اگر برای قیام، آمادگیی فکری-سیاسی-روحی-فرهنگی-روانی-فیزیکی-زمانی-گروهی و خیلی چیزای دیگه نداریم، حداقل، آن را نفی نکنیم. حداقل بگوییم که به آن فکر میکنیم. حداقل بگوییم که ممکن است لازم شود. حداقل بگوییم خود را برای آن، آماده میکنیم، هرچند که اصلن و قلبن به آن تمایل نداریم و اگر زمانی دست به قیام بزنیم، از روی ناچاری است، بهخاطر زبان صلح و تفاهم و عقبنشینی نفهمیدن حکومت است، به خاطر تنندادن حکومت به کمترین حقوق انسانیمان است، بهخاطر دهها سال بهخاککشیدهشدن و تحمل دستهای هیولایی که زانو بر سینهمان گذاشته و گلویمان را با شقاوت و قدرت تمام میفشرد است، بهخاطر اجبار است، اجبار، اجبار.
نگزاریم حکومت مطمعن باشد که مردم هرگز شیشهی بانکی را خورد نمیکنند، هرگز تفنگبهدستهایش را خلعسلاح نمیکنند، هرگز به قرارگاههای مزدورانش حمله نمیکنند. اگر انقلاب 57 ، شکست خورد، نه بهخاطر این اقدامات، بلکه بهخاطر فقر فرهنگی بود. بهخاطر این بود که اکثریت مطلق تحصیلکردگانمان، نظام سیاسی، اقتصادی و فرهنگیی غرب را استثماری و غیرانسانی دانسته و به دنبال حکومت "کارگری"-کمونیستها و یا حکومت "عدل علی"-ملاها بودند. اکنون، هدف اصلیی اکثریت مطلق دستاندرکاران این جنبش بزرگ، رسیدن به دمکراسی و احقاق حقوق بشریشان از طریق اصلاحات تدریجی در قانون اساسی موجود، و یا در صورت سرنگونی قهرآمیز حکومت، تصویب یک قانون اساسی کاملن دمکراتیک است. شناخت و بلوغ فکریی میلیونها مردمی که امروز به خیابان میروند، بههیچ وجه قابل مقایسه با مردم 30 سال پیش نیست و دستبردن به اسلحه، که امیدواریم پیش نیاید، ذرهای از این شناخت و فرهنگ، کم نمیکند.
No comments:
Post a Comment
برای فرستادن نظر و پیغام، احتیاج به دادن اسم و آدرس و کلمه رمز و قد و وزن ندارید. خودتان انتخاب کنید