بعدنوشت: با عرض معذرت، این مطلب عجولانه نوشته شده و در درستییه آن شک دارم. بعنوان فردی سیاسی، ترجیح میدهم که کل اسلام و قرآن و شخصیتهای مهم آن را زیر سوال نبرم، چرا که چنین کاری پایههای اعتقادات و اتکای یک فرد مسلمان معمولی را فرو میریزد و بیشتر به درد تبلیغ بیدینی میخورد. من مخالفتی با چنین تبلیغاتی ندارم، ولی قوی کردن جبههای که تلاشش را نه بر بیدین کردن مردم که بر دمکرات کردن دین و آیین و تفکراتشان گذاشته است، ترجیح میدهم.
شاید برای شما هم مثل من بارها اتفاق افتاده باشد که شک کرده باشید تا چه حدی و با چه لحنی میتوان و درست است و باید قرآن و اسلام و شخصیتهای دینی را زیر سوال و نقد برد؟ مثلن آیا درست است که ناعادل بودن حضرت علی را به رخ مسلمانانی که او را مظهر عدالت و مساوات و حقطلبی میدانند، بکشید یا نه؟ اکبر گنجی در اینکه نشان دهد حضرت علی مردم را به زور و تهدید به آتشزدن خانههایشان، مجبور به شرکت در نماز جمعه میکرده، تردید به خود راه نداده است:
اکبر گنجی: «... اسلام فقاهتی شیخ طوسی، دارای روایاتی است که آتش زدن خانه ی کسانی را که در نماز جماعت شرکت نمی کنند مجاز می دارد. شیخ طوسى به نقل از امام جعفر صادق صلوات اللّه عليه حكايت فرمايد: روزى به حضرت اميرالمؤ منين امام علىّ بن ابى طالب عليه السلام خبر رسيد: عدّه اى از مسلمانانى كه در همسايگى مسجد زندگى مى كنند، به نماز جماعت در مسجد حاضر نمى شوند. پس آن گاه امام ، اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام در جمع نمازگذاران حضور يافت و بعد از اقامه نماز، ضمن ايراد خطبه اى اظهار داشت : شنيده ام عدّه اى از افراد، در مساجد ما و در صفوف مؤ منين مشاركت ندارند و با ما به نماز جماعت حاضر نمى شوند. از اين به بعد، كسى حقّ ندارد با آن ها هم غذا و همنشين و هم سخن گردد. و همچنين كسى حقّ ندارد با ايشان پيمان زناشوئى ببندد و يا به ايشان كمك نمايد، تا مادامى كه آنان نيز همانند ديگران در جمع مسلمين حضور يابند و در نماز جماعت شركت كنند. سپس آن حضرت افزود: چه بسا ممكن است دستور دهم كه خانه هاى چنين افرادى را بر سرشان تخريب كرده و آتش زنند و بسوزانند، مگر آن كه از اين عملشان دست بردارند و به درگاه الهى توبه نمايند. امام جعفر صادق عليه السلام در ادامه افزود: مؤ منين به وظيفه خود كه اميرالمؤ منين علىّ صلوات اللّه عليه مشخّص نموده بود عمل كردند و با افراد متخلّف ترك معاشرت و معامله نمودند، تا آن كه بالا خره ، آن ها از عمل خود پشيمان شده ؛ و همراه ديگر نمازگذاران در مساجد؛ و نماز جماعت شركت كردند.»
او حتا با گرامی نامیدن حضرت محمد، سعی میکند چهرهای از واقعیت او را بهنمایش گذاشته و خواننده را به موضعگیری وادارد:
همانجا: «... شیخ انصاری(1281 ه) در مکاسب چه نوع اسلام فقاهتی اختراع کرده است؟ او می نویسد که در کتاب کافی، با سند صحیح، از ابو عبدالله (امام صادق) روایت شده است که وی گفته است که پیامبر گرامی اسلام گفته است: "اذا رایتم اهل الریب و. .. بذلک الحسنات و یرفع لکم به الدرجات: هرگاه ، پس از من ، به کسانی برخوردید که یا در دین شک دارند یا چیز نوظهوری به دین وارد می کنند بیزاری خود را از آنان آشکار کنید و تا می توانید دشنامشان دهید و بدگویی شان کنید و افتراشان بزنید و دروغ و بهتانشان ببندید تا امیدشان به تباه کردن اسلام نومید شده و این کارها مردم را از اطرافشان پراکنده کند تا از بدعتهایشان چیزی نیاموزند. خدا به خاطر این کارها برایتان حسنه می نویسد و درجات شما را متعالی می گرداند"... »
و چرا مردم ندانند که امام باقر همه را به جز شیعیان، حرامزاده میدانسته؟
همانجا: «... کلینی در اصول کافی، روایت زیر را نقل کرده است: عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْعَبَّاسِ ... عَنْهُمْ أَجْمَلُ ثُمَّ قَالَ وَاللَّهِ یَا أَبَا حَمْزَهَ إِنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ أَوْلادُ بَغَایَا مَا خَلا شِیعَتَنَا: ابو حمزه مى گوید : به امام باقر علیه السّلام عرض کردم : برخى از هم کیشان ما به دگراندیشان دروغ مى بندند و آنها را به حرامزادگى نسبت مى دهند . امام باقر علیه السّلام فرمود : سخن نگفتن در باره آنان نیکوتر است ، و سپس فرمود : اى ابا حمزه ! به خدا سوگند! جز شیعیان ما، همه مردم زادهی فحشایند"...»
موضوع این نیست که بیاییم و هر فحش و بدوبیراهی به اسلام و قرآن و محمد و علی و عمر و دیگر عمامهداران بدهیم و هر مسلمانی را بر طبق آیههای قرآن، یک طالبان بهشمار آوریم و مدرک طالبانی نبودن را نامسلمانی یا بیدینی بدانیم و بین مسلمان و نامسلمان و دیندار و بیدین، درهای عظیم و پرنفرت ایجاد کنیم، اما میشود عین حقیقت را، که بار اصلییه آن اعتراض به زورگویی، تبعیض، بردهداری، زیرپاگذاشتن حق عقیده و دیگر حقوق بشری و تبلیغ دمکراسی است، بیان کرد و ضمن اینکه شناخت و آگاهییه طرف مقابل را گسترش بخشید، به عقل و وجدان این مسلمان قرن 12 ارجاع داد تا اگر مسلمان میماند، مسلمان آزاده و دمکراتی باشد و سعی کند اسلامش را از عناصر طالبانی و مربوط به تمدن 1400 سال پیش حذف کند.
با عرض معذرت، این مطلب عجولانه نوشته شده و در درستییه آن شک دارم. بعنوان فردی سیاسی، ترجیح میدهم که کل اسلام و قرآن و شخصیتهای مهم آن را زیر سوال نبرم، چرا که چنین کاری پایههای اعتقادات و اتکای یک فرد مسلمان معمولی را فرو میریزد و بیشتر به درد تبلیغ بیدینی میخورد. من مخالفتی با چنین تبلیغاتی ندارم، ولی قوی کردن جبههای که تلاشش را نه بر بیدین کردن مردم که بر دمکرات کردن دین و آیین و تفکراتشان است را ترجیح میدهم.
ReplyDelete