Saturday, June 10, 2006

صیغه



این پست، با حفض* تاریخ تقریبی اولین انتشارش، از سایت www.taraane.com که دیگر وجود خارجی ندارد به این‌جا منتقل می‌شود. این ترانه بر روی آهنگی از وحید قاسمی که بعدها در انتها میاید نوشته شده، اما اول ببینید خودتون میتونید ملودی بسازید.

توضیحات: در رسالات آمده است که زن و مرد میتوانند خودشان، خودشان را صیغه نمایند. در اروپا آمده!! است که از نظر دولت، معشوقه داشتن، ایرادی ندارد. و همیشه چه مردا و چه زنا اگر بخواهند و اگر زورشان برسد، معشوقاتی چند! بعهده! میگیرند. و نقل قولی از خودم: " از نظر من، دمکراسی ِ هلند یکی از پیشرفته ترین دمکراسی های دنیاست. علاوه بر داشتن ِ بسیاری از آزادیها و حقوق، از جمله حق سقط جنین و نداشتن مجازات اعدام، کسانی که مرضی بی علاج و تواَم با دردهای وحشتناک دارند، حق تزریق آمپول کشنده دارند. همجنسبازها قانونن میتونن ازدواج کنن و تشکیل خانواده بدهند. هشیش کشیدن در آنجا جرم محسوب نمیشود. روسپیگری در آنجا شغلی قانونی همراه با پرداختِ مالیات است. تازه از همه مهمتر!! اینه که نمیدونن "صیغه" یعنی چی!! دخترا و پسرا در آنجا آزادند که دوست دختر و پسر بشن، بدون اینکه "ورد"ی بخانند. مردا و زنا در آنجا اگر بخواهند و جرئتش را داشته باشند، بدونِ اینکه "ورد"ی بخوانند به همسرانشان خیانت میکنند، و یا اگر، هم میخواهند و هم قدرتش را دارند، رابطه ی کناریشان را پنهان نمیکنند/ مثل اینکه تو ایران، هم مرد و هم زن، حق مساوی ِ صیغه کردن یا شدن داشته باشن/ و خیلی ها که تحمل دروغ و خیانت رو ندارن، یا توافقی به شکار! زوجهای دیگر میروند و یا بدون قتل و جنایتِ قانونی! از هم جدا میشن. در اونجا احدی حق دخالت در زندگی ِ زناشویی،سکسی ِ افراد رو نداره، ولی تو ایران چه قتلها و چه سنگسارها بر سر روابط جنسی صورت نمیگیره. در آنجا هر مردی، و تازه هر زنی که کمبودش را، هَوسش را و پولش را دارد، بدون اینکه "ورد"ی بخواند، نرخش را میپردازد و شما خانم ... مطمئن باش که اگر در شرایط "تن فروشان" قرار میگرفتی، وقتی دیگه چاره ای نداشتی، خودت هم تن فروش میشدی / مگر اینکه جرأت خود کشی داشتی و یا اینکه چند نفر را میکشتی تا کشته شوی/ و دوست داشتی که نرخش را بدون چک و چانه و کتک، بپردازند. با ممنوع کردن روسپیگری، بیشتر، شرایط کتک فراهم میشود. و .../من این ترانه را نوشته ام/ تا اونایی که مجبور بودند که "ورد"ی بخوانند، خود بخوانند و یا ادعا کنند که خوانده اند. و تازه خیلی ها باید برای بدست آوردنِ حق طبیعیِ! "ورد"خوانی، مبارزه کنند!" به من بگویید که یک جوان مسلمان 16، 17 ساله، چه جوری نه دینشو کنار میذاره و نه دوست دختر بازی اش را؟


صیغه

[داد میزنم، داد میزنم، دیگه دیگه دیگه جا نمیزنم
عاشق میشم، جار میزنم
حرف عشق همه جا میزنم

عشق بازی یم طبیعیه، به منکرش برپا میزنم
ناراحتی، صیغه که هست
خود رو پابند جا میزنم]

یادتون میاد جوونی، چقد عاشق میشدیم
چقد لیلی، چقد مجنون، عشق و لایق میشدیم
تقصیر چی بود، تقسیر ِ ، هورمونی به نام عشق بود
در ِ دروازه ی عشقو، به روی ما میگشود

جدی میگم دانشمندا، همچی کشفی کرده اند
جدی میگم دانشمندا، همچی کشفی کرده اند
تو جوونــــــــــا، خیلی پیدا کرده اند

[داد میزنم، داد میزنم، دیگه دیگه دیگه جا نمیزنم
عاشق میشم، جار میزنم
حرف عشق همه جا میزنم

عشق بازی یم طبیعیه، به منکرش برپا میزنم
ناراحتی، صیقه که هست
خود رو پابند جا میزنم]

هورمون عشق تو جوونا، چه زیاد میشه پیدا
یه جوونو پخِش بکنی، میشه عاشق و شیدا
حالا اگه پسر باشه، کم میشه زنجیر به پا
مورد سووال و جواب نمیشه خیلی بی جا

چون که پرده ای نداره، یه موقع پاره بشه
چون که پرده ای نداره، یه موقع پاره بشه
واسه همین، بگرد عزیزم هر جا

(دکلمه)
دیگه اون زمان که دختر و پسر ندیده و نشناخته ازدواج میکردن، گذشته.
شناخت آدما و امکان مقایسه و انتخاب هم، تو رابطه با آدمای مختلف به وجود میاد.
دیگه نمیخوایم دست روی دست بذاریم، صیغه میشیم هرچند قبول نداریم.
رسم میکنیم قبولِ عشق بازی رو. با صیغه ما میبندیم، دهانِ ناراضی رو

خوب حالا بیاین همدیگه رو سیقه کنیم. بعد از اینکه مدت از یک ساعت به بالا و مهریه رو معلوم کردید،

زن به مرد میگه:

زَوِّجتُکَ نفسی فِلمُدَّتِل معلومَ
اَلا مَهر ِه اَل معلومَه

و مرد به زن میگه:

قَبِلتُ

(حاشیه: شاید برعکس، پس نتیجه میگیریم که برای نبودن شک، جاها عوض بشه)

خوب حالا زن و شوهر موقت هستید

(پایان دکلمه)

نگرانی تون شاید که، پرده ی بکارت باشه
عروس نشه دخترتون، مایۀ خجالت باشه
ولی وقتی بینِ جوونا، سیقه رسم، عادت باشه
کسی باکره نمیمونه، عقلت شهادت باشه
(حاشیه: یعنی کلاتو قاضی کن!)
ما میخوایم رسم موجود و براندازیم، خراب کنیم
واسه عشق بازیِ زن و مرد، مساوی یو جواب کنیم
بکارتـــــو، یه شرط بی حساب کنیم

(دکلمه)
تا حالا شده از مردا موقع ِ ازدواج، بپرسن از باکرگی شون؟
اینکه بعضی مردا با زنائی که باکره نیستن، ازدواج میکنن و نذار جزو حماقتشون
الان هم داره رسم میشه که دخترا قبل از ازدواج میرن دکتر و میدوزن پرده شون
حالا اگه هیچ کسی باکره نباشه
ازدواج کردن ور نمی افته توشون
(پایان دکلمه)


شاهین
2003




No comments:

Post a Comment

برای فرستادن نظر و پیغام، احتیاج به دادن اسم و آدرس و کلمه‌ رمز و قد و وزن ندارید. خودتان انتخاب کنید


رنــد
عـالم‌ســوز

شـاهـین دلـنشـین
نـــــــــدا کــاویـانی
جـواد سگِ‌نگـهبان
آخـریــن پـســت‌ها
گـزارشـگر: شـــاهین، خُــود
و دیگران! را نصیحت می‌کند:ا
تـــــــــو ای
رند عالمسوز خالی‌بندِ
مــهربـــان‌پــاچــه‌گــیــــــــر
سیاست‌ندار: اصولن، خالی‌بندی
در سیاست بعضی موقع‌ها خوب است
امــا باید یه خــالی‌ای بـبندی که بگنجه
بی‌ادب: از نضر* ادبـی، بـی‌ادبـی‌ست
کــــه پـــاچه‌ی کسی را بگیریم
پـــس منـــضور چیــــــست؟

گزارشگر: شاهین، که منضور
اصـلی‌اش هــم هــمــیــن! بــود
در ادامه‌ی نصیحت‌هایش فرمود!:ا
و تو ای ماتلی و ماتلی‌مدال و
نـــــــــــــــــــــــدا
و صـــمــد و
جوادِزندانی‌وحشی‌پـاچه‌گیر
تا مـیتوانی پــــاچه بگیر! که تا
کـــه تــا، کـــه تــا، کـــه تــا
...
ادامه




درباره ی من
وقتی تو اواخر زمان شاه وارد دانشگاه شدم، به خاطر حماقتی مختصر! و فضای حاکم …1




معرفی
ماتلی و ماتلی‌مدال





مجموعه‌ای
بزرگ از آیات قرآن
در مورد اجباری نبودن دین

...
...
پيامبر وظيفه‌‏اي جز ابلاغ رسالت ندارد/ تو مامور اجبار آنها به هدايت نيستي/ بگو من فقط بيم ‏دهنده و بشارت ‏دهنده‏‌ام/ در قبول دين، اكراهى نيست (در دين هيچ اجبارى نيست)/ وظيفه ندارى آنها را مجبور سازى/ تو فقط تذكر دهنده‏‌اي/ آن كس كه گمراه شده است به شما زيانى نمى‏رساند بازگشت همه شما به سوى خداست/ هدايت آنان (به طور اجبار) بر عهده تو نيست‏، بلكه خداوند هركس را كه بخواهد هدايت مى‏كند/ اگر خدا مى‏خواست مشرك نمى‏شدند و ما تو را مسؤول آنها قرار نداده‏ ايم/ اگر پروردگار مي‏خواست تمام آنها كه در روي زمين هستند همگي (از روي اجبار) ايمان مي‏آوردند، آيا تو مي‏خواهي مردم را مجبور سازي كه ايمان بياورند؟/ هيچكس نمي‏تواند ايمان بياورد جز به فرمان خدا/ بگو هر كس هدايت يابد براي خود هدايت شده، و هر كس گمراه گردد به زيان خود گمراه شده، و من ماءمور (به اجبار) شما نيستم/ در هر حال تو فقط مامور ابلاغ هستي و حساب (آنها) بر ماست/ پروردگار تو به كسانى كه از راه او گمراه گشته‏ اند، آگاهتر است/ پروردگار تو ميان آنها در قيامت به حكم خود داوري مي‏كند/ رستاخيز بطور قطع خواهد آمد من مي‏خواهم آن را پنهان كنم تا هر كس در برابر سعي و كوشش خود جزا ببيند
...
...





وقتی خدا تو قرآن
مهلت میده به شیطان
تــــــــــا روز قیــــــــامت

تو چه‌کاره‌ای که گیر میدی به
حجاب و دین و عبادت ملت؟





امیدوارم
اگه مسلمونی
مسلمون آزاده‌ای باشی
ولی اینو بدون که
طبق این آیات
محمد
پیغمبری برای قوم عرب بود
...
...
سوره ۱۳: الرعد
تو فقط هشداردهنده‏ اى و براى هر قومى رهبرى است ﴿۷﴾ا

سوره ۱۴: إبراهيم
ما هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر به زبان قومش تا [پیغام ما را به زبانی که میفهمند] براي آنها آشكار سازد... ﴿۴﴾ا

سوره ۱۲: يوسف
الف لام راء اين است آيات كتاب روشنگر ﴿۱﴾ا
ما آنرا قرآن عربي نازل كرديم تا شما [عرب زبانان بتوانید] درك كنيد ﴿۲﴾ا
...
...






از
اینکه
موسوی گفت
حاکمیت از خشم مردم
بــتــرسـد نـه از مـا

چه نتیجه‌ای می‌گیریم؟




ترانه‌های من
شامل متن ترانه‌ها و
ملودی‌هایی که این ترانه‌ها
روی آن‌ها نوشته شده‌اند
اگر صدایش را دارید

ایـــن تــرانــه‌ها
را بخوانید





قرار
زیـــر را تبلیــغ

و به قراری ثابت تبدیل کنیم
و دوست و فامیل را هم، هر ماه
برای این قرار خبر کنیم
پنج‌شنبه‌ی اولِ هرماه
از ساعت 5،6 بعدازضُهر*
و بــــــــدون شــــــــــــــــــعـــار
گردشی به تَرَفِ میدان انقلاب
با جمعی که کـم کـم میشه
بــــــــــی‌شــــــــــــمار

و وقتی که شدیم بی‌شــمــار
همان فرداش هم شاید شدیم بی‌قرار
و از حکومت درآوردیم دمــــار
و اصلن تویی که بدون شعار
نـــداری روزگـــــــــــار
خوب یــه روز دیـــــگه
برای دادن شعار، قرار بذار
ملتی که نتواند این کم‌خطرترین حرکت را تحت عناوین مختلف سامان دهد، همیشه شکنجه می‌شود
و جان می‌دهد

این حرکت را جزو رسم و رسوم
و مانند یک سنگر بتُونی
محکم و پایدار کنیم






















































































































































































































































































Powered by Blogger.









































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































*
چرا

تعهدی
به "خَــت" یا
املاعِ "فارسی؟!" ندارم

هـمـراه بــا تــرانـه‌ی
الـفـــــــــــــبــا






اگر
توافق کنیم

کــــه مقـــام
رئیـــس‌جمهور
ملکـــه‌‌وپادشـــاه
تشریــفاتی باشد
بـــــــــــــــه زودی به
اتـحــــــادی بـــــــــزرگ
میــــــــــــــــــــــــــرسیم


انقدر سخت است که قبول کنیم
یک مجلس آزاد، در راس امور مملکت
باشد؟!/ ندا: با این توافق بسیـاری از
نگرانی‌ها و دشمنی‌ها از بین می‌رود
و شـــاید بسیـاری از کسانی که در
فکر قدرت یا دیکتاتوری جدیدی
هستند دســت از سر مردم بردارند
اگر اعضای شورای رهبریِ اصلیِ
آینده‌ی جنبش، افرادی باشند که زیر
ایــن توافق‌نامه را امضا کرده باشند
بـــــــــــــرای امثـــــــــــــــال مـــــــن
زیــــــاد مهم نخاهد* بـــــود که در
ترکیب مثلن 21 نفره‌ی این
رهبــــــــــــــــــــــــــری
اســـــــامی‌ای چـــــــــــون



من
ماتلی‌مدال

مــــــدال
رهـبــــــــــــریِ
جنبش سبز آزادی‌خاهی*
همیـــــــشه مسالمت‌جویی
واقعـن اصلاح‌تَلَبی و منـادیِ
اسلام
رحمانی/دمکراتیک/حقوق بشری

را به‌ گـــردن آقـــایان محترم
موسوی و کروبی
و نمایندگانشان می‌اندازم

و میروم تا برویم! به سراغ تعیین
رهبری‌ اصلیِ جنبش آزادی‌خاهی

رهبری‌ای که نه اهل هوچی‌گری
و دادنِ شعارها و فرمان‌های
بـــدون پشتــــــوانه باشد

نه مســـالمت‌جویی را بعنوانِ
راهِ همیـــــــشگی یا استراتژیکی
تبــلیــــــــــــــــــــــــــــــــــغ کند
و نه راه مُزاکرات مستقیم؟! و
غیرمستقیم را، در صورتِ
قدرت گرفــــــتن جنبش
ببنــــــــــــــــــــــدد








همه‌ی
دمکرات‌ها
سکولار هستند
امـــــــــــــــــــــــا
همـه‌ی سکـولارها
دمکرات نیستند





بخشی از آرشیو زیرین
http://rendeaalamsuz.blogspot.com
وبلاگ سابق من، که متاسفانه رمزش را
از دست دادم و خوشبختانه از بین نرفت
به تدریج به آرشیو بالا
منتقل خاهد* شد
2009 +: June (16) May (5) April (7) March (4) February (8) January (12) 2008 : December (5) November (7) October (4) September (2) August (9) July (8) June (4) May (6) April (9) March (8) February (19) January (8)
2007 : December (10) November (13) October (13) September (14)



پستهای سال 2006
و فعلن فقط بخشی از آن‌ها
از سایت www.taraane.com
که دیگر وجود خارجی ندارد
به آرشیو بالا منتقل شده است