاحب رحمت است، اگر ميخواست آنها را مجازات كند عذاب هر چه زودتر براي آنها مي‏فرستاد، ولي براي آنها موعدي است كه با فرا رسيدنش راه فراري نخواهند داشت. ﴿۵۸﴾


سوره ۱۹: مريم

آيا ندانسته‏ اى كه ما شياطين را به سراغ كافران مى‏فرستيم كه از راه به درشان برند ﴿۸۳﴾
پس بر ضد آنان شتاب مكن كه ما [روزها] را براى آنها شماره مى‏كنيم ﴿۸۴﴾
[ياد كن] روزى را كه پرهيزگاران را به سوى [خداى] رحمان گروه گروه محشور مى‏كنيم ﴿۸۵﴾
و مجرمان را با حال تشنگى به سوى دوزخ مى‏رانيم ﴿۸۶﴾

در حقيقت ما اين [قرآن] را بر زبان تو آسان ساختيم تا پرهيزگاران را بدان نويد و مردم ستيزه‏ جو را بدان بيم دهى ﴿۹۷﴾


سوره ۲۰: طه

ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه خود را به زحمت بيفكني. ﴿۲﴾
فقط آنرا براي يادآوري كساني كه (از خدا) ميترسند نازل ساختيم. ﴿۳﴾

رستاخيز بطور قطع خواهد آمد من مي‏خواهم آن را پنهان كنم تا هر كس در برابر سعي و كوشش خود جزا ببيند. ﴿۱۵﴾

هر كس از آن ( قرآن) روي گردان شود روز قيامت بار سنگيني (از گناه و مسئوليت) بر دوش خواهد داشت! ﴿۱۰۰﴾

و اگر سنت و تقدير پروردگارت و ملاحظه زمان مقرر نبود عذاب الهي به زودي دامان آنها را ميگرفت. ﴿۱۲۹﴾


سوره ۲۱: الأنبياء


هر انساني طعم مرگ را مي‏چشد، و ما شما را با بديها و نيكيها آزمايش مي‏كنيم، و سرانجام به سوي ما باز مي‏گرديد. ﴿۳۵﴾

بگو من تنها بوسيله وحي شما را انذار مي‏كنم [هشدار مى‏دهم] ولي آنها كه گوشهايشان كر است هنگامي كه انذار مي‏شوند سخنان را نمي‏شنوند! ﴿۴۵﴾

ما ترازوهاي عدل را در روز قيامت نصب مي‏كنيم، لذا به هيچكس ‍كمترين ستمي نمي‏شود، و اگر به مقدار سنگيني يكدانه خردل (كار نيك و بدي باشد) ما آنرا حاضر مي‏كنيم، و كافي است كه ما حساب كننده باشيم. ﴿۴۷﴾

بگو همين به من وحى مى‏شود كه خداى شما خداى يگانه است، پس آيا شما پذيرنده‏ ايد؟ ﴿۱۰۸﴾

اگر (با اين همه) رويگردان شوند بگو من به همه شما يكسان (از عذاب الهي) اعلام خطر مي‏كنم، و نمي‏دانم آيا وعده (عذاب خدا) به شما نزديك است يا دور ﴿۱۰۹﴾


سوره ۲۲: الحج

اينگونه ما قرآن را به صورت آيات روشن نازل كرديم و خداوند هر كس را بخواهد هدايت مي‏كند. ﴿۱۶﴾

به آنها كه جنگ بر آنان تحميل شده اجازه جهاد داده شده است، چرا كه مورد ستم قرار گرفته‏ اند و خدا قادر بر نصرت آنها است. ﴿۳۹﴾ همانها كه به ناحق از خانه و لانه خود بدون هيچ دليلي اخراج شدند جز اينكه مي‏گفتند پروردگار ما الله است ... ﴿۴۰﴾

آنها با عجله از تو تقاضاي عذاب مي‏كنند، در حالي كه خداوند هرگز از وعده خود تخلف نخواهد كرد، و يك روز نزد پروردگار تو همانند هزار سال از سالهائي است كه شما مي‏شمريد. ﴿۴۷﴾
و چه بسيار [اهل‏] شهرها كه به آنان مهلت و ميدان دادم در حالى كه ستمگر بودند، سپس فروگرفتمشان، و سير و سرانجام به سوى من است‏ ﴿۴۸﴾

و اگر آنها با تو به جدال برخيزند بگو: خدا از اعمالي كه شما انجام مي‏دهيد آگاهتر است. ﴿۶۸﴾

خداوند ميان شما در آن چه اختلاف داشتيد داوري مي‏كند. ﴿۶۹﴾


سوره ۲۴: النور

به راستى آياتى روشنگر نازل كرديم و خداوند هر كس را كه بخواهد به راه راست هدايت مى‏كند ﴿۴۶﴾

بگو اطاعت خدا و اطاعت پيامبرش كنيد، و اگر سرپيچي كنيد پيامبر مسئول اعمال خويش است و شما مسئول اعمال خود، اما اگر از او اطاعت كنيد هدايت خواهيد شد، و بر پيامبر چيزي جز ابلاغ آشكار [ماموريتى] نيست. ﴿۵۴﴾


سوره ۲۵: الفرقان

و اينگونه براي هر پيامبري دشمني از مجرمان قرار داديم، اما همين بس كه خدا هادي و ياور تو است. ﴿۳۱﴾

آيا ديدي كسي را كه هواي نفس خويش را معبود خود برگزيده است؟ آيا تو مي‏تواني او را هدايت كني؟ يا به دفاع از او برخيزي؟﴿۴۳﴾ آيا گمان مي‏بري اكثر آنها مي‏شنوند يا مي‏فهمند؟ ... ﴿۴۴﴾

و ما تو را جز مژده رسان و هشداردهنده نفرستاده‏ ايم‏ ﴿۵۶﴾

بگو من در برابر ابلاغ اين آئين هيچگونه پاداشي از شما مطالبه نمي‏كنم، تنها پاداش من اين است كه كساني بخواهند راهي به سوي پروردگارشان برگزينند. ﴿۵۷﴾

و بندگان خداى رحمان كسانى‏اند كه روى زمين به نرمى گام برمى‏دارند و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند به ملايمت پاسخ مى‏دهند ﴿۶۳﴾


سوره ۲۶: الشعراء

گفتند آيا ما به تو ايمان بياوريم در حالي كه افراد پست و بيارزش از تو پيروي كرده‏اند؟! ﴿۱۱۱﴾ [نوح‏] گفت من از [حقيقت‏] آنچه ايشان كرده‏ اند آگاهى ندارم ﴿۱۱۲﴾ حساب آنها تنها بر پروردگار من است، اگر شما مي‏فهميديد؟ ﴿۱۱۳﴾

من جز هشداردهنده‏ اى آشكار [بيش] نيستم ﴿۱۱۵﴾

و اين (قرآن) از سوي پروردگار جهانيان نازل شده است. ﴿۱۹۲﴾

و خويشان نزديكت را هشدار ده ﴿۲۱۴﴾

پس اگر از تو سرپيچى كردند بگو كه من از آنچه مى‏كنيد برى و بركنارم‏ ﴿۲۱۶﴾


سوره ۲۷: النمل

از تكذيب و انكار آنها غمگين مباش، و اينهمه غصه آنها را مخور، و سينه‏ ات از توطئه آنها تنگ نشود. ﴿۷۰﴾

پروردگار تو ميان آنها در قيامت به حكم خود داوري مي‏كند و اوست قادر و دانا. ﴿۷۸﴾

تو نمي‏تواني سخنت را به گوش مردگان برساني و نمي‏تواني كران را هنگامي كه روي بر مي‏گردانند و پشت مي‏كنند صدا كني! ﴿۸۰﴾

و نيز نمي‏تواني كوران را از گمراهي برهاني، تو فقط مي‏تواني سخن خود را به گوش كساني برساني كه آماده پذيرش ايمان به آيات ما هستند و در برابر حق تسليمند. ﴿۸۱﴾

(بگو) من مامورم كه تنها پروردگار اين شهر را كه آن را مقدس شمرده و هر چيزى از آن اوست پرستش كنم و مامورم كه از مسلمانان باشم ﴿۹۱﴾

و اينكه قرآن را تلاوت كنم هر كس هدايت شود براي خود هدايت شده و هر كس گمراه گردد (گناهش به گردن خود اوست) بگو من فقط از هشداردهندگانم. ﴿۹۲﴾


سوره ۲۸: القصص

فرعون برتري جوئي در زمين كرد و اهل آنرا به گروههاي مختلفي تقسيم نمود، گروهي را به ضعف و ناتواني مي‏كشاند، پسران آنها را سرمي بريد و زنان آنها را (براي كنيزي) زنده نگه مي‏داشت، او مسلما از مفسدان بود. ﴿۴﴾


سوره ۲۹: العنكبوت

اگر شما (مرا) تكذيب كنيد، امتهاي پيش از شما نيز (پيامبرانشان را) تكذيب كردند وظيفه فرستاده خدا جز ابلاغ آشكار نيست. ﴿۱۸﴾

و با اهل كتاب جز به شيوه‏اى كه نيكوتر است، مجادله مكنيد، مگر با ستمگران آنان، و بگوييد به آنچه بر ما و به آنچه بر شما نازل شده ايمان آورده‏ ايم، و خداى ما و خداى ما و خداى شما يكى است و ما همه فرمانبردار اوييم‏ ﴿۴۶﴾

و گويند چرا بر او معجزاتى از سوى پروردگارش نازل نمى‏شود، بگو معجزات فقط در اختيار خداوند است، و من فقط هشداردهنده‏ اى آشكارم‏ ﴿۵۰﴾

آنها با عجله از تو عذاب را مي‏طلبند، و اگر موعد مقرري تعيين نشده بود عذاب (الهي) به سراغ آنها مي‏آمد، سرانجام اين عذاب بطور ناگهاني بر آنها نازل مي‏شود در حالي كه نمي‏دانند. ﴿۵۳﴾


سوره ۳۰: الروم

بلكه ظالمان از هوي و هوسهاي خود بدون علم و آگاهي پيروي مي‏كنند، و چه كسي مي‏تواند آنها را كه خدا گمراه كرده است هدايت كند؟ و براي آنها هيچ يار و ياوري نخواهد بود! ﴿۲۹﴾

هر كس كافر شود كفرش بر زيان خود او است... ﴿۴۴﴾

تو نمي‏تواني صداي خود را به گوش مردگان برساني، و نه سخنت را به گوش كران هنگامي كه روي مي‏گردانند. ﴿۵۲﴾

و (نيز) نمي‏تواني نابينايان را از گمراهيشان هدايت كني، تو تنها سخنت را به گوش كساني مي‏رساني كه ايمان به آيات ما مي‏آورند و در برابر حق تسليمند. ﴿۵۳﴾


سوره ۳۱: لقمان

ما به لقمان حكمت داديم (و به او گفتيم) شكر خدا را بجاي آور، هر كس شكرگزاري كند به سود خويش شكر كرده، و آنكس كه كفران كند (زياني به خدا نمي‏رساند) چرا كه خداوند بي نياز و ستوده است. ﴿۱۲﴾

و اگر تو را وادارند تا در باره چيزى كه تو را بدان دانشى نيست به من شرك ورزى از آنان فرمان مبر و[لى] در دنيا به خوبى با آنان معاشرت كن ... ﴿۱۵﴾

و هر كس كفر ورزد نبايد كفر او تو را غمگين گرداند بازگشتشان به سوى ماست... ﴿۲۳﴾


سوره ۳۲: السجدة

اگر ما مي‏خواستيم به هر انساني (از روي اجبار) هدايت لازمش را مي‏داديم، ولي (من آنها را آزاد گذارده ‏ام) و مقرر كرده‏ام كه دوزخ را (از انسانهاي بي ايمان و گنهكار) از جن و انس همگي پر كنم. ﴿۱۳﴾


سوره ۳۳: الأحزاب

اي پيامبر! ما تو را به عنوان گواه فرستاديم و بشارت دهنده و انذار كننده.﴿۴۵﴾

و مؤ منان را بشارت ده كه براي آنها از سوي خدا فضل و پاداش بزرگي است. ﴿۴۷﴾

و از كافران و منافقان اطاعت مكن، و به آزارهاي آنها اعتنا منما، بر خدا توكل كن، و همين بس كه خدا حامي و مدافع (تو) باشد. ﴿۴۸﴾


سوره ۳۴: سبأ

او سلطه بر آنها نداشت (و آنها را بر پيروي خود مجبور نساخت) و هدف از آزادي شيطان در وسوسه ‏هايش اين بود كه مومنان به آخرت از آنها كه در شك هستند شناخته شوند و پروردگار تو حافظ و نگاهبان همه چيز است. ﴿۲۱﴾

و ما تو را جز [به سمت] بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم نفرستاديم ليكن بيشتر مردم نمى‏دانند ﴿۲۸﴾

بگو: تنها شما را به يك چيز اندرز ميدهم و آن اينكه دو نفر دو نفر، يا يكنفر يكنفر براي خدا قيام كنيد [به پا خيزيد]، سپس فكر خود را به كار گيريد، اين دوست و همنشين شما (محمد) هيچگونه جنون ندارد، او فقط بيم دهنده شما در برابر عذاب شديد (الهي) است. ﴿۴۶﴾

بگو اگر گمراه شوم فقط به زيان خود گمراه شده ‏ام و اگر هدايت ‏يابم [اين از بركت] چيزى است كه پروردگارم به سويم وحى مى‏كند كه اوست‏شنواى نزديك ﴿۵۰﴾


سوره ۳۵: فاطر

اگر تو را تكذيب كنند (غم مخور، مطلب تازهاي نيست) پيامبران پيش از تو نيز مورد تكذيب قرار گرفتند، و همه كارها به سوي خدا باز ميگردد. ﴿۴﴾

... بى‏گمان خداوند هر كس را كه خواهد بيراه دارد، و هر كس را كه خواهد هدايت كند مبادا جان تو از حسرت خوردن بر ايشان بفرسايد، بى‏گمان خداوند به آنچه مى‏كنند آگاه است‏ ﴿۸﴾

... [تو] تنها كسانى را كه از پروردگارشان در نهان مى‏ترسند و نماز برپا مى‏دارند هشدار مى‏دهى و هر كس پاكيزگى جويد تنها براى خود پاكيزگى مى‏جويد و فرجام [كارها] به سوى خداست ﴿۱۸﴾

و هرگز [دل‏] زندگان و [دل‏] مردگان يكسان نيستند، خداوند پيام خود را به گوش هر كس بخواهد ميرساند و تو نميتواني سخن خود را به گوش آنها كه در قبرها خفته‏ اند برساني! ﴿۲۲﴾

تو جز هشداردهنده‏ اى [بيش] نيستى ﴿۲۳﴾

ما تو را به حق، مژده ‏رسان و هشداردهنده فرستاده‏ ايم، و امتى نيست مگر آنكه در ميان آنان هشداردهنده‏ اى بوده است‏ ﴿۲۴﴾

و اگر تو را تكذيب كردند، بدان كه پيشينيان آنان هم كه پيامبرانشان براى آنان پديده ‏هاى روشنگر و نوشته‏ ها و كتاب‏[هاى‏] روشنگر آوردند، نيز تكذيب پيشه كردند ﴿۲۵﴾

... هر كس كافر شود به زيان خودش خواهد بود ... ﴿۳۹﴾


سوره ۳۶: يس

آرى گفته [خدا] در باره بيشترشان محقق گرديده است در نتيجه آنها نخواهند گرويد ﴿۷﴾

و [ما] فراروى آنها سدى و پشت‏ سرشان سدى نهاده و پرده ‏اى بر [چشمان] آنان فرو گسترده ‏ايم در نتيجه نمى‏توانند ببينند ﴿۹﴾

... ما قطعا فرستادگان (او) به سوي شما هستيم. ﴿۱۶﴾ و بر عهده ما جز پيام‏رسانى آشكار چيزى نيست‏ ﴿۱۷﴾

و ما به او [پيامبر] شعر نياموخته‏ ايم، و سزاوار او [هم‏] نيست، اين جز اندرز و قرآن مبين نيست‏ ﴿۶۹﴾ تا هر كس را كه زنده  است هشدار دهد و حجت را بر كافران تمام گرداند ﴿۷۰﴾

بنا بر اين سخنان آنها تو را غمگين نسازد، ما آنچه را پنهان مي‏دارند يا آشكار مي‏كنند مي‏دانيم! ﴿۷۶﴾


سوره ۳۸: ص


بگو من فقط هشداردهنده‏ اى هستم و جز خداى يگانه قهار معبودى ديگر نيست ﴿۶۵﴾

به من هيچ [چيز] وحى نمى‏شود جز اينكه من هشداردهنده‏ اى آشكارم ﴿۷۰﴾


سوره ۳۹: الزمر

اگر كفر ورزيد خدا از شما سخت بى‏نياز است و براى بندگانش كفران را خوش نمى‏دارد ... آنگاه بازگشت‏ شما به سوى پروردگارتان است و شما را به آنچه مى‏كرديد خبر خواهد داد كه او به راز دلها داناست ﴿۷﴾

... و براي خداوند شبيه‏ هائي قرار مي‏دهد، تا مردم را از راه او منحرف سازد، بگو چند روزي از كفرت بهره گير كه از اصحاب دوزخي! ﴿۸﴾

بگو: من اگر نافرماني پروردگارم كنم از عذاب روز بزرگ قيامت (او) مي‏ترسم. ﴿۱۳﴾
بگو: من تنها خدا را مي‏پرستم، در حالي كه دينم را براي او خالص ‍ مي‏كنم. ﴿۱۴﴾ 
شما هم هر چه مى‏خواهيد به جاى او بپرستيد، [ولى به آنان] بگو: زيانكاران واقعي كساني هستند كه سرمايه وجود خويش و بستگانشان را در روز قيامت از دست داده‏ اند آگاه باشيد زيان آشكار همين است. ﴿۱۵﴾

پس آيا كسى كه خدا سينه ‏اش را براى  اسلام گشاده و  برخوردار از نورى از جانب پروردگارش مى‏باشد [همانند فرد تاريكدل است] پس واى بر آنان كه از سخت‏دلى ياد خدا نمى‏كنند اينانند كه در گمراهى آشكارند ﴿۲۲﴾

... اين هدايت الهي است كه هر كس را بخواهد با آن راهنمائي مي‏كند، و هر كس را خداوند گمراه سازد راهنمائي براي او نخواهد بود! ﴿۲۳﴾

... و هر كس را خداوند گمراه كند هيچ هدايت كننده‏ اي ندارد. ﴿۳۶﴾

و هر كس را خدا هدايت كند هيچ گمراه كننده‏ اي نخواهد داشت ﴿۳۷﴾

ما اين كتاب آسماني را براي مردم به حق بر تو نازل كرديم، هر كس ‍ هدايت را پذيرد به نفع خود او است، و هر كس گمراهي را برگزيند تنها به زيان خود او خواهد بود، و تو مامور اجبار آنها به هدايت نيستي! ﴿۴۱﴾


سوره ۴۰: غافر

... و هر كه را خدا گمراه كند او را راهبرى نيست ﴿۳۳﴾


سوره ۴۱: فصلت

هر كه كار شايسته كند به سود خود اوست و هر كه بدى كند به زيان خود اوست و پروردگار تو به بندگان [خود] ستمكار نيست ﴿۴۶﴾


سوره ۴۲: الشورى

كساني كه غير خدا را ولي خود انتخاب كردند خداوند حساب همه اعمال آنها را نگهميدارد، و تو مامور نيستي كه آنها را مجبور به قبول حق كني. ﴿۶﴾

و اگر خدا مي‏خواست همه آنها را امت واحدي قرار مي‏داد (و اجبارا هدايت مي‏كرد، ولي هدايت اجباري فايده‏ اي ندارد) اما خداوند هر كس را بخواهد در رحمتش وارد مي‏كند و براي ظالمان ولي و ياوري نيست. ﴿۸﴾

در هر چيز اختلاف كنيد داوريش با خدا است، اين است خداوند پروردگار من، بر او توكل كرده‏ام، و به سوي او باز مي‏گردم ﴿۱۰﴾

... خداوند است كه هركس را بخواهد به راه خويش برمى‏گزيند و هركس را كه روى به درگاه او آورد، به سوى خويش هدايت مى‏كند ﴿۱۳﴾

... خداوند پروردگار ما و شما است، نتيجه اعمال ما از آن ما است و نتيجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصي در ميان ما نيست، و خداوند ما و شما را در يكجا جمع مي‏كند، و بازگشت همه به سوي او است. ﴿۱۵﴾

كسي را كه خدا گمراه كند ولي و ياوري بعد از او نخواهد داشت ... ﴿۴۴﴾

آنها جز خدا اولياء و ياوراني ندارند كه ياريشان كند، و هر كس را خدا گمراه سازد راه نجاتي براي او نيست. ﴿۴۶﴾

پس اگر روى برتابند ما تو را بر آنان نگهبان نفرستاده‏ ايم. بر عهده تو جز رسانيدن [پيام] نيست ... ﴿۴۸﴾

... تو پيش از اين نمي‏دانستي كتاب و ايمان چيست (و از محتواي قرآن آگاه نبودي) ولي ما آنرا نوري قرار داديم كه بوسيله آن هر كس از بندگان خويش را بخواهيم هدايت مي‏كنيم ... ﴿۵۲﴾


سوره ۴۳: الزخرف

آيا تو مي‏تواني سخن خود را به گوش كران برساني يا كوران و كساني را كه در ضلال مبين هستند هدايت كني. ﴿۴۰﴾


سوره ۴۴: الدخان

و اگر به من ايمان نمى‏آوريد پس از من كناره گيريد ﴿۲۱﴾


سوره ۴۵: الجاثية

به كسانى كه ايمان آورده ‏اند بگو از كسانى كه از ايام الله (روز رستاخيز) بيمى ندارند درگذرند، تا خداوند هر قومى را به حسب كار و كردارشان جزا دهد ﴿۱۴﴾ كسي كه عمل صالحي بجا آورد براي خود بجا آورده است و كسي كه كار بد مي‏كند به زيان خود او است، سپس همه شما به سوي پروردگارتان بازمي گرديد. ﴿۱۵﴾

خداوند آسمانها و زمين را به حق آفريده است، تا هر كسى را بر حسب آنچه كرده است، جزا دهد و بر ايشان ستم نرود ﴿۲۲﴾

آيا ديدي كسي را كه معبود خود را هواي نفس خويش قرار داده ؟ و خداوند او را با آگاهي  گمراه ساخته، و بر گوش و قلبش مهر زده، و بر چشمش پرده ‏اي افكنده، با اين حال چه كسي مي‏تواند غير از خدا او را هدايت كند؟ آيا متذكر نمي‏شويد؟! ﴿۲۳﴾


سوره ۴۶: الأحقاف

يا مى‏گويند اين [كتاب] را بربافته است بگو اگر آن را بربافته باشم در برابر خدا اختيار چيزى براى من نداريد او آگاه‏تر است به آنچه [با طعنه] در آن فرو مى‏رويد. گواه بودن او ميان من و شما بس است و اوست آمرزنده مهربان ﴿۸﴾

بگو: من پيامبر نوظهوري نيستم، و نمي‏دانم خداوند با من و با شما چه خواهد كرد؟ من تنها از چيزي پيروي مي‏كنم كه بر من وحي مي‏شود، و جز بيم دهنده آشكاري نيستم. ﴿۹﴾

گفت: آگاهي تنها نزد خدا است (و او مي‏داند چه زماني شما را مجازات كند) من آنچه را به آن فرستاده شده‏ ام به شما ابلاغ مي‏كنم (وظيفه من همين است) ولي شما را قومي مي‏بينم كه دائما در جهل هستيد. ﴿۲۳﴾


سوره ۴۷: محمد

و از ايشان كسانى هستند كه [ظاهرا] به تو گوش مى‏سپارند، سپس كه از نزدت بيرون مى‏روند، به دانش يافتگان گويند هم اكنون چه گفت؟ اينان كسانى هستند كه خداوند به دلهايشان مهر نهاده است و از هوى و هوسهايشان پيروى كرده‏اند ﴿۱۶﴾

آنها كساني هستند كه خداوند از رحمت خويش دورشان ساخته، گوشهايشان را كر و چشمهايشان را كور نموده است. ﴿۲۳﴾

آيا به آيات قرآن نمى‏انديشند يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است ﴿۲۴﴾


سوره ۴۸: الفتح

[اى پيامبر] ما تو را [به سمت] گواه و بشارتگر و هشداردهنده‏ اى فرستاديم ﴿۸﴾

آنها كه با تو بيعت مي‏كنند در حقيقت فقط با خدا بيعت مي‏نمايند، و دست خدا بالاي دست آنهاست، هر كس پيمانشكني كند به زيان خود پيمان شكسته است ... ﴿۱۰﴾


سوره ۴۹: الحجرات

آنها بر تو منت مي‏گذارند كه اسلام آورده‏اند، بگو اسلام خود را بر من منت مگذاريد، بلكه خداوند بر شما منت مي‏گذارد كه شما را به سوي ايمان هدايت كرده، اگر (در ادعاي ايمان) راستگو هستيد. ﴿۱۷﴾


سوره ۵۰: ق

ما به آنچه آنها مي‏گويند آگاهتريم و تو ماءمور به اجبار آنها نيستي، بنابراين به وسيله قرآن كساني را كه از عذاب من مي‏ترسند متذكر ساز. ﴿۴۵﴾


سوره ۵۱: الذاريات

پس به سوي خدا بگريزيد كه من از سوي او براي شما بيم دهنده آشكاري هستم. ﴿۵۰﴾

اينگونه است كه هيچ پيامبري قبل از اينها به سوي قومي فرستاده نشد مگر اينكه گفتند او ساحر است يا ديوانه! ﴿۵۲﴾

حال كه چنين است از آنها روي بگردان و تو هرگز درخور ملامت نخواهي بود. ﴿۵۴﴾

واي بر آنها كه كافر شدند از روزي كه به آنها وعده داده مي‏شود. ﴿۶۰﴾


سوره ۶۰: الممتحنة


خدا شما را از كسانى كه در [كار] دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكرده‏ اند باز نمى‏دارد كه با آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد زيرا خدا دادگران را دوست مى‏دارد ﴿۸﴾

فقط خدا شما را از دوستى با كسانى باز مى‏دارد كه در [كار] دين با شما جنگ كرده و شما را از خانه‏ هايتان بيرون رانده و در بيرون‏راندنتان با يكديگر همپشتى كرده‏اند و هر كس آنان را به دوستى گيرد آنان همان ستمگرانند ﴿۹﴾


سوره ۶۱: الصف

... هنگامي كه آنها از حق منحرف شدند خداوند قلوبشان را منحرف ساخت، و خدا مردم نافرمان را هدايت نمي‏كند. ﴿۵﴾


سوره ۶۳: المنافقون

... بى‏گمان خداوند نافرمانان را هدايت نمى‏كند ﴿۶﴾


سوره ۶۴: التغابن

او كسي است كه شما را آفريد (و به شما آزادي و اختيار داد) گروهي از شما كافر و گروهي مؤ من هستند، و خداوند به آنچه مي‏دهيد بينا است. ﴿۲﴾

... ولي آنها (از روي كبر و غرور) گفتند: آيا بشرهائي مي‏خواهند ما را هدايت كنند؟! و به اين ترتيب كافر شدند و روي برگرداندند، و خداوند (از ايمان و طاعتشان) بي نياز بود، و خدا غني و شايسته ستايش ‍ است. ﴿۶﴾

و از خداوند اطاعت كنيد، و از پيامبر [هم‏] اطاعت كنيد، و اگر روى برتابيد [بدانيد كه‏] بر پيامبر ما فقط پيام رسانى آشكار است‏ ﴿۱۲﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد در حقيقت برخى از همسران شما و فرزندان شما دشمن شمايند از آنان بر حذر باشيد و اگر ببخشاييد و درگذريد و بيامرزيد به راستى خدا آمرزنده مهربان است ﴿۱۴﴾


سوره ۶۷: الملك

بگو آگاهى از آن فقط نزد خداوند است، و من فقط هشداردهنده‏ اى آشكارم‏ ﴿۲۶﴾


سوره ۷۰: المعارج

پس بگذارشان ياوه گويند و بازى كنند تا روزى را كه وعده داده شده‏ اند ملاقات نمايند ﴿۴۲﴾
همان روز كه از قبرها به سرعت خارج مي‏شوند، گوئي به سوي بتهايشان مي‏دوند! ﴿۴۳﴾


سوره ۷۲: الجن

بگو: من تنها پروردگارم را مي‏خوانم، و هيچكس را شريك او قرار نمي‏دهم. ﴿۲۰﴾

بگو من براى شما اختيار زيان و هدايتى  را ندارم ﴿۲۱﴾

تنها وظيفه من ابلاغ از سوي خدا، و رساندن رسالات او است و هر كس نافرماني خدا و رسولش كند آتش دوزخ از آن او است، جاودانه در آن مي‏مانند. ﴿۲۳﴾


سوره ۷۴: المدثر

... اينگونه خداوند هر كس ‍ را بخواهد گمراه مي‏سازد و هر كس را بخواهد هدايت مي‏كند ... ﴿۳۱﴾

چنين نيست كه آنها مي‏گويند، آن (قرآن) يك تذكر و يادآوري است. ﴿۵۴﴾
هر كس بخواهد از آن پند مي‏گيرد. ﴿۵۵﴾
و هيچكس پند نمي‏گيرد مگر اينكه خدا بخواهد، او اهل تقوي و آمرزش است. ﴿۵۶﴾


سوره ۷۹: النازعات

تو فقط هشداردهنده كسى هستى كه از آن بهراسد ﴿۴۵﴾


سوره ۸۰: عبس

با آنكه اگر پاك نگردد بر تو (مسؤوليتى) نيست ﴿۷﴾

... اين (قرآن) يك تذكر و ياد آوري است. ﴿۱۱﴾
تا هر كه خواهد از آن پند گيرد ﴿۱۲﴾


سوره ۸۱: التكوير

اين قرآن چيزي جز تذكري براي جهانيان نيست. ﴿۲۷﴾
براى هر يك از شما كه خواهد به راه راست رود ﴿۲۸﴾
و تا خدا پروردگار جهان ها نخواهد [شما نيز] نخواهيد خواست ﴿۲۹﴾


سوره ۸۸: الغاشية

پس تذكر ده تو فقط تذكر دهنده‏ اي. ﴿۲۱﴾
تو مسلط بر آنها نيستي كه مجبورشان (بر ايمان) كني. ﴿۲۲﴾
مسلما بازگشت آنها به سوي ما است. ﴿۲۵﴾
آنگاه حساب [خواستن از] آنان به عهده ماست ﴿۲۶﴾


سوره ۱۰۹: الكافرون

بگو اى كافران ﴿۱﴾
آنچه را شما مي‏پرستيد من نمي‏پرستم. ﴿۲﴾
و نه شما آنچه را من پرستش مي‏كنم مي‏پرستيد. ﴿۳﴾
و من پرستنده آنچه شما میپرستيد نيستم‏﴿۴﴾
و نه شما آنچه را كه من مي‏پرستم عبادت مي‏كنيد. ﴿۵﴾
(حال كه چنين است) دين شما براى خودتان و دين من براى خودم ﴿۶﴾




Saturday, October 29, 2011

متن اعلامیه‌ی روحانیون بابلی و متن استوانه‌ی کوروش / یادداشت مستقیم از کتاب مرجع حسن پیرنیا(1311): ایران باستان، تاریخ مفصل ایران قدیم، جلد اول


ایران باستان، تاریخ مفصل ایران قدیم، جلد اول، صفحه 389:

««... در موقع بودن کوروش در بابل دو اعلامیه صادر شده که از حفریات این شهر به دست آمده، یکی از طرف کَهنه و روحانیون بابلی است و دیگری از طرف خود کوروش. مضمون هر دو را ذکر می‌کنیم، زیرا از اسناد تاریخی مهم است و به خوبی می‌رساند که جهت سقوط شهر به آن زودی چه بوده.

در بیانیه‌ی کاهنان... گفته شده:

«نبونید پادشاهی بود ضعیف‌النفس، در ارخ و سایر شهرها احکام بد داد، همه روزه خیال‌های بد کرد و قربانی‌های روزانه را موقوف داشت... در پرستش مردوک، شاه خدایان، به اهمال و مسامحه قاعل شد، هرچه می‌کرد به ضرر شهرش بود، آن قدر بر اهالی تحمیل کرد، که آن‌ها را رو به فنا برد. پادشاه خدایان از آه و ناله‌ی اهالی سخت در غضب شد و از ایالات آن‌ها خارج گردید. خدایان دیگر از این جهت که آن‌ها را به بابل مردوک آورده بودند، خشمناک از منازلشان بیرون رفتند. مردم استغاثه کرده گفتند، نظری کن. او [مردوک]... نظر کرده بر آن‌ها رحم آورد. او به تمام ممالک نظر انداخت و در جستجوی پادشاهی عادل شد، که به قلب او نزدیک باشد، تا دست او را بگیرد. در این وقت کوروش پادشاه انشان را اسم برد و برای سلطنت عالم طلبید... مردوک، آقای بزرگ، مدافع و حامی امتش، با مسرت به او (یعنی به کوروش. م) نگریست، به کارهای او و قلب عدالت‌خواه او برکات خود را نازل کرد و به او فرمود به طرف شهرش (یعنی شهر مردوک. م) عزیمت کند. مانند رفیق و دوستی رهبر او گردید... بی جنگ و جدال او را داخل بابل کرد و شهر خود را از تعدی خلاصی بخشید... تمام اهالی بابل... او را (یعنی کوروش را. م) تعظیم کردند و پاهای او را بوسیدند... همه در تقدیس و تسبیح آقایی بودند (مقصود مردوک است. م)، که مرده‌ها را زنده کرد و مردم را از فنا و فلاکت نجات داد».

پس از این اعلامیه، بیانیه‌ی کوروش را ذکر می‌کنیم و مضمونش این است (زیرنویس: استوانه‌ای که فرمان در او کنده شده، مشهور به استوانه‌ی کوروش است و در حفریات بابل به دست آمده)

«منم کوروش، شاه عالم، شاه بزرگ، شاه قوی شوکت، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار مملکت، پسر کبوجیه شاه بزرگ- شاه شهر انشان، نوه‌ی کوروش شاه بزرگ- شاه شهر انشان، از اعقاب چیش‌پش شاه بزرگ- شاه شهر انشان، شاخه‌ی سلطنت ابدی که سلسله‌اش مورد محبت بل و نبو[مردوک و فرزندش] است  و حکمرانیش به قلب آن‌ها نزدیک. وقتی که من بی‌جنگ وارد تین‌تیر [بابل] شدم، با مسرت و شادمانی مردم در قصر پادشاهان بر سریر سلطنت نشستم. مردوک، آقای بزرگ، قلوب نجیب اهالی بابل را به طرف من متوجه کرد، زیرا من همه روز در فکر پرستش او بودم. لشکر بزرگ من به آرامی وارد بابل شد، من نگذاشتم دشمنی به سومر و اکد قدم بگذارد. اوضاع داخلی بابل و امکنه‌ی مقدسه‌ی آن قلب مرا تکان داد و اهالی بابل به اجرای مراسم خود موفق شده از قید اشخاص بی‌دین رستند. من از خرابی خانه‌های آن‌ها مانع شدم، من نگذاشتم اهالی از هستی ساقط شوند. مردوک، آقای بزرگ، از کارهای من مشعوف شد و وقتی که از ته قلب و با مسرت، الوهیت بلند مرتبه‌ی او را تجلیل می‌کردیم، به من که کوروش هستم و او را تعظیم می‌کنم، به پسرم کبوجیه و تمام لشکر من از راه عنایت برکات خود را نازل کرد. پادشاهانی که در تمام ممالک عالم در قصور خود نشسته‌اند، از دریای بالا تا دریای پایین... و پادشاهان غرب، که در خیمه‌ها زندگانی می‌کنند، تماما باج سنگین خود را آوردند و در بابل پاهای مرا بوسیدند. از... تا آسور و شوش، آگاده، اِش‌نوناک، زامبان، مِ‌تورنو، دِری، با ولایت گوتی‌ها و شهرهایی که در آن طرف دجله واقع و از ایام قدیم بنا شده، خدایانی را که در این‌جاها زندگانی می‌کردند به جاهای مزبور برگرداندم، تا در همان جاها الی‌الابد مقیم باشند. اهالی این محل‌ها را جمع کردم، منازل آن‌ها را از نو ساختم و خدایان سومر و اکد را که نبودید به بابل آورده و باعث خشم آقای خدایان شده بود به امر مردوک، آقای بزرگ، بی‌آسیب به قصرهای آن‌ها موسوم به «شادی دل» برگردانیدم. از خدایانی که به شهرهای خودشان به واسطه‌ی من برگشته‌اند، خواستارم که همه روزه در پیشگاه بل و نبو طول عمر مرا بخواهند و نظر عنایت به من دارند و به مردوک آقای من بگویند: کوروش شاه که تو را تعظیم می‌کند و پسر او کبوجیه...».

از این‌جا ده سطر بیانیه خراب شده  و از بعضی کلمات که باقیمانده، همین قدر معلوم است که راجع به بنای معبدی است و این سند را هم در خرابه‌های آن معبد یافته‌اند. مضامین این اعلامیه‌ها خیلی جالب توجه است، زیرا معلوم می‌دارد که نبونید هیکل خدای سومر و اکد را به بابل آورده و مردم این صفحات از او سخت رنجیده بودند، چه موافق معتقدات اهالی سومر و اکد، وقتی که خدای شهری را از شهرش بیرون می‌برند، مانند آن بود که او را به اسارت برده باشند. روحانیون بابل هم که کاهنان مردوک بودند، از او متنفر شده بودند، زیرا از نفوذ آن‌ها کاسته بود. بعد، این روحانیون کوروش را به تسخیر بابل تشویق کرده‌اند و شاه پارس به واسطه‌ی نفاق درونی به آسانی بر بابل دست یافته...»»



Wednesday, September 28, 2011

به سنگ‌قبرهای این عزیزان نگاه کنید و بگویید وجه تشابه خجالت‌آور آن‌ها در چیست؟


جواب من در انتها به شکل جملات "قصار" اعتراضی میاید!















































* در رابته با غلَت‌های اهتمالی‌ی! املاعی

تو بر روی سنگ قبرت که شاید ماندگارترین یادبود تو باشد، فَقَت* فرزند پدرت هستی. مادرت را آدم حساب نمی‌کنند! /

بر روی سنگ قبرت، محو است نام مادر، در رفع این حق‌کشی، بادا که زنده گردی /

وقتی که تو بمیری، بر رو سنگ قبرت، حق مادرت را می‌گذارند کف دستش /

نگزاریم که سنگ‌قبر هم درد مشترک زنان را بیشتر کند /

سنگ قبری که فقَت نام پدر حک شده است بر رویش، گویدت که حق مادر شده چَک بر گوشش /

وقتی که بهشت زیر پای مادران است، اشکال ندارد که پدر مالک فرزند شود!!




Tuesday, September 13, 2011

آقای رضا پهلوی، سیاست داشته باشید! تشریفاتی شدن مقام پادشاه/ملکه را وقتی قبول کنید که دیگران هم قبول کنند مقام رئیس‌جمهور، مقامی تشریفاتی شود


* در رابته با غلَت‌های اهتمالی‌ی! املاعی

آقای پهلوی، از نضر* من بزرگ‌ترین خدمت به آزادی‌خاهان، مبارزه با کلیه‌ی قدرت‌تَلَبان و تلاش در جهت از بین بردن شَرایتِ به قدرت رسیدن این قدرت‌تَلبان است. چه فایده که انقلابی دیگر به وقوع بپیوندد و مردم رای به جمهوری‌ِ گَل و گشادی دهند که شاید در آن، امثال پوتین‌ها، علی‌اف‌ها، مبارک‌ها، اسد‌ها یا هر آدم ضاهردُرُستِ! پدرسوخته‌ی عوضی با کمک پول و زور و زد و بندهای پشت پرده، رای بیاورند و با همان قدرتی که به آن‌ها داده شده، دمار از آزدی و دمکراسی درآورند؟!

آقای پهلوی، من میدانم که شما دقیقن هر دو بخش قانون اساسی مشروطه سلطنتی را خانده‌اید، و با مزایا و قدرت‌های غیر دمکراتیک و مادام‌العمری که در هر دو بخش آن به مقام سلطنَت داده شده است آشنا هستید. هَدسِ من این است که شما به این خاتِر تا کنون بر علیه این قانون موضع نگرفته و دمکرات بودن خود را ثابت نکرده‌اید که بتوانید در زمان مناسب، با یک تهاجم مهم، دمار از اردوگاه جمهوری‌خاهانی که سودای قدرت‌گیری، باندبازی و تقسیم مزایا و ثروت را بین خود دارند، در بیاورید.

آقای پهلوی، امیدوارم هَدسِ من درست باشد و شما با این تهاجم مهم و با اعلام فراخان به امضای:

« 1- مجلس آزاد شورای ملی، در راس امور مملکت قرار داده می‌شود: قدرت قانون‌گزاری و انتخاب/عزل دولت
2- کلیه‌ی القابی چون رئیس‌جمهور، رهبر، شاه، ملکه، ولی فقیه و غیرو تشریفاتی اعلام می‌شود.»

گام مهمی در کار مثبتتان بر دارید و موجب افتخار شوید.

آقای پهلوی، زخم‌خوردگان حکومت شیخ و شاهان دیکتاتور، دمکراتهای نسبتن واقعی! تا زمانی که این اقدام واقعن دمکراتیک را از شما نبینند، به شما افتخار نخاهند کرد.



Friday, September 9, 2011

اگر توافق کنیم که مقام رئیس‌جمهور، یا ملکه‌وپادشاه، تشریفاتی باشد، به زودی به اتحادی بزرگ میرسیم


* در رابته با غلَت‌های اهتمالی‌ی! املاعی

[ این نوشته، کمی به‌رووزشده است!]

انقدر سخت است که قبول کنیم یک مجلس آزاد، در راس امور مملکت باشد؟! /

ندا: با این توافق بسیاری از نگرانی‌ها و دشمنی‌ها از بین می‌رود و شاید بسیاری از کسانی که در فکر قدرت یا دیکتاتوری جدیدی هستند، دست از سر مردم بردارند. /

اگر بعنوان مثال، افرادی چون: هادی خورسندی، ابوالحسن بنی‌صدر، ابراهیم نبوی، فریبا داوودی مهاجر، علی کشتگر، اکبر گنجی، رضا پهلوی، مسیح علی‌نژاد، مهرداد مشایخی [آیندگان: ایشان متعسفانه فوت کردند]، ف.م.سخن، مریم رجوی، مجتبا واحدی، اسمائیل نوری‌علا، شیرین عبادی، جمشید اسدی، ایرج مصداقی، الاهه بقراط، مهرداد دروش‌پور، علی افشاری، ژاله وفا، علی داعی، علی‌رضا نوری‌زاده و ... زیر این توافق‌نامه را امضا کرده باشند، من به‌راهتی می‌توانم این مجموعه را بعنوان شورای رهبری جنبش دموکراتیک مردم ایران، قبول کنم.

جواد: هر چند که شخصن چشم دیدن بعضی از نام‌بردگان بالا را ندارم! و تازه معلوم نیست کدامشان این پیشنهاد را قبول خاهند کرد و ترس را کنار گزاشته و آستین‌هایشان را بالا خاهند زد./

بیاییم توافق کنیم که «مجلس شورای ملی»ای که قرار است روزی روزگاری به صورت دوره‌ای، کاملن آزادانه و همیشه با نضارت سازمان‌های بین‌المللی انتخاب شود، در راس امور باشد و قدرت اداره‌ی کشور را به نخست‌وزیری بدهد که اکثریت اعضای آن بر روی او توافق دارند و هر موقع توافق نداشتند، کنارش بگزارند.

هیچ بعید نیست، هیچ بعید نیست که مردم ایران بعد از سال‌ها سال‌ها انتضار و به‌دست‌آوردن جرات انقلابی‌ِ چندباره و دادن "آخرین" قربانیان و برکناری/انحلال/سرنگونیِ این حکومت برای برقراری آزادی/دمکراسی، در یک رای‌گیری آزاد به جمهوری‌ای برسند که زمینه‌ی قدرت‌یافتن کسانی مثل موگابه، علی‌اف، اسد، پوتین و غیرو را فراهم کند. رئیس‌جمهوری که قدرت بگیرد و سکولارانه سال‌ها حکومت کند و مزاحمینش را به قتل برساند و دوباره روز از نو، روزی از نو و دوباره قربانی، قربانی، شکنجه و شکنجه. عین همین قضیه در مورد حکومت پادشاهی‌ای که در آن مقام سلطنت تشریفاتی نیست، صادق است. ما پادشاهان قدرتمند سکولار را هم دیده‌ایم که بدون دخالت در نماز و روزه و خورد و خوراک مردم، دیگر حقوق انسانی مردم کشورشان را زیر پا له کرده‌اند و زمینه‌ی به قدرت رسیدن وحشی‌ترین دشمنان آزادی را فراهم نموده‌اند. حکومت‌های وحشت‌انگیز کمونیستی و دینی را مدیون این پادشاهان هستیم. /

ندا: عزیزان نسبتن واقعن دمکرات! و به مقداری دوراندیش، تا وقت بیشتری را از دست نداده‌ایم باید بتوانیم زمینه‌ی تشکیل هر چه زودتر این شورای رهبری که اعضایش در پیشگاه ملت ایران متعهد می‌شوند که همدیگر را تحمل کنند و به تصمیمات اکثریت تن دهند را فراهم آوریم. هر لحضه ممکن است جرقه‌ای زده شود و مردم بروند برای سرنگونی نهایی رژیم و اما بعد از آن، جای خالی دولت موقت را عده‌ای مسلح پر کنند و یک حکومت سکولار اما نادمکراتیک را به مردم تحمیل کنند. تایید این پیشنهاد، یعنی تقویت سیستم دفاعی جنبش دمکراسی‌خاهی در برابر قدرت‌تَلَبان و تسریع تعیین دولت جانشین و رفع بسیاری از نگرانی‌ها. بر تردیدهایمان غلبه کنیم.



Wednesday, September 7, 2011

آخرین جملات قصار غلام مخصوص دربار: بهترین زندگی‌، زندگی کردن برای دیگران است


آفتاب / محمود احمدی‌نژاد در دومین جشنواره و نمایشگاه ملی علم تا عمل:

«... در فرهنگ ما شادی در شادی دیگران و راحتی در راحتی دیگران جستجو می‌شود.

... همه با هم به سوی فردای روشن و فتح همه قله‌های علمی و فناوری در جهان حرکت کنیم.

...  هر آنچه خدا خلق کرده است انسان هم می‌تواند خلق کند.

... شاهد ساخت تراکتور کوچکی بودم که سازنده آن توضیح می‌داد که این تراکتور در شالیزارها کاربرد دارد ... این ابتکار می‌تواند در خدمت این مردان و زنان قرار گیرد.

... آنها که دل‌های‌شان از رحمت خالی شده باشد از چارپایان پست‌ترند.

... هر اتفاقی که در این عالم می افتد براساس لطف و عشق خدا به خلق است.
... هرخیر، رحمت، زیبایی و کمالی که به انسان عرضه می‌شود از مسیرعلم است.

... در ایران به هر بخش و روستایی و منطقه ای که می‌رویم نمایشگاه عظیم میراث فرهنگی است.

... اگر ایران را از فرهنگ و تمدن جهانی بر داریم چیزی باقی نمی‌ماند.

... تجهیزات در خدمت انسان و ترویج محبت انسان‌ها باشد.

... هر کار علمی که با نیت خدمت به بشر باشد کار دینی است.

... بهترین زندگی‌، زندگی کردن برای دیگران است.



Thursday, September 1, 2011

آقای مجتبا واحدی، این هم حرف مرحوم حسينعلي منتظري! حرفش را قبول دارید یا تخصصش را؟


پاسخ آيت الله منتظری به پرسشی پيرامون تغيير دين, در شرايط خاصی حکم اعدام جاری است


ايت الله منتظری در پاسخ به پرسشی تغيير دين اسلام را مجاز ندانست و اعدام کسی که دين اسلام را ترک کرده است را در شرايط خاصی قابل قبول اعلام کرد. متن اين پرسش و پاسخ که در سايت آيت الله منتظری درج شده، به شرح زير است:

با سلام خدمت شما
‏ ‏يك سؤالی داشتم در مورد تغيير دين .
‏ ‏مگر ما حضرت مسيح ، موسی و... را دين خدا نمی دانيم ؟ اگر مي‎دانيم پس چرا اگر يك مسلمان بخواهد تغيير دين بدهد بايد‏ ‏محاكمه شايد هم اعدام بشود؟ اگر ما به خدای خود اعتقاد داريم پس بايد بسپاريم دست پروردگار خود كه خود بهتر‏ ‏مي‎داند. و كسی نمی تواند شخص ديگری را برای نظرش محاكمه كند. حال سؤال اين است كه نظر شما در مورد اين موضوع‏ ‏چيست ؟

‏با تشكر فراوان از شما‏

‏باسمه تعالی ‏
‏پس از سلام ، هر يك از اديان يهوديت و مسيحيت و زردشتی در زمانی دين حق بوده است ولی دين مقدس اسلام ناسخ‏ ‏اديان سابقه مي‎باشد، و عدول از آن صحيح نيست . مثل اديان الهی مثل كلاسهای دانشگاهی است ، و دين اسلام همچون‏ ‏كلاس و ترم آخر است كه شخص يك نحو استقلال علمی پيدا كرده است و ديگر نياز به استاد ندارد و با عقل كامل شده خود‏ ‏مي‎تواند مشكلات را حل نمايد. برای ثبوت حقانيت دين اسلام مي‎توانيد به كتاب "از آغاز تا انجام " نوشته اين جانب‏ ‏مراجعه فرماييد.
‏ ‏البته تبديل دين به نحو اطلاق حكم اعدام ندارد، بلكه در شرايط خاصی حكم اعدام جاری است ; و تفصيل در نامه‏ ‏نمی گنجد.

‏‏1385/1/9‏‏
‏حسينعلی منتظری






شورای رهبریِ اصلیِ آینده، هرگز خدا را در سیاست دخالت نمی‌دهد و هرگز از نام خدا در بیانیه‌هایش استفاده نمی‌کند


* در رابته با غلَت‌های اهتمالی‌ی! املاعی

جواد: تف بر توئی که خدا و دین و مذهب را ابزار سیاسیِ خود کرده‌ای، تف!

ندا: تو شاید گل هم باشی، اما هِیفِ* گل نیست که خودشو بدبو کنه؟! بوس!




Monday, August 29, 2011

ندا: پیوستن مسیح علی‌نژاد به براندازان را به همه تبریک می‌گویم / جواد: ایشان بهتر است خودشان را بیشتر اصلاح کنند


* در رابته با غلَت‌های اهتمالی‌ی! املاعی

خانم علی‌نژاد در «برانداختن دیکتاتور گام اول است» مینویسند: «... این دست از انسان های عصرِ مدرن [مبارک، بن علی، قذافی، بشار اسد، سید علی خامنه ای، احمدی نژاد و صادق لاریجانی و ...]، پنبه در گوش اند و صدای مردم شان را نمی شنوند و مدام و مکرر صاحب هر صدای مخالفی را با دار و درفش پاسخ می دهند ... کسانی که برای گام نخست مردمِ پیروز لیبی نگران هستند و تلنگرِ به حق می زنند که دموکراسی با سقوط شاه و رهبرها و رییس جمهورها به بار نمی نشیند نیز باید در نظر داشته باشند که براندازیِ دیکتاتورها گامِ اولِ رسیدن به جاده ی پر فراز و نشیبِ دموکراسی است. دغدغه ها و دل نگرانی به حق است اما به حق تر کسانی هستند که صورت نازیبای رهبران مستبد خود را بر نمی تابند و برای زیبا زیستن ابتدا دیکتاتورهای «زشت رو»»و رهبران « زشت خو» را به زیر می کشند. برای زیبا ساختنِ یک شهر قدمِ اول همان است که مردم لیبی و مصر و تونس برداشته اند؛ پایین کشیدنِ بیلبوردهای نازیبا از دروازه ی شهر.» 1 شهریور 90

ندا: البته شاید ایشان همیشه برانداز بوده باشند ولی فرض را بر این قرار میدهم که ایشان اصلاح تَلَبی* بوده اند که دیگر به اصلاح نضام امیدی نداشته و به همین خاتِر، اینگونه فرمان سرنگونیِ حکومت را صادر کرده اند، که دمشان از این نضر گرم.

شاهین: اما در اینکه «برانداختن دیکتاتور»، «گام اول» باشد، میتوان شک نمود. چه تضمینی وجود دارد که تا زمانی که مردم ایران همت و جرات نکرده و محکم نزده اند تو دهن این حکومت، اپوزیسیون خارج نشین/تبعیدی و دمکرات، نتواند «شورا/ستاد رهبری انقلاب دمکراتیک» را بوجود بیاورد؟! ( اَبدَب: چه سُعال عجیب و غریبی!) چه کسی میتواند پیشبینی/ادعا کند که جنبش دمکراتیک بدون یک رهبریِ درست، بتواند این گام اول را بردارد؟ اینکه بگوییم: «مردم ایران، دست نگه دارید و جکومت را سرنگون نکنید، چون ما هنوز رهبریِ درست نداریم و دولت جایگزین معرفی نکرده ایم» همان قدر غلَت است که بگوییم: «روشنفکران سیاسی و دمکرات ایران، دست نگه دارید و به فکر تشکیل ستاد رهبری و تعیین دولت جایگزین نباشید، چون اول باید حکومت را سرنگون کرد» یا «همه رهبر هستند».

مسیح علی نژاد: « ... وقتی مردمی نشان می دهند که سقوط دیکتاتور ناشندنی نیست، بی شک بیشمارانِ دیگرِ جهان می توانند درس ها و نکته های مردمِ توانمندِ منطقه را مشق کنند.
حرکت های کوچک همیشه آغازگرِ حرکت های بزرگتر خواهد بود... در ایران جوانانی که امید از دست داده اند می توانند با نگاه به کشورهایی که دیکتاتورهایش با همت و حمایت مردم از مردم، سقوط کرده اند امیدِ دوباره بازیابند جوانانانی که در تمام منطقه بی رهبر پیروز شده اند همین را می گویند که رهبرِ خیزش های نو در جهان خودِ مردم هستند. رهبران نمادینِ همین خیزش ها هم خوب یاد گرفته اند که به مردم قدرت دهند و خود را همراه بنامند... »

شاهین: این اولین بار نیست که ایشان چنین گرایشی از خود نشان میدهند. ایشان یک سال و خورده ای پیش هم نوشته بودند: «به عنوان یک روزنامه نگار که روزهایش به نگارش گفته های آدم های معمولی یک جنبش تا سران آن جنبش گذشت، ندیده ام در این یک ساله هیچ یک از اعضای ریز و درشت جنبش در داخل ایران حتی یک بار هم برای یکدیگر تعیین و تکلیف کنند، حتی سران هم برای شعارهای مردم در خیابان تعیین و تکلیف نکرده اند... »


جواد: من نمیفهمم که چرا خانم علی نژاد، انقدر اصرار دارند که جنبش آزادیخاهی، بی رهبری باشد یا بماند و رهبران نمادینی که ایشان بدون نام بردن (احتمالن باید در این مورد تجدید نضر کنند)، به آنها اشاره میکند، چرا باید دنباله رو یا تنها همراه مردم باشند تا رهبری کننده؟ چون نمادین هستند؟! وقتی ایشان رهنمودهای گروه/ستاد/شورای رهبری (صرف نضر از اینکه که باشند) را  مساوی با «تعیین تکلیف» قرار میدهند، در واقع  برای نهاد «رهبری»  منفی بافی میکنند. تو این دوره و زمونه! کی دوست داره براش "تعیین تکلیف" کنند؟! بخشنامه صادر کنیم که از این پس دیگر هیچ شرکت و سازمان و تشکیلاتی احتیاج به رئیس و مدیر و برنامه و تقسیم کار و غیره نداره چون اون موقع تعیین تکلیف میشه؟!


شاهین: البته هر پدیده ای به مانند اثر انگشت، از یک یا چند نضر، استثنائی است و هیچ دو جنبش اجتماعی ای را نمیتوان یافت که عِینن یکی باشند، اما  چرا یکی از دلایل مهم فروکش کردن جنبش در این دو سال را این نگزاریم که جنبش رهبریِ درستی نداشته است و هر کس ساز خود را زده؟

در رابتِه با صحبتهای ایشان آنجا که می‌گویند:« در قاموسِ مردمِ ترس خورده از انقلاب چنین است که دیکتاتورها می روند و اگر ملت ها تغییر نکنند ، دیکتاتوری دیگر بر مسند می نشیند. با تمام این توصیف ها باید خوشبین بود به ملتی که سرانجام اعتراض شان قذافی ها و مبارک ها و بن علی ها را به زیر کشاند. مهم این است که آنها گام مهم را برداشته اند. باقی به عهده نخبگان و روشنفکران است که انقلابِ مردم را ندزدند، که انقلابِ مردم را منحرف نکنند، که انقلابِ مردم را حیات خلوتِ هوس و شهوتِ قدرت طلبان نکنند، که انقلاب ِ مردم را تبدیل به جاده ی یک طرفه ای نکنند که طعمِ دموکراسی خواهانه ی این خیزش ها به طعمِ منفعت طلبانه ی دیکتاتورهای نو ظهور دیگری تغییر یابد.»

میشود این اعتراض! یا سُعال را کرد که چرا ایشان نمی‌گویند: «باقی به عهده نخبگان و روشنفکران است که نگزارند انقلابِ مردم را بدزدند، که نگزارند انقلابِ مردم را منحرف نکنند...» ؟ با فرض اینکه ایشان کلی سخن میگویند، باید پرسید آیا این به گونه ای سلب مسعولیت نیست؟ ما ایرانیان چون هنوز نتوانسته ایم حکومت را سرنگون کنیم، پس! هنوز نمیتوانیم تا حدودی تشخیص دهیم چه کسانی در پی منحرف کردن انقلاب دمکراتیکمان هستند؟! و اگر میتوانیم تشخیص دهیم، دست نگه داریم و با آنها مبارزه نکنیم تا «همه با هم» به مانند 33 سال پیش، شرایتِ قدرتگیریِ یک دیکتاتور دیگر را فراهم کنیم؟! البته روشنفکران ایران از نضر آگاهی و دمکراسیخاهی، فرسنگها از تفکرات غالب بر آن دوران فاصله گرفته اند، اما برای رفع این نگرانیها هم که شده، آزادیخاهان بد نیست! در کنار گام های دیگری که برمیدارند، عده ای روشنفکر دمکرات را هر چه زودتر رهبر این جنبش کنند.

جواد: مسیح جان! حالا که دست از اصلاحات برداشتی، خودتو  اصلاح تر کن!


Monday, August 22, 2011

درسی که از انقلابات تونس و مصر و لیبی گرفته‌ایم این است: باید عملن بزنی تو گوش دیکتاتور! ا


* در رابته با غلَت‌های اهتمالی‌ی! املاعی

حالا یارو یا حساب کار خودشو می‌کنه و خودش میره و یا چند هزار نفر را خونین و مالین می‌کنه و خودش هم نابود میشه.
مردم ایران هم روزی به این قدرت گوش‌نواز! دست پیدا خاهند* کرد و روشنفکران نسبتن درستش، برای تدارک چنین قدرتی با آن‌هایی که مسالمت را بعنوان راه مبارزه‌ی همیشگی در برابر جمهوری اسلامی تبلیغ می کنند، همان‌تُور که تا کنون شدیدن مبارزه کرده‌اند! اما در این دوران، بیشتر مبارزه خاهند نمود که امیدواریم!
و صد البته که این به این معنی نیست که حتا دست از تدارک و تبلیغ راه‌پیمایی در سکوت برداریم. هر چی به جای خود.




Saturday, August 20, 2011

دَه شباهت بنیادین نظام ولایت فقیه و حکومت سلطنتی در ایران


10 شباهت بنیادین نظام ولایت فقیه و حکومت سلطنتی در ایران
نوشته ای از «بیژن پوينده» / کپی از اینجا

امروز بخش قابل توجهی از مردم کشورمان و ایرانیان آگاه می‌دانند که «جمهوری اسلامی» از نظر سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی به ورشکستگی کامل رسیده است. این نظام ناتوان در بوجود آوردن حداقل شرایط برای شرکت شهروندان و نیروهای متنوع سیاسی در ساختمان کشوری آباد و آزاد بوده و هست. تداوم و حفظ این نظام با جنگ و بحران سازی و سرکوب گسترده ابتدایی‌ترین حقوق انسانی مردم کشورمان میسر گشته. آنچه مردم کشورمان در 32 سال گذشته از این نظام دیده اند گسترش فقر، خرافات، تظاهر، دروغ گویی، ریا بوده است.

در این شرایط میلیونها ایرانی محبور به مهاجرت شده اند. فرار مغزها در ابعاد وسیع ادامه دارد و درصد قابل توجهی از جوانان یا بیکارند و یا در اقتصاد بیمار ِ دلال‌سالار ِ نظام اسلامی به فعالیت‌های غیر مولد مشغولند. با ورشکستگی نظام ولایت فقیه، طرفداران استبداد سلطنتی که خود نقشی اساسی در تداوم فرهنگ استبدادی و درنتیجه به‌قدرت رسیدن استبداد مذهبی داشته‌اند، بسان ارواحی زنده شده، سعی در دفاع و توجیه حکومت پادشاهی دارند. در این میان عده ای حقوق‌بگیر و با استفاده از تحریفات سعی در پاک کردن حافظه تاریخی دارند.

برای جلوگیری از تکرار اشتباهات تاریخی، می‌باید با تاریخ و عملکرد نظام‌های سیاسی آشنا بود. هدف این نوشته نشان دادن شباهت‌های بنیادینِ دو نظام سیاسی استبدادی ولایت فقیه و نظام سلطنت پهلوی علیرغم برخی تفاوت‌های این دو نظام است.

شکل گیری فرهنگ در هر جامعه‌ای متاثر از روابط اقتصادی و زمینه‌های تاریخی در آن جامعه است. در کشور ما روابط اقتصادی بر اساس زندگی قبیله‌ای در برخی نقاط و تولید روستایی و روابط ارباب رعیتی و خان خانی در دیگر نقاط برای قرن‌ها وجود داشته است. در نتیجه فرهنگ غالب تحت تاثیر روابط قبیله ای و ارباب رعیتی شکل گرفته. توجه به این نکته ضروری است که شکل گیری فرهنگ و شیوه تفکر در ضمیر ناخودآگاه ما بوسیله تعلیم و تربیت خانوادگی و سپس آموزش و معیارهای دینی و اجتماعی وسنتی درونی شده و ریشه دوانده.

ازنظر سیاسی دوپایه اصلی قدرت سیاسی در جامعه ما سلطنت و روحانیت بوده اند. بطور تاریخی این دو ارگان نقش مهمي در باز تولید فرهنگ استبدادی داشته اند. در نتیجه نظام سلطنتی و نظام ولایت فقیه دارای خصوصیات مشترکی هستند.

این خصوصیات مشترک عبارتند از:

1. نفی آزادی‌های سیاسی:
یک خصوصیت فرهنگ استبدادی وجود تک صدایی و نفی چندصدایی و سرکوب نیروهای سیاسی مستقل و جدا از قدرت حاکم است. وجود آزادی‌های سیاسی از جمله آزادی احزاب، آزادی مطبوعات، آزادی بیان، آزادی اجتماعات، آزادی سازمان‌های مدنی و آزادی حق انتخاب از ابزارهای اصلی برای ساختن روابط دمکراتیک در جامعه و کنترل و پاسخگو نمودن قدرت هستند. هر جامعه پیچیده‌ای برای حل بهینه مشکلات، چالش‌ها و مسائل جدید که بطور داتم بوجود می‌آیند احتیاج به چرخش آزاد اطلاعات، وجود مطبوعات مستقل، سازمانهای مدنی و صاحب‌نظران و اندیشمندانی دارد که بتوانند در فضایی باز و قانون‌مند به بررسی و نقد و گفتگو برای حل مسائل و مشکلات بپردازند. سلطنت پهلوی و حکومت اسلامی با نفی آزادی‌های سیاسی مانع رشد سیاسی، گسترش سازمان‌های مدنی و در نتیجه باروری و خلاقیت اجتماعی و سیاسی گردیده‌اند. تک صدایی در نظام ولایت فقیه با شعار حزب فقط حزب الله و در دوران محمد رضا شاه با شعار «حزب فقط حزب رستاخیر» به جامعه تحمیل گردید. در چنین فضاهایی قدرت مطلقه پادشاه یا ولی‌فقیه حق تعیین سرنوشت ملت را نفی می‌کند.

2. وجود زندانیان سیاسی سرکوب و شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی:
نفی حقوق مدنی و سرکوب احزاب و نظرات سیاسی منجر به تنش و انواع مبارزات علیه قدرت حاکم می‌گردد. در این شرایط راه حل نظام استبدادی ساختن زندانهای سیاسی، سرکوب و شکنجه و در برخی موارد اعدام مخالفان سیاسی است. برخی طرفداران استبداد سلطنتی با مقایسه هزاران اعدام در نظام «جمهوری اسلامی» در جهت توجیه نظام استبدادی مورد علاقه خود برمی‌آیند. حال آنکه کیفیتی که مورد سوال است نه فقط تعداد زندانیان و اعدام‌های سیاسی بلکه ماهیت نظام‌هایی است که در آنان مقوله زندانی سیاسی و اعدام زندانی سیاسی وجود دارد . سوال اینجاست که چرا باید انسانها را بخاطر عقایدشان به بند کشید؟ در کدام جامعه دمکراتیک و آزادی، مقوله زندانی سیاسی و شکنجه و اعدام زندانی سیاسی وجود دارد؟

3. قانون گریزی:
در نظام های استبدادی، حکومت های مطلقه فردی و خودکامه، قانون و مفهوم قانون کم‌رنگ و بی‌رنگ می‌شود. چرا که حرف آخر را شاه یا ولی‌فقیه و یا نظامیان کودتاچی می‌زنند این موضوع چندین مشکل بوجود می‌آورد:
منطق و توجه به خواسته‌های عمومی جامعه جای خود را به خواسته‌های افراد در راس قدرت می‌دهد . زورگویی و خودکامگی بعنوان معیارهای غالب تقویت می‌شوند. فرهنگ استبدادی در ابعاد گسترده از طریق رسانه‌های عمومی و شیوه‌های تعلیم و تربیتی تقویت و بازتولید می‌شود. مسلما تعرض به حقوق انسانی و قانونی از طرف حکومت و قدرت حاکم بطور روزمره ، الگوی مثبتی برای اقشار ناآگاه در رعایت و احترام به حقوق دیگر شهروندان نخواهد ساخت. در نتیجه بی‌قانونی و عدم احترام به حقوق فردی و اجتماعی تبدیل به هنجارهای غالب می‌گردنند. یک دلیل نقض ساده‌ترین قوانین رانندگی بصورت گسترده در این نظام‌ها شاید واکنشی‌ست روانی به سرکوب‌های سیاسی و فرهنگی نظامی که برای انسانها ارزشی قاتل نیست.

4. فساد گسترده اقتصادی اداری و رانت خواری:
قانون گریزی و عدم دسترسی به اطلاعات سبب رشد فساد اقتصادی، عدم موفقیت پروژه‌های ملی، گسترش رانت‌خواری و اقتصاد دلالی می‌گردد. این عوامل در دراز مدت به بی ثباتی نظام‌های استبدادی دامن زده واین نظام‌ها را در برابر بحران‌های اقتصادی آسیب پذیرتر می‌کند.

خودکامگی در راس قدرت و عدم رعایت قانون حتی برای عوامل نظام استبدادی باعث ریزش نیروهای خودی و تشدید تضاد درون دستگاه‌های استبدادی می‌شود. عملکرد دو نظام ولایت فقیه و شاهشاهی نمونه بارزی برای این ادعاست. در این نظام‌ها دائما شاهد تقسیم مکرر نیروها و بسته شدن فزاینده دایره قدرت هستیم. در غیاب روابط دمکراتیک و احترام به قانون، فرماندهان نظامی بطور مرتب دچار انواع تصادفات و «سانحه‌های هوایی» می‌شوند و سیاست مداران قدیمی مورد غضب قرار گرفته مجبور به فرار شده و یا تبدیل به «سران فتنه» می‌شوند.

دکتر محمد مصدق رهبر جبهه ملی و مبارز راه آزادی و ملی شدن نفت بخاطر منافع بیگانگان با کودتا برکنار می‌شود. شاه بجای سلطنت حکومت می‌کند. با یک فرمان شاه یک شبه نظام چند حزبی( هر چند فرمایشی) تبدیل به نظام یک حزبی ( حزب رستاخیز) می‌گردد! در نظام اسلامی “نخست وزیر محبوب امام” و ریس مجلس آن جز سران فتنه می‌گردند. چرا که در این نظام‌ها قواعد بازی و قوانین حتی در چهارچوب قراردادی خودی‌ها نیزدائما به فرمان رهبر معظم و شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتش‌داران نقض می‌شوند.

قدرت نامحدود و غیر پاسخگو بطور اجتناب ناپذیری فاسد می‌گردد.در نتیجه عقد قراردادهای خیانت بار و غارت منابع طبیعی تبدیل به امری عادی می‌گردد. غلبه روابط فردی بر قوانین و ضوابط منطقی، ضعف مدیریت کلان در نظام‌های استبدادی را دو چندان می‌کند . ضعف مدیریت بنوبه خود در جهت هدر دادن فرصت‌ها و منابع انسانی و طبیعی تضعیف این نظام‌ها در دراز مدت عمل می‌کند.

5. هدر دادن فرصت‌ها و منابع انسانی و طبیعی بخاطر حفظ منافع و قدرت عده ای معدود.
از آغاز تثبیت «نظام مقدس اسلامی» بطور متوسط هر سال بیشتر از 100 هزار نفر با تحصیلات دانشگاهی به خاطر شرایط نامناسب و سلطه استبداد مذهبی ایران را ترک می‌کنند. 4.5 میلیون ایرانی در خارج از ایران زندگی می‌کنند. بسیاری دارای تخصص‌هایی باارزش هستند و در صورت وجود کشوری آزاد و دمکراتیک می‌توانستند در جهت رشد و آبادانی و حل مشکلات جامعه تلاش نمایند. بهایی که مردم کشورمان برای فرار مغزها در سال پرداخت می‌کنند، از در آمد سالیانه نفت بیشتر است. نظام‌های استبدادی از فرار مغزهای آگاه و دردسر ساز استقبال می‌کنند. شاه خطاب به روشنفکران، آزادی خواهان و مخالفین خود می‌گفت هر که می‌خواهد پاسپورتش را بگیرد و برود! چرا که دیکتاتورها کشور را ملک شخصی خود میدانند.

عدم وجود مطبوعات و گفتمان آزاد در رابطه با اولویت‌ها ی اجتماعی باعث ادامه سیاست‌های فاجعه بار و غلط می‌گردد. غرامتی که مردم ایران برای جنگ 8 ساله ( نعمتی که ارزانی خمینی و«نظام مقدسش» شد) شامل صدها هزار کشته، صد ها میلیارد دلار خسارت و عقب ماندگی کشور برای سالها بود. در دوران حکومت سلطنتی در حالی که درصد بی‌سوادی بالای 50 درصد بود و کمتر از 8 هزار کیلومتر راه آهن داشتيم، سالیانه میلیارها دلارصرف خرید تجهیزات نظامی می‌شد. قرار بود ایران تبدیل به ششمین قدرت نظامی دنیا شود!

6. گسترش فقر بیکاری و نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی:
فساد و بی قانونی، روابط ناسالم قدرت و باند بازی باعث نابسامانی اقتصادی می‌گردد. قربانیان استبداد در این مرحله شامل اکثریت ملت خصوصا اقشار زحمت‌کش و حقوق بگیر می‌گردد. در کشورمان علیرغم درآمدهای میلیاردی نفتی ثروت در دست اقشار معدودی متمرکز می‌گردد. در زمان شاه دربار و وابستگان شاه درآمدهای بی‌حساب داشتند و در نظام ولایت فقیه فرماندهان سپاه و بخشی از روحانیون اقتصاد کشورمان را کنترل می‌کنند. در واپسین سالهای نظام سلطنتی و در«آستانه رسیدن به دروازه های تمدن بزرگ» اطراف اکثر شهرهای بزرگ با پدیده زاغه نشینی و شکل گیری حلبی‌آبادها و زورآبادها و مفت‌آبادها روبرو بودیم. امروز نیز با درآمد سالیانه 70 میلیارد دلاری نفتی بیش از 40 درصد از هموطنان ما زیر خط فقر زندگی می‌کنند! درصد قابل توجهی از جوانان بیکارند. در هر دونظام با پدیده فروش اعضا بدن از جمله کلیه روبرو بوده و هستیم. با استبداد عدالت اجتماعی نیز نفی می‌گردد و شعارهای پوچ جای خود را به واقعیت غمگین کودکان خیابانی و کودکانی می‌دهد که در کوره پزخانه‌ها کار می‌کنند . کارگرانی که در فقر زندگی می‌کنند و کوچکترین اعتراضاتشان با سرکوب شدید کسانی روبرو می‌شود که دم از دفاع از محرومین می‌زنند.

7. سانسور نفی آزادی بیان و روشنفکر ستیزی و سنت‌گرایی:
یکی از مهمترین پیش شرطهای سلامت و رشد فرهنگی جوامع درجه آزادی بیان و عقیده و عدم وجود سانسور است. بزرگترین سرمایه هر جامعه ای شهروندان آگاه ومستولیت پذیری است که به حقوق خود و دیگران آگاهند. پیش شرط داشتن جامعه‌ای باز و پویا گردش آزاد اطلاعات، آگاهی شهروندان از مسایل و مشکلاتی است که در هر جامعه‌ای وجود دارند. انسانهای آگاه با نقد و بررسی موضوعات اجتماعی و فرهنگی می‌توانند در رفع مشکلات و رشد اجتماعی بکوشند.

نظام‌های استبدادی از گردش آزاد اطلاعات و شهروندان آگاه و متشکل وحشت دارند. در نتیجه در جهت کنترل اخبار و اطلاعات و محدود کردن آگاهی شهروندان تلاش می‌کنند. بزرگترین اقشار مخالف استبداد روشنفکران و دانشجویان هستند. در این زمینه نیز نظام پهلوی و نظام ولایت فقیه عملکرد مشابهی داشته‌اند. جنبش های دانشجویی در برابر استبداد سلطنتی و استبداد مذهبی تلاشهای گسترده ای را سازمان داده اند و هر دو نظام سابقه‌ای ننگین در جهت سرکوب این جنبش‌ها داشته و دارند. 16 آذر و 18 تیر تنها دو روز از نمادهایی ماندگار از فعالیت‌های آزادی خواهانه و عدالت طلبانه دانشجویان در برابر استبداد پهلوی و استبداد مذهبی هستند. شعبان بی مخ ها و ده نمکی‌ها و چماقداران «هدیه‌های» نظام‌های استبدادی به روشنفکران و دانشجویان هستند.

علیرغم ادعاهای طرفداران نظام سلطنتی، استبداد سلطنتی همانند نظام اسلامی نه تنها مروج مدرنیسم نبود، بلکه مدافع معیارهای سنتی و از نظر ایدتولوژیک جزم‌گر بوده است. چرا که مدرنیزم در رابطه با تفکر انتقادی و نقد قدرت، از جمله قدرت مطلقه کلیسا و پادشاهان و در ارتباط و در ادامه دوران روشنگری شکل گرفت. مدرنیزم را در مرحله اول باید در شیوه تفکر و روابط اجتماعی و ساختارهای سیاسی مدرن از جمله سازمان‌های متنوع مدنی، آزادی عقیده و آزادی نقد، نفی شخصیت پرستی و رشد فرهنگ چند صدایی در جامعه جستجو کرد. و نه صرفا در تقلید و مصرف گرایی اجناس غربی. نظامی که قدرت مطلقه پادشاهش را موهبتی الهی می‌داند که از طرف خدا به مردم تفویض شده! نظامی که مبلغ تک صدایی و نفی تفکر انتقادی است و در سانسور عقاید و کتاب دستگاهی عریض و طویل راه می‌اندازد چگونه میتواند نظامی مدرن باشد؟ آیا اینکه در آستانه‌های رسیدن به «دروازه‌های تمدن بزرگ» و بعد از 50 سال سلطنت پهلوی اقشار قابل توجهی از مردم عکس آقا را در ماه دیدند دلیلی بر سطحی بودن درک از مدرنیزم و پوچی ادعای مدرنیته در نظام سلطنتی نیست؟ چگونه بعد از 50 سال سلطنت و مدرنیزم پبش از 50 درصد از جمعیت کشور بی سواد باقی می‌مانند؟

8. سیاست خارجی بر ضد منافع ملی:
نظام های استبدادی پایه مردمی ندارند. در نتیجه اگر دست نشانده بیگانگان هم نباشند در روندی برای حفظ خود در برابر ملت حاضر به فروختن و حراج کردن ثروت های ملی و دخالت های بی‌مورد و گاه بحران‌سازی در جهت انحراف افکار عمومی می‌شوند. نظام جهل و جنایت ولایت فقیه در این مورد سابقه اسفناکی دارد. از کاستن سهم ایران در دریای خرز تا برباد دادن قراردادهای نفت و گازی و یا ناتوانی در توسعه یکی از بزرگترین ثروت های ملی ( توسعه میدان گازی پارس جنوبی) تا حمایت از گروه‌های بنیادگرا و ضد دمکراتیک. سابقه نظام پهلوی نیزشامل بر باد دادن ثروت های نفتی و بزرگترین خریدهای تسلیحاتی نا متعارف در جهت منافع شرکت های اسلحه سازی بوده است ( همان کاری که عربستان در حال حاضر انجام میدهد). همچنین فرستادن نیرو به ظفار و… نقش ژاندارمی منطقه برای برای منافع بیگانگان از دیگر دستاوردهای «سیاست مستقل ملی» در زمان محمد رضا پهلوی است. واگذاری بحرین تحت عنوان «رفراندم» از دیگر عملکردهای سوال برانگیز دوران پهلوی است.

9. توسعه نا همگون مناطق و ستم مضاعف مذهبی ملیتی:
نظامهای استبدادی تمرکزگرا هستند. این نظام‌ها با دستاویزهای قوم‌گرایی (شونیسم) و یا ایدلولوژی مذهبی مروج انواع تبعیضات و نابرابری و بی‌عدالتی در حق اقلیت‌ها اقوام و ملیت‌های ایرانی بوده و هستند. در این نظام‌ها اقوام مختلف از حق تحصیل به زبان مادری خود در کنار یاد گیری زبان پارسی محروم هستند. از این زاویه نیز دو نظام استبدادی پهلوی و اسلامی عملکردی مشابه دارند. کافیست به فقر و عقب ماندگی اقتصادی هموطنان‌مان در کردستان، سیستان و بلوچستان و خوزستان و. .. توجه. کنیم تا به عمق تبعیضات و بی‌عدالتی این نظام‌ها پی ببریم. این نظامها با مردم خود بیگانه هستند. معیارهای دمکراتیک در سیاست های آنان جایی ندارد. در نتیجه به جای واگذاری تصميم گيری‌ها ی محلی و استانی به نهادهای انتخابی همان محل در صدد کنترل و سرکوب خواسته و برخی حقوق ابتدایی این هموطنان‌مان هستند. این نظامها مانع از رشد موزون مناطق مختلف کشورمان شده و زمينه را برای تقویت تنش های قومی افزایش می‌دهند. تفکر استبدادی قادر به درک این واقعیت نیست که تنوع فرهنگی، قومی و زبانی باعث افتخار و همبستگی ملی همه ايرانيان خواهد بود. در مورد نظام جهل و جنایت دامنه تبعیضات مذهبی بخاطر خصوصیات ذهتی عقب مانده سران نظام ابعادی وحشتناک بخود گرفته و هموطنان مسیحی و سنی و زرتشتی و خصوصا و هموطنان بهایی از ستمی مضاعف در این مورد رنج می‌برند.


10. استبداد و ترس، سرکوب جنبش های مدنی و بی ثباتی نظامهای استبدادی :
هر دو نظام اسلامی و سلطنتی با رشد اعتراضات مدنی دست به کشتار و قتل معترضان و شهروندان زدند. صد ها و شاید هزاران نفر در اعتراضات عمومی سالهای 56 و 57 بوسیله مزدوران حکومت نظامی به رگبار بسته شدند. آمار حداقلی از کشتار معترضین در این دو سال بیشتر از 3000 نفر بر اساس تخمین‌های محافظه‌کارانه منابع غربی است. نظام ولایت فقیه نیز در موارد متعدد از ابتدای بقدرت رسیدن اقدام به کشتار هموطنان ما در بسیاری از نقاط کشورمان کرده. در این نظام‌ها تعداد دقیق قربانیان وحشی گری‌های نظامیان به‌سختی مشخص می‌شود. برای مثال هنوز آمار دقیقی از تعداد جان‌باخته‌گان در اعتراضات سال 88 در دست نیست! هیچ نظام دمکراتیک و متمدنی شهروندان بی‌سلاح را بخاطر اعتراضات خیابانی بصورت گروهی به قتل نمی‌رساند.

اگرچه ساختن زندان برای مخالفان سیاسی و آزادی خواهان، استفاده از انواع شکنجه، اعدام و سرکوب فیزیکی اعتراضات مدنی از ابزارهای مهم نظامهای استبدادی برای بقا هستند؛ اما یکی از مهمترین ابزارهای سرکوب در نظام‌های استبدادی استفاده از سلاح ترس است. ترس مفهومی بنیادین و کلیدی در حفظ ساختار قدرت‌های سرکوبگر دارد. این مفهوم فقط به سرکوب فیزیکی محدود نمی‌شود.

کسانی که در زمان شاه زندگی کرده‌اند بیاد دارند که برخی، حتی در مهمانی‌های خصوصی، هنگام صحبت درباره او از ترس صدای خود را پایین می‌آوردند. معمولا نظام‌های استبدادی سعی در بزرگ نمایی قدرت سرکوب خود نیز دارند. برای مثال ادعا می‌شود که نیروی بسیج 20 میلیونی است، پاسدار احمدی مقدم ادعا میکرد که نظام «جمهوری اسلامی» قادر به کنترل و بررسی ایمیل میلیونها کاربر اینترنتی است! در زمان شاه ادعا می‌شد که میلیون‌ها نفر برای ساواک کار می‌کنند! این شایعات، گاه از جانب دستگاه‌های امنیتی پلیسی و گاه از طرف افراد ناآگاه تقویت و پخش می‌گردنند و به نوبه خود به تقویت احساس ترس از نظام یاری می‌رسانند.

اما استفاده از سلاح ترس نیز ابزار قابل اطمینانی در دراز مدت نیست. در این مورد نیز نظام‌های استبدادی در نهایت دچار مشکل می‌شوند. چرا که با تداوم سرکوب و نفی حقوق مدنی و بی عدالتی‌های اجتماعی و اقتصادی زمینه اعتراضات همیشه وجود داشته و جنبش‌های اجتماعی شکل می‌گیرند. یکی از خصوصیات پایه‌ای رشد جنبش‌های مدنی ریختن ترس و رشد اعتماد به نفس اقشار گسترده در تلاش‌هایشان برای حق تعیین سرنوشت و مبارزه با نظا م سلطه‌گر است.

نظام‌های استبدادی بخاطر نوع رابطه‌ای که با اکثریت جامعه بوجود می‌آورند. از اساس بی‌ثبات هستند. رابطه‌ای که بر اساس زورگویی و تمامیت‌خواهی عده‌ای معدود و نقض گسترده حقوق انسانی اقشار گسترده شکل می‌گیرد. ناتوانی ماهوی این‌گونه نظام‌ها برای حل مشکلات اجتماعی و پاسخگویی به نیازهای اقشار مختلف در عمل زمینه ساز شرایطی ناپایدار می‌گردد. بی دلیل نیست که عمر این گونه حکومت‌ها بسیار کوتاه است.

بر این اساس دیگر شباهت بنیادین نظام ولایت مظلقه فقیه با نظام سلطنتی اجتناب‌ناپذیر بودن سرنگونی این نظام خواهد بود. آینده این گمان را ثابت خواهد کرد. باشد که ایرانیان دمکرات و آزادی خواه بتوانند با داشتن برنامه‌ای شفاف، سازماندهی موثر و اتحادی قدرتمند گامی جدی در جهت تحول دمکراتیک در کشورمان بردارند.



رنــد
عـالم‌ســوز

شـاهـین دلـنشـین
نـــــــــدا کــاویـانی
جـواد سگِ‌نگـهبان
آخـریــن پـســت‌ها
گـزارشـگر: شـــاهین، خُــود
و دیگران! را نصیحت می‌کند:ا
تـــــــــو ای
رند عالمسوز خالی‌بندِ
مــهربـــان‌پــاچــه‌گــیــــــــر
سیاست‌ندار: اصولن، خالی‌بندی
در سیاست بعضی موقع‌ها خوب است
امــا باید یه خــالی‌ای بـبندی که بگنجه
بی‌ادب: از نضر* ادبـی، بـی‌ادبـی‌ست
کــــه پـــاچه‌ی کسی را بگیریم
پـــس منـــضور چیــــــست؟

گزارشگر: شاهین، که منضور
اصـلی‌اش هــم هــمــیــن! بــود
در ادامه‌ی نصیحت‌هایش فرمود!:ا
و تو ای ماتلی و ماتلی‌مدال و
نـــــــــــــــــــــــدا
و صـــمــد و
جوادِزندانی‌وحشی‌پـاچه‌گیر
تا مـیتوانی پــــاچه بگیر! که تا
کـــه تــا، کـــه تــا، کـــه تــا
...
ادامه




درباره ی من
وقتی تو اواخر زمان شاه وارد دانشگاه شدم، به خاطر حماقتی مختصر! و فضای حاکم …1




معرفی
ماتلی و ماتلی‌مدال





مجموعه‌ای
بزرگ از آیات قرآن
در مورد اجباری نبودن دین

...
...
پيامبر وظيفه‌‏اي جز ابلاغ رسالت ندارد/ تو مامور اجبار آنها به هدايت نيستي/ بگو من فقط بيم ‏دهنده و بشارت ‏دهنده‏‌ام/ در قبول دين، اكراهى نيست (در دين هيچ اجبارى نيست)/ وظيفه ندارى آنها را مجبور سازى/ تو فقط تذكر دهنده‏‌اي/ آن كس كه گمراه شده است به شما زيانى نمى‏رساند بازگشت همه شما به سوى خداست/ هدايت آنان (به طور اجبار) بر عهده تو نيست‏، بلكه خداوند هركس را كه بخواهد هدايت مى‏كند/ اگر خدا مى‏خواست مشرك نمى‏شدند و ما تو را مسؤول آنها قرار نداده‏ ايم/ اگر پروردگار مي‏خواست تمام آنها كه در روي زمين هستند همگي (از روي اجبار) ايمان مي‏آوردند، آيا تو مي‏خواهي مردم را مجبور سازي كه ايمان بياورند؟/ هيچكس نمي‏تواند ايمان بياورد جز به فرمان خدا/ بگو هر كس هدايت يابد براي خود هدايت شده، و هر كس گمراه گردد به زيان خود گمراه شده، و من ماءمور (به اجبار) شما نيستم/ در هر حال تو فقط مامور ابلاغ هستي و حساب (آنها) بر ماست/ پروردگار تو به كسانى كه از راه او گمراه گشته‏ اند، آگاهتر است/ پروردگار تو ميان آنها در قيامت به حكم خود داوري مي‏كند/ رستاخيز بطور قطع خواهد آمد من مي‏خواهم آن را پنهان كنم تا هر كس در برابر سعي و كوشش خود جزا ببيند
...
...





وقتی خدا تو قرآن
مهلت میده به شیطان
تــــــــــا روز قیــــــــامت

تو چه‌کاره‌ای که گیر میدی به
حجاب و دین و عبادت ملت؟





امیدوارم
اگه مسلمونی
مسلمون آزاده‌ای باشی
ولی اینو بدون که
طبق این آیات
محمد
پیغمبری برای قوم عرب بود
...
...
سوره ۱۳: الرعد
تو فقط هشداردهنده‏ اى و براى هر قومى رهبرى است ﴿۷﴾ا

سوره ۱۴: إبراهيم
ما هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر به زبان قومش تا [پیغام ما را به زبانی که میفهمند] براي آنها آشكار سازد... ﴿۴﴾ا

سوره ۱۲: يوسف
الف لام راء اين است آيات كتاب روشنگر ﴿۱﴾ا
ما آنرا قرآن عربي نازل كرديم تا شما [عرب زبانان بتوانید] درك كنيد ﴿۲﴾ا
...
...






از
اینکه
موسوی گفت
حاکمیت از خشم مردم
بــتــرسـد نـه از مـا

چه نتیجه‌ای می‌گیریم؟




ترانه‌های من
شامل متن ترانه‌ها و
ملودی‌هایی که این ترانه‌ها
روی آن‌ها نوشته شده‌اند
اگر صدایش را دارید

ایـــن تــرانــه‌ها
را بخوانید





قرار
زیـــر را تبلیــغ

و به قراری ثابت تبدیل کنیم
و دوست و فامیل را هم، هر ماه
برای این قرار خبر کنیم
پنج‌شنبه‌ی اولِ هرماه
از ساعت 5،6 بعدازضُهر*
و بــــــــدون شــــــــــــــــــعـــار
گردشی به تَرَفِ میدان انقلاب
با جمعی که کـم کـم میشه
بــــــــــی‌شــــــــــــمار

و وقتی که شدیم بی‌شــمــار
همان فرداش هم شاید شدیم بی‌قرار
و از حکومت درآوردیم دمــــار
و اصلن تویی که بدون شعار
نـــداری روزگـــــــــــار
خوب یــه روز دیـــــگه
برای دادن شعار، قرار بذار
ملتی که نتواند این کم‌خطرترین حرکت را تحت عناوین مختلف سامان دهد، همیشه شکنجه می‌شود
و جان می‌دهد

این حرکت را جزو رسم و رسوم
و مانند یک سنگر بتُونی
محکم و پایدار کنیم






















































































































































































































































































Powered by Blogger.









































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































*
چرا

تعهدی
به "خَــت" یا
املاعِ "فارسی؟!" ندارم

هـمـراه بــا تــرانـه‌ی
الـفـــــــــــــبــا






اگر
توافق کنیم

کــــه مقـــام
رئیـــس‌جمهور
ملکـــه‌‌وپادشـــاه
تشریــفاتی باشد
بـــــــــــــــه زودی به
اتـحــــــادی بـــــــــزرگ
میــــــــــــــــــــــــــرسیم


انقدر سخت است که قبول کنیم
یک مجلس آزاد، در راس امور مملکت
باشد؟!/ ندا: با این توافق بسیـاری از
نگرانی‌ها و دشمنی‌ها از بین می‌رود
و شـــاید بسیـاری از کسانی که در
فکر قدرت یا دیکتاتوری جدیدی
هستند دســت از سر مردم بردارند
اگر اعضای شورای رهبریِ اصلیِ
آینده‌ی جنبش، افرادی باشند که زیر
ایــن توافق‌نامه را امضا کرده باشند
بـــــــــــــرای امثـــــــــــــــال مـــــــن
زیــــــاد مهم نخاهد* بـــــود که در
ترکیب مثلن 21 نفره‌ی این
رهبــــــــــــــــــــــــــری
اســـــــامی‌ای چـــــــــــون



من
ماتلی‌مدال

مــــــدال
رهـبــــــــــــریِ
جنبش سبز آزادی‌خاهی*
همیـــــــشه مسالمت‌جویی
واقعـن اصلاح‌تَلَبی و منـادیِ
اسلام
رحمانی/دمکراتیک/حقوق بشری

را به‌ گـــردن آقـــایان محترم
موسوی و کروبی
و نمایندگانشان می‌اندازم

و میروم تا برویم! به سراغ تعیین
رهبری‌ اصلیِ جنبش آزادی‌خاهی

رهبری‌ای که نه اهل هوچی‌گری
و دادنِ شعارها و فرمان‌های
بـــدون پشتــــــوانه باشد

نه مســـالمت‌جویی را بعنوانِ
راهِ همیـــــــشگی یا استراتژیکی
تبــلیــــــــــــــــــــــــــــــــــغ کند
و نه راه مُزاکرات مستقیم؟! و
غیرمستقیم را، در صورتِ
قدرت گرفــــــتن جنبش
ببنــــــــــــــــــــــدد








همه‌ی
دمکرات‌ها
سکولار هستند
امـــــــــــــــــــــــا
همـه‌ی سکـولارها
دمکرات نیستند




Blog Archive


بخشی از آرشیو زیرین
http://rendeaalamsuz.blogspot.com
وبلاگ سابق من، که متاسفانه رمزش را
از دست دادم و خوشبختانه از بین نرفت
به تدریج به آرشیو بالا
منتقل خاهد* شد
2009 +: June (16) May (5) April (7) March (4) February (8) January (12) 2008 : December (5) November (7) October (4) September (2) August (9) July (8) June (4) May (6) April (9) March (8) February (19) January (8)
2007 : December (10) November (13) October (13) September (14)



پستهای سال 2006
و فعلن فقط بخشی از آن‌ها
از سایت www.taraane.com
که دیگر وجود خارجی ندارد
به آرشیو بالا منتقل شده است